🔻به مناسبت سالروز شهادت شهید سعید مسلمی
🎥 مستند من دهه هفتادیام
قسمت اول:
https://harimeharam.ir/news/43407
قسمت دوم:
https://harimeharam.ir/news/43414
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
📚 «برای رضای خدا ازدواج میکنم»
صدای زنگ که آمد، همه به حالت آمادهباش ایستادیم. در را خود بابا باز کرد. من و مامان جلوی در ایستادیم. تصورمان این بود که آنها هم همان چهار پنج نفر باشند؛ ولی خیلی بیشتر بودند. پدر و مادر و دو تا خواهرها و شوهرشان و البته خود حسینآقا.
همه آمدند داخل و تعارفات معمول انجام شد. راضیه توی آشپزخانه بود. به لیوانهای داخلِ سینی چندتا اضافه کردم و همانطور گوشم به هال و محل نشستن میهمانان بود. هرکس چیزی میگفت. من و مامان در رفتوآمد بودیم.
آقای محرابیِ بزرگ، پدرِ حسینآقا که به صحبت آمد، گوش تیز کردم. داشت از پُر جمعیت بودن خانوادهاش میگفت، این که پنج تا پسر دارد و چهار تا دختر و کوچکترین بچه خانواده پسری است که الان دبیرستان درس میخواند. این که پسرهای سالم و اهلی دارد و خانوادهای مذهبی. این که به بچههایش لقمه حلال داده.
وقتی نشستم روی مبل کنار مامان، حرفشان را اینطور ادامه دادند که «اگه حسینآقا درسش رو ادامه بده و هر دو بخوان درس بخونن، من بچهها رو حمایت میکنم».
انگار از تاکید بابا برای درس اطلاع داشت و دست گذاشت روی نقطه حساس تا نظر بابا را جلب کند. گمانم مامان و خاله شرح و توصیف نارضایتی بابا را رسانده بودند به گوششان.
حرفهای آقای محرابیِ بزرگ که تمام شد، بابا هنوز همانطور خشک و رسمی و عصا قورت داده نشسته بود و خیلی گرم نمیگرفت. شاید دنبال فرصتی و بهانهای برای دادنِ جواب منفی بود. من و مامان نگاهی به هم کردیم. نمیدانستم چه میشود که بابا به حرف آمد. رو به حسین آقا کرد. کمی از کار و بارش پرسید. از اینکه توی شرکت برق چکار میکند.
به بابا گفته بودیم پسرشان کارمند شرکت برق است. من و مامان فکر کردیم بابا سوالات معمول را میپرسد که شنیدم با لحن محکمی پرسید:
- شما الان با چه پشتوانهای اومدی؟ چی داری؟ اونی که داری رو رو کن!
لحن بابا جدی و تا حدودی تحکم آمیز بود. شاید اگر من جای حسینآقا بودم دلمکدر میشدم.
آقای محرابیِ بزرگ سکوت کرده بود و بابا به دهان حسینآقا نگاه میکرد.
- من هیچی ندارم آقای بلدیه!
- گیریم که الان جواب ما مثبت باشه، با هزینهها چی کار میکنی؟ هزینه عروسی، خرید، طلا، لباس... شما هم که نه پشتوانهای داری، نه خونهای، نه پس اندازی، میخوای چی کار کنی؟
مامان صورتش را تنگتر گرفت و چون حرفی نمیتوانست بزند کمی رنگبهرنگ شد. از طرفی هم، از حرف بابا دلخور شده بود. میدانست قصدِ بابا سنگاندازی است، چون خودشان و خیلیهای دیگر از هیچ زندگیشان را شروع کرده بودند.
کف دستهایم عرق کرده بود. میترسیدم مهمانها از حرفهای بابا ناراحت شوند و بزنند زیر کاسه همه چیز و عطای دختر گرفتن را به لقایش ببخشند. به صورت حسینآقا نگاه کردم. آرام بود، ناراحت شده بود یا نه، ولی چیزی به رو نیاورد و جواب بابا را بهآرامی و متانت داد.
