eitaa logo
حرفاتونෆ࿐•°|ོ
137 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
5 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🚩 امام حسین(ع) 🚩🌴 🌹 دو چیز مردم را هلاک و بیچاره گردانده است: 🌻 یکى ترس از این که مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند 🍀 و دیگرى فخرکردن درمسائل مختلف و مباهات بر دیگران است. 💌💌💌💌 ارسالی قشنگتون 🥀🕊🦋|ོ
حرفاتونෆ࿐•°|ོ
امام حسین علیه السلام را غرق در خون دید که به خود می پیچد و دست چپ و راست خود را باز و بسته کرده گاه یک پا را جمع و پای دیگر را باز می کرد و از زخم هایش خون جاری بود زینب کبری علیه السلام در کنار او نشست و خود را بر روی او انداخت و می فرمود: آیا تو حسینی؟ آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ آیا تو نور چشم منی؟ آیا تو خون قلب منی؟ آیا تو حامی مایی؟ آیا تو امید مایی؟ آیا تو فرزند محمد مصطفایی؟ آیا تو فرزند علی مرتضایی؟ آیا تو فرزند فاطمه زهرایی؟. 📓تظلم الزهراء من اهراق دماء آل العباءص232. 📓زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد قسمت سوم ماجرای هنده همسر یزید لعنت الله علیه ✍ وقتی هنده شنید، فریاد زد و می گفت: وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ. ای کاش کور شده بودم و این حالت را نمی دیدم. 🏴سنگی به سر خودش زد و خون جاری شد، بی هوش شد و وقتی به هوش آمد، حضرت زینب سلام الله علیه فرمود: به خانه ات برو، می ترسم شوهرت به تو آسیبی برساند. 👈هند گفت سوگند به خدا نمى روم تا براى آقا و مولایم اباعبدالله الحسین علیه السلام ماتم بگیرم و گریه کنم و تو و سایر بانوان هاشمى را به خانه ام بیاورم سپس هند برخاست و سرش را برهنه کرد و لباسش را پاره نمود و با پاى برهنه نزد یزید که در جمعى عمومى بود آمد و فریاد زد: اى یزید آیا تو فرمان داده اى که سر مقدس حسین علیه السلام را در کنار دروازه شام روى نیزه قرار دهند و آویزان کنند؟ یزید که بر سرش تاج رنگارنگ سلطنت بود و بر سریر سلطنتى تکیه داده بود تا همسرش را در آن حال دید برخاست و او را پوشانید و گفت آرى، هند در جواب یزید گفت: براى پسر دختر پیامبر صلی الله علیه و آله فریاد بزن، گریه کن، خدا لعنت کند ابن زیاد را که درباره او عجله کرد و او را کشت، خدا او را بکشد. 👈وقتى هند دید یزید او را پوشانید صدا زد یزید واى بر تو درباره من غیرت کردى و مرا پوشاندى پس چرا این غیرت را درباره دختران زهراى اطهر نکردى، پوشش آن ها را دریدى چهره هایشان را آشکار ساختى و آنان را در خرابه جا دادى؟! 🏴بنابر روایاتی هند وقتى که سر بریده امام حسین علیه السلام را دید گفت: این سر بریده کیست، یزید گفت سر بریده حسین بن على علیه السلام است هند بسیار گریه کرد و گفت سوگند به خدا من دیگر همسر تو نیستم و تو همسر من نخواهى بود تو در جواب بازخواست فاطمه سلام الله علیها چه خواهى گفت، یزید گفت تو چه رابطه با فاطمه علیهاالسلام دارى؟ هند جواب داد من به وسیله پدر و شوهر و فرزندان فاطمه علیهاالسلام هدایت و شفا یافتم؛ هند در حالى که گریه مى کرد از کاخ خارج شد. 🏴بر بني اميه لعنت... 💌💌💌💌💌 ارسالی قشنگتون 🥀🖤🕯🏴 خیلی قشنگ بود ممنون که هستین
حرفاتونෆ࿐•°|ོ
