حریم حیات
📕#ضحی ✍#شین_الف #قسمت_صد_و_هفتم هارون برادر موسی بود که سال زوج به دنیا اومده بود و توی مصر در بین
📕#ضحی
✍#شین_الف
#قسمت_صد_و_هشتم
چون دستور داشتم که این پیام رو به تو برسونم این جز دلیل حقانیت من چی میتونه باشه!
اما واضحه کسی که تمام عمرش با تصور خدایی زندگی کرده هر دلیلی هم براش بیاری نمیتونه خدای دیگه ای رو بپذیره
ولی اتفاقی که اینجا می افته اینه که وقتی موسی میگه پس اگر ایمان نمی آری بذار بنی اسرائیل رو با خودم از این شهر ببرم و باز قبول نمیکنه؛
موسی عصا رو میندازه و اژدها میره تا پای تخت فرعون و فرعون وحشت میکنه
اونقدر که روی تخت به خودش ادرار میکنه و خبرش مثل بمب میپیچه
طبیعتا اونهم دنبال بازیابی آبروی رفته شه برای همین یه میتینگ ترتیب میده و تمام ساحران درجه یک رو جمع میکنه چون خیال میکنه کار موسی سحره
و چون خودشون در سحر خبره بودن تمام ساحران زبده شون رو جمع میکنن تا توی یک روز خاص که همه اشراف و رجال بیان تماشا یه مسابقه برگزار بشه و به زعم خودش موسی رو ضایع کنه
و اون روز میرسه
کتایون با لبخندی از سر کلافگی حرفم رو قطع کرد:
_صبر کن نفس نمیکشی آدم سوال کنه!
همین عصا
کجای این داستان رو عقل میتونه باور کنه آخه مگه شدنیه؟!
قشنگ معلومه افسانه ست ساخته ذهن بشره!
_چرا شدنی نباشه واکنش سریع که احتمالا میدونی چیه
چند صد سال طول میکشه که یه ماری بمیره بدنش خاک بشه و از همون خاک درختی رشد کنه بعد از اون درخت یه عصا تهیه کنن!
خب این معادله میتونه با سرعت n برابر برگشت پذیر باشه! همه چیز رو که بنا نیست دقیق بدونیم مهم اینه که محال اصلا وجود نداره در این دنیا!
برای ما که باید باور این مسئله ها راحتتر باشه وقتی انقدر وقایع عجیب علمی میبینیم که مردم اون زمانها ندیده بودن
قدرت خدا باور نشده وگرنه اینهمه کار عجیب همین الان از انسان بر میاد!
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رمان
🆔 @harimehayat
🌐 https://eitaa.com/harimehayat