- حاجآقا، من فقط با استناد به این آیه قرآن که خدا میگن ازدواج کنید که من شما رو بینیاز میکنم، فقط به پشتوانه اون رزقی که خدا میگه من بدون حساب به هرکی بخوام میدم، به اون پشتوانه اومدم و برای رضای خدا ازدواج میکنم و انشاءالله خودش منو از همه چی بینیاز میکنه!
با این حرف توی جمع همهمهای افتاد. بابا سکوت کرد. میتوانستم رضایت را توی چشمهایش ببینم. نه تنها بابا که همه تحتِ تاثیر این حرف قرار گرفته بودیم. این توکلش برایم جالب بود. با تحسین نگاهش میکردم.
گارد بابا هم باز شد و لحن و کلامش تغییر کرد. انگار این حرف، دل بابا را نرمِ نرم کرده بود. همه اینها لطف خدا بود.
بریدهای از کتاب «روایت بیقراری»؛ خاطرات شفاهی مرضیه بلدیه همسر شهید مدافع حرم «حسین محرابی» (صفحات 42 تا 45)
نویسنده: بتول پادام
انتشارات: ستارهها
#یک_جرعه_کتاب
https://harimeharam.ir/news/44016
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻 انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید روحالله قربانی
پوستر| گزیدهای از وصیت نامه
«شهادت خوب است اما تقوا بهتر است. تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند.»
https://harimeharam.ir/news/43361
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 مداحی جدید سیدرضا نریمانی با موضوع شهدای مدافع حرم
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
پوستر| خونم و جانم فدای حجاب
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم لبنانی، «خضر عصام فنیش»: «خواهر عزیز... سخن بسیار است و فحوای همه یکی؛ پوشش و حجاب. خونم را فدایت کردم، جانم را به خاطر حجاب فدایت کردم و قبل از من هم هزاران شهید به خاطر حجاب جانشان را فدا کردند...»
https://harimeharam.ir/news/44017
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🌷 شهید «ابو بتول عبدالطیف» از فرماندهان عصائب اهل الحق که روز گذشته بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی وابسته به نخست وزیر عراق به معترضان نتیجه انتخابات پارلمانی در بغداد به شهادت رسید.
🔸شهید «عبدالطیف» جانشین تیپ 42 حشد الشعبی بود.
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻 نویسنده کتاب «تعبیر یک رؤیا» در گفتگو با حریم حرم:
💢 با نوشتن از شهدا دلم آرام میگیرد
⬅️ معصومه عبدالهزاده، نویسنده کتاب زندگینامه شهید «جابر حسین پور»: از اینکه در مورد شهدای مدافع حرم مینویسم نه تنها پشیمان نیستم، خیلی هم خوشحال هستم. من خودم با زندگی این شهدا خیلی رشد کردم. من قبلا یک سری کارهای دیگر هم دست و پا شکسته انجام دادم. میتوانستم بروم سمت کارهای دیگر که درآمدهایشان خیلی بیشتر از این بود. یک مدت هم در بعضی از کارها مشغول میشدم ولی دلم را آرام نمیکرد تا اینکه وارد این کار شدم. وارد زندگی شهدا که شدم احساس کردم اینجا جایی است که دل من آرام شده.
🔸 یک نکته خیلی جذابی که برای من جالب بود اینکه این شهید خیلی شوخطبع بودند، خیلی خوش خوراک بودند و بسیار اهل مطالعه. مرتبا با وهابیها در شبکههای مجازی بحث میکردند؛ بحثهای علمی. برای من خیلی جذاب بود که همهی این خصوصیات در یک آدم جمع شده است. این ویژگیها خیلی برای خود من جذاب بود.