🔴 مفهوم کهیعص در قرآن چیست؟ 🔴 پاسخ امام مهدی عج در کودکی 🔹 سعد ابن عبدالله اشعری قمی، خدمت امام حسن عسکری علیه السلام مشرف شد و امام مهدی عج که در آن زمان کودکی خردسال بودند پاسخ های بسیار جالبی به او دادند 🔹 سعد گوید عرض کردم: یا بن رسول الله تأویل «کهیعص» چیست؟ ⭐️ حضرت (امام مهدی عج) فرمود: این حروف از اخبار غیبی است که خداوند بنده اش زکریا را از آن مطلع کرد و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد(ص) باز گفته است. 🪻داستان آن به این قرار است که زکریا از پروردگارش درخواست کرد که اسمای خمسه (پنج تن) را به او بیاموزد، خدای تعالی جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن نام ها را به او تعلیم داد. 🪷 زکریا، هر وقت محمد(ص) وعلی (ع) وفاطمه(س) وحسن (ع) را یاد میکرد اندوهش برطرف می شد و گرفتاری اش زایل می گشت،ولی همین که حسین (علیه السلام) را یاد می کرد بغض وغصه گلویش را می گرفت وچندان می گریست که گلویش میگرفت ونفسش قطع میشد 🪴 روزی گفت: بارالها چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم غم و غصه هایم تسکین می یابد ولی وقتی حسین(ع)را یاد می کنم اشکم جاری میشود و ناله ام بلند می شود؟ ✨ خدای تعالی او را از این داستان آگاه کرد و فرمود: کاف اسم کربلا است، هاء رمز هلاک عترت است، یاء، نام یزید ظالم بر حسین(ع) است، عین اشاره به عطش ، و صاد، نشان صبر آن حضرت بر این بلاها است. 🪻چون زکریا این مطلب را شنید تا سه روز از مسجدش خارج نشد و مانع شد که مردم نزد او بیایند. 🥀 در این مدت مدام گریه و زاری می کرد و نوحه او چنین بود: بارالها از مصیبتی که برای فرزند بهترین خلایق خود تقدیر کرده ای دردمندم. خدایا آیا این مصیبت بر آستانش فرو می آید؟ آیا جامه‌ی این مصیبت را بر تن علی(ع) و فاطمه(س) می پوشانی؟ آیا غم واندوه آن را به دل آنان می اندازی؟ 🥀 بعد از آن می گفت: بار الها فرزندی به من عطا کن تا در پیری چشمم به او روشن گردد و او را وارث و جانشین من کن و منزلت او را در نزد من مانند منزلت حسین(ع) قرار بده و چون او را به من ارزانی داشتی مرا شیفته‌ی او گردان. آنگاه مرا دردمند او کن همچنان که حبیبت محمد(ص) را دردمند فرزندش می سازی. ✨خداوند یحیی را به او داد و او را دردمند وی ساخت. مدت حمل یحیی، شش ماه بود. مدت حمل حسین(ع) نیز چنین بود. این خود داستانی طولانی دارد.... 📜 کمال الدین ج2 ص454 باب43 🚩 لازم به ذکر است حضرت یحیی(ع) در ماه محرم به شهادت رسید و سر او را همچون امام حسین علیه السلام از تن جداکردند و نزد حاکم بی عفتی بردند..... 💌💌💌💌💌 ☝️☝️☝️ ارسالی قشنگتون خیلی قشنگ بود 🥺🕊🥀 ممنون که هستین 🌻✌️🌻
سلام رفیق شهیدم امروز متوسل ب شهدا میشم ب عزیزترین ها ،ب کسانی ک جان عزیزشون رو کف دست گرفتند و مردانه پای حرف دلشون ایستادن ب کسانی که عاشقانه راه حسین (ع) فاطمه (س) رو رفتند و از دشمن باکی نداشتند سلام بر شهیدان اسلام سلام بر شهدای کربلا سلام برشهدای ۸ سال دفاع و جان فشانی مقدس سلام‌بر شهدای مدافع حرم سلام‌برشهدای مدافع وطن ما روسیاهان دلمان خوش ب شفاعت شماست 😭😭😭 💌💌💌💌💌 ارسالی قشنگتون ممنون که هستین ✌️🥀🕊🦋
سلام به خواهران وبرادران عزیز وبرادری که گروه رفیق شهیدم رو اداره میکند در ماه محرم که اقامون امام حسین ویارانش شهید شدند خیلی چیز میتوانیم یاد بگیریم از حضرت زینب حجاب دلسوزی ازحضرت عباس فداکاری از حضرت قاسم شجاعت از حضرت علی اکبر جوانمردی ازحضرت علی اصغر دفاع از اسلام در هر سنی ازحضرت رقیه صبوری واز امام حسین فداکاری وذلت نپذیرفتن درمقابل بی دینان و یزیدیان وامثال انها . فقط باید چشمامونو باز کنیم ومثل شهدا که راه این بزرگواران که اولاد پیامبر هستند را ادامه دادند ادامه دهیم انشاالله همه در کربلا باشیم وکربلایی باشیم اجرتان با ابا عبدلله یا علی. کجایند مردان بی ادعا 💌💌💌💌💌 🦋 ارسالی قشنگتون سلام و ارادت ممنون از حضورتون ممنون از ارسالی قشنگتون و ممنون از حسن توجه تون... ان شاءالله عاقبت همه مون ختم به خیر با دعای خیر خوبانی چون شما بشه ✌️🤲💛
حرفاتونෆ࿐•°|ོ