متن کامل مصاحبه در لینک زیر:
https://harimeharam.ir/news/44019
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻 انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم علی تمامزاده
پوستر | فرازی از وصیتنامه شهید
«بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. برای هدف مقدس دفاع از نوامیس و کیان مسلمین و برای مقابله با استکبار و راس آن رژیم جعلی و سفاک اسرائیل، رژیم کودک کش و جنایت پیشه رژیم صهیونیستی [رفتم]. هرچه در توان دارید بر این رژیم جعلی فریاد بکشید و خشم و نفرتتان را نثار آن کنید. کینههای انقلابیان رسوب نگیرد و فراموش نکنید که همه ما شیعه علی ابن ابی طالب هستیم. شیعه علی علیه السلام ذلت نمیپذیرد.»
https://harimeharam.ir/news/43438
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻 به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی
🎥 مستند علمدار
تماشا در لینک زیر 👇👇👇
https://harimeharam.ir/news/42966
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم نوید صفری
دستنوشته شهید: دوست دارم بدنم از زخمهای جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد...
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم «میرزا محمود تقی پور»
پوستر| گزیدهای از وصیتنامه شهید
«کاری زینبی(س) کنید و پیام رسان شهدا باشید. هیچ وقت به حال شهید غصه نخورید چرا که شهید به بهترین سرنوشت رسیده است. حتی به حال خانواده و ایتام شهید غصه نخورید چرا که شهید زنده است و در ثانی خداوند خیر الکفیل و خیر الولی است و خودش خوب بلد است خانواده و ایتام شهید را چطور مدیریت، حمایت و کفایت کند. حتی لباس سیاه نپوشید و عزاداری نکنید چرا که خوشبختی و سعادت یک فرد ناراحتی ندارد.»
http://harimeharam.ir/news/43288
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
📚 «من از آن پسر خوشم نیامده بود»
روز مقرر با بابا و مامان رفتیم حرم. هوا گرم بود و صحن هم خلوت. چند دقیقهای توی صحن ایستادیم. زنی به همراه دو مرد از در روبهرویمان وارد صحن شدند. مردها چند قدم زن را همراهی کردند و کنار صحن ایستادند. زن هم چیزی در گوش مردی که به نظرم شوهرش میآمد گفت و بعد تنها آمد طرفمان. سلام و علیک کردیم و رفتیم تا گوشهای توی سایه بنشینیم. زن تند تند با مادرم حرف میزد و از پسری که برادر شوهرش بود، تعریف میکرد. حرفهایش نه برای مامان مهم بود و نه من. چون هیچکدام قصد نداشتیم جواب مثبتی بدهیم، اما با این حال بدم نمیآمد بدانم دربارۀ چه کسی حرف میزند. زیرچشمی نگاهی به پسر جوانی که دورتر ایستاده بود کردم. از همان فاصله ی دور سیاهی رنگ پوستش به چشمم آمد. صورتم را برگرداندم و با شیطنت توی دلم گفتم: «صدسال هم که بگذره، من به این سیاه سوخته شوهر نمیکنم!»
از بس توی ظل آفتاب مانده بودیم، همینطوری شُرشُر عرق میکردیم. بیتفاوت توی صحن چشم میچرخاندم. گفتم: مامان کی برمیگردیم؟ مامان لبش را گزید و با آرنج زد توی پهلویم. ساکتی گفت و چشمهایش را گشاد کرد و با ابرو به آن زن اشاره کرد. معنیاش را خوب فهمیدم که یعنی دندان روی جگر بگذارم تا حرفهای آن زن که انگار تمامی نداشت، ته بکشد و دست از سرمان بردارد. من از آن پسر خوشم نیامده بود، لابد او هم.
زن بالاخره از خر شیطان پایین آمد و با مامان خداحافظی کرد و ما برگشتیم. خانه که رسیدیم با گردن کج رفتم توی اتاق و در را روی خودم بستم. کاش بزرگ نمیشدم و این حرفها شروع نمیشد. دلم میخواست هنوز توی آن خانه بمانم. دلم برای بچگیهایم تنگ شده بود. یکی از صندلیهای کنار پنجره را گذاشتم زیر پایم و از بالای کمد آلبوم رنگ و رورفتۀ بچگیهایمان را آوردم پایین. جلدش را یک فوت محکم کردم. خط بزرگی از خاک از رویش بلند شد. از بچگیهایم زیاد عکس نداشتم، اما یکی، دوتا را خیلی دوست داشتم. مخصوصاً همانی که قنداق شده بغل مامانم بودم. وسط حیاط حرم حضرت معصومه (ع) محکم مرا به سینهاش چسبانده بود. هر بار که میدیدمش، دلم میخواست دوباره کوچک بشوم و بروم توی بغل مامان.
بریدهای از کتاب «عروس یمن»؛ زندگینامه داستانی خانم فاطمه مؤمنی (پور حاج احمد)، بانوی مهاجر مقاومت (صفحات 16 و 17)
نویسنده: زینب پاشاپور
انتشارات: روایت فتح
#یک_جرعه_کتاب
https://harimeharam.ir/news/44020
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زنده نگه داشتن یاد شهدا در بخش کرونایی بیمارستانی در شهر کرد
گروه جهادی شهید آوینی شهر کرد هر روز تصویر یکی از شهدا را پشت لباس پرسنل بیمارستان هاجر نقاشی و شیفت آن روز را تقدیم به آن شهید میکند.
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
#اطلاعیه
💠 چهارمین سالگرد عروج ملکوتی شهید نوید صفری
🌷 پنجشنبه 20 آبان- ساعت 14:30
🌷گلزار شهدای بهشت زهرا (س) - قطعه 53
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
💢 مدیر بلند همت
🔻رهبر انقلاب، در دیدار خانواده شهید طهرانیمقدم:
شهید طهرانی مقدم سراپا اخلاص بود من ۶-۲۵ ساله ایشان را از نزدیک میشناسم. همت خیلی بلندی داشت افقهای خیلی بلندی را میدید. یکی از خصوصیات برجسته ایشان مدیریت بود. پدر شما یک مدیر طبیعی بود درس مدیریت هم نخوانده بود اما واقعاً یک مدیر بود. ۱۳۹۰/۹/۱
🌷 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید حسن طهرانیمقدم
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
💢 دانشمند برجسته و پارسای بیادعا
🔻 رهبر انقلاب: حادثهی خونین در یکی از مراکز پشتیبانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به شهادت جمعی از عناصر ممتاز آن سازمان و در پیشاپیش آنان سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسای بیادعا، سردار حسن مقدم انجامید، واقعیتی تلخ و اندوهبار بود. ۱۳۹۰/۸/۲۵
🌷 انتشار بهمناسبت سالگرد شهادت شهید حسن طهرانیمقدم
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
#اطلاعیه
💠 مراسم گرامیداشت شهید مدافع حرم حامد جوانی
🌷 پنجشنبه 27 آبان- ساعت 15:30
🌷 تبریز - خیابان ملت - مجتمع فرهنگی دکتر مبیّن
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
#اطلاعیه
💠 یادواره شهدای مدافع حرم، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)
🌷 جمعه 28 آبان- ساعت 18:30
🌷 تهران - ابتدای اتوبان کردستان - مجموعه فرهنگی ایوان شمس
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🌷انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید رسول خلیلی
پوستر| گزیدهای از وصیتنامه
«این همیشه آرزوی دیرینه من بوده که خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند. خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.»
https://harimeharam.ir/news/43795
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
💢 چرا فرمانده مستشاران ایرانی در سوریه تغییر کرد؟
⬅️ «مسعود اسداللهی» کارشناس ارشد مسائل منطقه: سردار غفاری جزو اولین مستشاران ایرانی بود که وارد بحران سوریه شد، ابتدا هم در دمشق در حفظ حرم حضرت زینب(س) فعالیت میکرد چون مسلحین پشت دیوارهای حرم رسیده بودند و هر آن احتمال سقوط حرم وجود داشت و چون نیروهای حزبالله در آن منطقه بودند و ایشان هم کاملاً نیروهای حزبالله را میشناختند، با آنها کار کردند.