❤️ عالم به فدای قامت دلربایت یا اباعبدالله که دردانه ی عالم آفرینشی ❤️ 🔑 سید بحرالعلوم رحمه الله به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد.در بین راه راجع به این مسأله که گریه ی بر امام حسین علیه السلام گناهان را می آمرزد فکر می کرد. 🌴 همان وقت متوجه شد که شخص عربی سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره ی چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسأله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟ 🪻سید بحرالعلوم عرض کرد: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه ی عمل شان می نویسند و برای یک قطره ی اشک تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟ 🌴 آن سوار عرب فرمود:تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود؛ 🐦‍⬛️سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. ⛺️خیمه ای را دید، وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید آنها در گوشه ی خیمه بز شیردهی داشتند و از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می گذراندند. 👑 وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. 🌠 سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هر طوری بود خودش را به درباریان رساند و جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سؤال کرد، اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم؟ 🐑یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. 💰 دیگری که از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. 🌾 یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید. 👑 سلطان گفت: هر چه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هرچه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. 🌴 بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی تواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد پس هر کاری که می تواند آن را انجام می دهد؛ 🪷 یعنی به صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام به زوار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. 🌴 وقتی شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غائب شد. (1) 📚پی نوشت : 1. کمال الدین، ج 1، ص 119، س 11 و عبقری الحسان، ج 1، ص 227 💌💌💌💌💌 ممنون از ارسالی قشنگتون و حضور گرمتون
🔴 قالیچه‌ی سوخته چقدر بها دارد؟ ♻️ مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود، يک ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ توی خونه ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ‌ی ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. مجبور بود؛ همون رو برداشت برد بازار برای فروش. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه می‌رﻓﺖ، می‌گفتن: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ۱۰۰ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ می‌رفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﻫﺎ، حاج جواد فرش‌چی ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺩﺍﺭ، از منصف‌های بازار و از ارادتمندان اهل بیت(ع) پرﺳﯿﺪ: قالیِ خوبیه؛ چرا ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰل‌مون ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎل‌ها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.😭 حاج‌جواد یک تکونی به خودش داد: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله.😭 حاج‌جواد گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ می‌خرﻡ.😭 قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش روی قسمت سوخته‌ی قالیچه که به اندازه‌ی کف دست بود گل محمدی پرپر می‌کرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیّت تبرک، یک پَر از گلها را برداشته، توی چایی‌شون می‌ریختند. ✳️ اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت؛ کاش دل‌مون تو روضه‌ها بسوزه؛ اونوقت بگیم: یا امام حسین(ع) دل سوخته رو چند می‌خری ؟ 💌💌💌💌💌 ممنون از حضور گرمتون و ارسالی قشنگتون