🔸 آقای غفاری در عملیات حفظ حرم حضرت زینب(س) و در بحث غوطه غربی فعالیت مهمی داشت اما نقطه عطف حضور ایشان آنجا بود که سردار سلیمانی با توجه به اهمیت حلب به ایشان پیشنهاد دادند که قرارگاه حلب را راهاندازی کنند لذا از حوزه دمشق کلاً به حلب منتقل شدند و آن عملیات آزادسازی جاده خناسر به حلب طراحی شد و اینها رفتند و موفق شدند یک راه دسترسی به حلب پیدا کنند و در حلب مستقر شدند و در بهمن ماه 94 فرماندهی قرارگاه حلب را بهعهده گرفتند که دوران اوج حضور ایشان همین مقطع بود و بعد از آن در سال 94 فرماندهکل نیروهای مستشاری شدند.
🔸این هم طبق همان روال سابق، غیررسانهای انجام شد و آقای غفاری تودیع شدند و برادر جدیدی معارفه شدند، این موضوع به مقامات رسمی سوریه هم اعلام شد و از همان زمان هم انواع و اقسام مراسمهای تودیع برای ایشان صورت گرفت، برای مثال گروههای داوطلب مانند دفاع وطنی و سایر گروهها و همچنین اقشار مردمی این مراسمات را برگزار کردند چون خصوصیت ایشان مردمداری و داشتن روابط عمومی بالا بود و ارتباط خودشان را محدود به بحث نظام سوریه نمیکردند و به بحثهای اجتماعی ورود میکردند که ببینند مشکلات مردم چیست.
متن کامل مصاحبه در لینک زیر:
https://harimeharam.ir/news/44022
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir
🔻یادداشتی درباره کتاب خاطرات شهید مدافع حرم «مهدی طهماسبی»؛
💢 کشف یک راز از لابهلای خاطرات خودنوشته شهید
📝 زینب شعبانی
🔺 در کتاب «راز پلاک سوخته» شاهد یک تفاوت مهم با سایر کتابهای شهدا هستیم؛ راویِ خاطرات این کتاب خود شهید است و متن کتاب برگرفته از دستنوشتهها و خاطره نگاریهای روزانهی او دراثنای دو بار اعزامش به سوریه است. «علی ابراهیمی گتابی»، گردآورندهی کتاب، کوشیده است این دستنوشتهها را با قلمی گیرا و به شیوهی داستانی در کنار یکدیگر قرار دهد و خاطرات شهید را بازنویسی کند. این کتاب که به همت «نشر شهید کاظمی» منتشرشده است، اثری ارزشمند و تأثیرگذار درزمینهی مستند نگاری جنگ سوریه به شمار میرود. برجستگی این کتاب ازآنجهت است که شهید در نگارش خاطراتش نهایت صداقت، بیریایی و سادگی، همراه با ذکر دقیق جزییات را در بحبوحهی مأموریتش در سوریه به کار گرفته است. متن کتاب خالی از هرگونه شعارزدگی و اظهار احساسات شخصی است. خواننده با یک روایت صادقانه و بیتکلف مواجه است. ازآنجاکه این خاطرات از دل برآمده، به راحتی نیز بر دل مینشیند و مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد.
🔸 این اثر تنها روایت پنجاه وشش روز سفر شهید، در دو بازه زمانی اعزام به سوریه است. بنابراین محتوای کتاب شرح زندگینامهی کامل شهید نیست، هرچند که در چند صفحهی پایانی کتاب خلاصهای از بیوگرافی شهید آورده شده است. با این توضیح، نگارنده میتوانست در کنار گرداوری این دستنوشتهها تلاشی برای نگارش شرح زندگینامهی کامل شهید از کودکی تا شهادت انجام داده و اثر جامعتری را عرضه کند. بااینحال تدوین چنین کتابی به خودی خود ارزشمند و شایستهی تقدیر است.
متن کامل در سایت حریم حرم:
https://harimeharam.ir/news/44023
پایگاه تخصصی حریم حرم
🔎 @harimeharam_ir