اے ڪه در دسٺ خودٺ رزق فراوان دارے تاقیامٺ بہ‌ لبم نام حسین جان،جارے من بہ مهر وڪرم ولطف تو ایمان دارم اربعین داغ حرم بردلمان نگذارے ارباب جان به مادرت زهرا س قسم بطلب.. 🤲 💌💌💌💌💌 ممنون از حضور گرمتون و ارسالی قشنگتون ✌️🏴 الهی نگاه ویژه امام حسین بدرقه زندگیتون الهی اربعین روزی همه عاشقا و دلتنگا... ✌️🤲🥀
سلام و خسته نباشید به شما که پر تلاش برای گروه رفیق شهیدم زحمت میکشید به رفقا گروه هم سلام عرض میکنم چه قدر خوب که این فضای معنوی برای گفتگو وجود دارد چند روز دیگه اربعین هست امام حسین شهید کربلا ویارانش اسلام را زنده‌ نگه داشتند وحالا بعد از شهادت غم انگیزشان این وظیفه بر دوش ماست مبادا عزیزان به خاطر انحرافاتی بی خود و پست مثل بی حجابی بی احترامی به قران کریم و بی احترامی به ائمه امامان بررگوار و ضربه به اسلام خودمون رو اسیر دست شیطان و بی دینان و یزیدیان کنیم عزیزان اصل دین چیز هایی است که ائمه اطهار وامامان گفتندپس خودمون رو نا خواسته جهنمی نکنیم خوشبحال شهدا مثل داداش ابراهیم وحاج قاسم وشهید حججی که راه ائمه اطهار وامامان را ادامه‌ دادند یاعلی انشاءالله عزیزان در سایه خدا واعمه باشیم یا علی. 💌💌💌💌💌 سلام و احترام ممنون از حضور گرمتون و همراهی صمیمانه تون... ممنون از یادآوری و تذکر به جاتون ان شاءالله که ادامه دهنده راه اهل بیت و شهدا باشیم و از ما راضی و خشنود باشن... ممنون که هستین ✌️
زیارت عاشورا علی فانی.mp3
8.41M
زیارت عاشورا علی فانی السلام علیک یا اباعبدالله الحسین جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🦋❁══┅┄
حرفاتونෆ࿐•°|ོ
🎗اسم اعظم الهی 🔻مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: 🎑 یک روز عصر یکی از علاقه‌مندان مرحوم پدر _ که نامش را فراموش کرده ام _ به همراه مرحوم حاج اسماعیل وفابخش _ برادر خانم پدر ما _ برای پرداخت وجوه نزد مرحوم پدر آمد و عرض کرد: «حاج آقا، من دو سال است که به مسجد شما نیامده ام. علت آن را نمی‌پرسید؟» 🌠 مرحوم پدر گفتند: «اگر به شما گفته بودم بیا و نمی‌آمدی، می‌پرسیدم، ولی چون برای آمدنت دعوت نکردم، از رفتنت هم نمی‌پرسم». 🌌 او گفت: «علت نیامدنم این بود: شبی پای منبر شما بودم. 🕌 وقتی از مسجد بیرون رفتم، شخصی از روحانیون از من پرسید: کجا بودی؟ گفتم: مسجد آقای شاه‌آبادی. 🌠 گفت: آنجا می‌روی؟! آقای شاه‌آبادی توحید می‌گوید! و به گونه‌ای گفت که من خیال کردم شما کفر می‌گویید؛ از آن شب دیگر نیامدم. 🌃 تا این‌که چندی قبل خواب دیدم قیامت بر پا شده و عده‌ای در جهنم که مانند استادیوم‌های ورزشی پله پله بود، قرار داشتند و ردیف تا بالا نشسته‌اند و حلقه‌های آهنین به گردنشان بود و افرادی بودند که من آنها را می‌شناختم. 🎆 در این حال وحشت و رعب، یکی از آنهایی که در آنجا بود و مرا می‌شناخت و من هم او را می‌شناختم، گفت: فلانی، به دادمان برس. گفتم: اینجا چه کار می‌توانم بکنم؟ 🕋 گفت: پیش آقای شاه‌آبادی برو و از ایشان ذکری بگیر که ما را نجات دهد. گفتم: آقای شاه‌آبادی را از کجا پیدا کنم؟ گفت: آن طرف باغ آقای شاه‌آبادی است. 🏞 دیدم باغ بزرگی است و وسط آن ساختمانی قرار دارد. وارد شدم، دیدم در اتاق بزرگی حضور دارید. سلام کردم و قضیه را برای شما نقل کردم. 📿 شما یک قدری فکر کردید و سر بلند کرده، فرمودید: «به آنها بگو من ذکری اعظم از ذکر «یا حسین» سراغ ندارم. برگشتم و به آنها گفتم. 🍈همین که جمعیت شنیدند، همه با هم «یا حسین» کشیدند و از غل و زنجیر و گرفتاری نجات پیدا کردند. در همین حال، از وحشت از خواب بیدار شدم». ❤️ مرحوم پدر به آن شخص فرمودند: هیچ بُعدی ندارد که یکی از اسامی اعظم پروردگار، «یا حسین» باشد. 📚حدیث نصر ص3 19 💌💌💌💌 سلام ممنون از حضور سبزتون و ارسالی قشنگتون یا حسین (ع) ادرکنی 😔🥀🕊
حرفاتونෆ࿐•°|ོ
♦️ماجرای زعفر جنی از زبان خودش 💬ﺧﻮﺩ ﺯﻋﻔﺮ ‏( ﺟﻨﯽ‏) ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : 🌅ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﻓﺮﺳﺦ ﺭﺍ ﻟﺸﮑﺮ ﺩﺷﻤﻦ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ . 💖ﻣﻠﮏ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ؛ﻣﻠﮏ ﻧﺼﺮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ؛ﺟﺒﺮﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻭ ﺩﺭﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﮑﺎﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﻭﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﻃﺮﻓﯽ ﻣﻠﮏ ﺍﺳﺮﺍﻓﯿﻞ ﻣﻠﮏ ﺭﯾﺎﺡ،ﻣﻠﮏ ﺑﺤﺎﺭ،ﻣﻠﮏ ﺟﺒﺎﻝ،ﻣﻠﮏ ﺩﻭﺯﺥ،ﻣﻠﮏعذﺍﺏ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻟﺸﮑﺮﯾﺎﻥ ﺧﻮﺩﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩﻫﺴﺘﻨﺪ . 💟ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺭﻭﺍﺡ ﯾﮑﺼﺪﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺗﺎ ﺧﺎﺗﻢ ﻫﻤﻪ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ؛ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺘﺤﯿﺮ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ.. 🌸ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏( ﻋﻠﯿﻪﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏ « ﻭﻟﺪﯼ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻟﻌﺠﻞ ﺍﻧّﺎﻣﺸﺘﺎﻗﻮﻥ ‏» ﯾﻌﻨﯽ : ‏« پسرم ! ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ! ﻋﺠﻠﻪ ﮐﻦ ! ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﮐﻪﻣﺸﺘﺎﻕ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯿﻢ . ‏» 🌹ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﮑﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﺧﻤﻬﺎ ﻭﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﭘﯿﺸﺎﻧﯿﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ؛ﺳﺮﺵ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ ﺧﻮﻥ ﺍﺯﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﺭﻩ ﻣﯽ ﺟﻮﺷﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺻﻼ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﻧﻤﯽﻧﻤﻮﺩ. 🍁ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕﺑﺮﺳﻢ؛ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ... 🌹ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ‏( ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﺳﺮ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺯ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻠﻨﺪﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﯼﻓﺮﻣﻮﺩ: ‏« ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ ! ﺑﯿﺎ ‏» 💞ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪﺧﺪﻣﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ : ‏ « ﻣﻦﺑﺎ ﺳﯽ ﻭ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺟﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﺭﯼ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ.‏» 🌹ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏« ﺍﯼ ﺯﻋﻔﺮ !ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺸﯿﺪﯼ! ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ..ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻮﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩید» 🍁ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ:« ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﺷﻮﻡ ﭼﺮﺍ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽﻓﺮﻣﺎﯾﯽ ؟» 🌹ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ:« ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﻭﻟﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻣﺮﻭﺕ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ.» 🍁ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻡ:«ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﮔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ.» 🌹ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ‏«ﺯﻏﻔﺮ ! ﺍﺻﻼ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻟﻘﺎﯼ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ؛ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﺮﻫﻢ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.» 📚ﺑﺤﺎﺭﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺝ 44 ﺹ 330 شادی روح همه ی شهیدان وشهید ابراهیم هادی و شهید مجید موحد نژاد صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 💌💌💌💌💌 سلام مهربان ممنون از حضور سبزتون و ارسالی نابتون ✌️☺️🦋 بسیار عالی بود 🥺👌🌻 ممنون که هستین
سلام وخداقوت حال روحی اصلا خوب نیست ازکربلا وپیاده روی که جاموندم میشه برای من دعا کنید چند تا ذکر الهی به رقیه بگید خداوندبه من آرامش بده ان شاءالله 💌💌💌💌💌 سلام گرامی حال همه حال شماست😔 دلتنگیم و بیقرار ... تا می‌شنوی یکی راهیه دلت آتیش میگیره تا میبینی یکی عکس میزاره دلت آتیش میگیره... دلتنگی سهم تموم دلخسته ها و دلشکسته های عاشقای امام حسینه پای رفتن که نداشتیم و دلمون بدجور بیقراره لحظه های اربعینه🥺❤️‍🔥💔❤️‍🩹 نوش جونه اونی که یار خواست و رفت به خاکبوسی ... ان شاءالله به حق رقیه خاتون بانوی سه ساله آرامش نصیبتون 🤲🦋 دوستان دعاگو باشید برای دلهای های بیقرار... السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
بهشتی که قبل از شهادتش دید 🔹حمیدرضا مقدم‌فر، همرزم شهید نقل می‌کند: یک هفته قبل از شهادتش گفت: خواب دیدم مردم، من را داخل قبر گذاشتند، یک‌ دفعه نگاه کردم، تاریکی محض همه اطراف من را گرفته بود. تمام بدن من می‌لرزید. دیدم ملائک سؤال و جواب آمدند، در همان فضای تاریک و رعب‌انگیز به من گفتند: چه چیزی با خودت آورده‌ای از آن دنیا؟ ▫️من فکر کردم که حالا چه باید به این‌ها بگویم که نجات پیدا کنم. می‌لرزیدم و تعریف هم که می‌کرد با همین تعابیر. می‌گفت: فکر کردم بگویم، من جنگ رفتم، خب! پاسدار بودی، وظیفه و تکلیفت بوده که باید برای امنیت مردم کار می‌کردی. فلان خدمت را انجام دادم، خیریه داشتم، چه و چه و همین‌طور به یادم آمد که کارهای خوب من این‌ها بوده، دیدم که هر چه فکر کردم، وظیفه بوده، موشک درست کردم، وظیفه بوده، پاسدار این انقلاب بودی، وظیفه‌ات بوده از امنیت مردم دفاع کنی و موشک درست کنی. ▫️دیدم خدایا من هیچ‌ چیز ندارم، چه بگویم. یک‌ دفعه به ذهنم رسید که بگویم من هیأت می‌روم و برای (ع) اشک می‌ریزم، در روضه‌ها شرکت می‌کنم، برای (س) اشک می‌ریزم، من خیلی حضرت زهرا (س) را دوست دارم. ▫️می‌گفت تا این‌ها را گفتم، این‌ها به زبانم آمد، یک‌ دفعه نگاه کردم، این تاریکی محض تبدیل شد به یک خرمی و نور و یک بهشتی را مقابل خود دیدم. 💌💌💌💌💌