eitaa logo
حریم حیات
169 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
335 ویدیو
93 فایل
🍃مطالب کانال تولیدی هست و برای تهیه آن وقت صرف شده ،لطفا با ارسال مطالب؛ما را در نشر آموزه های دینی یاری فرمایید.🍃 _______________________________________
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ثواب اطعام روز عید غدیر ✨امام صادق (علیه السلام) فرمود: 🌾غذا دادن به یک مومن در روز عید ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق «در راس آنها خود ائمه معصومین(علیهم السلام)» و یک میلیون شهید «در راس آنها حضرت عباس(علیه السلام) و شهدای کربلا» و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد. 📚بحارالانوار ج۶ ص ۳۰۳ 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 درجای دیگر آن حضرت فرموده اند: غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است. به گونه ای که امام صادق (علیه السلام) اصلا این روز را روز اطعام الطعام نامیدند. 📚بحار ج۹۵ ص۳۲۳ 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
⚜فضیلت روز عید ✨در این روز برجسته و برتر، برای هریک از امور زیر فضیلت بسیاری است: پوشیدن جامه‌های نیکو، زینت کردن، استعمال بوی خوش، شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، گذشت از تقصیرات شیعیان، برآوردن حاجات آنان، صله ارحام، توسعه دادن بر اهل و عیال، اطعام اهل ایمان، افطار دادن به روزه‌داران، مصافحه با مؤمنان، رفتن به زیارت آنان، تبسّم نمودن بر چهره ایشان و فرستادن هدایا برای اهل ایمان و بجا آوردن شکر و سپاس، به خاطر نعمت بزرگ ولایت، بسیار صلوات فرستادن، انجام عبادات و طاعات بسیار.کسی‌که در این روز یک درهم به برادر مؤمن خود بدهد، برابر با صد هزار درهم در غیر این روز است. طعام دادن در این روز به یک مؤمن مانند طعام دادن به همه پیامبران و صدّیقان است.در خطبه حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در روز چنین آمده است: هرکه مؤمن و روزه‌دار را به وقت افطارش افطار دهد، مانند آن است که ده «فئام» را افطار داده باشد، شخصی از جای برخاست و عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین «فئام» چیست؟ ایشان فرمود: صد هزار پیغمبر و صدیق و شهید، پس چگونه خواهد بود کثرت فضیلت حال کسی که جمعی از مردان و زنان مؤمن را کفالت کند، من امان او را از کفر و فقر بر خدای تعالی ضامن هستم… 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
fa-ghadir96-fosuli05.mp3
3.69M
🌸 💐مولودی شاد عربی فارسی 🎙کربلایی محمد فصولی 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید. 🆔 @harimehayat
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴عیدسعید غدیر برتمام شیعیان مولا مبارک باد.💖 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا 🕋 فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ 🕊و هر کس عمل شایسته اى به جا آورد، در حالى که ایمان داشته باشد، کوشش او بدون پاداش نخواهد بود. و ما اعمال او را (براى پاداش) مى نویسیم. (انبیاء/۹۴) 💠در این آیه، همانند بسیارى دیگر از آیات قرآن ایمان و عمل صالح به عنوان دو رکن اساسى، براى نجات انسان ها ذکر شده، ولى با اضافه کردن کلمه من که براى تبعیض است این مطلب را بر آن مى افزاید که انجام تمام اعمال صالح نیز شرط نیست، حتى اگر افراد با ایمان، بخشى از اعمال صالح را انجام دهند، باز اهل نجات و سعادتند. 💠در هر حال این آیه، همانند بسیارى دیگر از آیات قرآن، شرط قبولى اعمال صالح را ایمان مى شمرد. 💠ذکر جمله لا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ در مقام بیان پاداش این گونه افراد، تعبیرى است توأم با نهایت لطف، محبت و بزرگوارى; چرا که خداوند در اینجا در مقام تشکر و سپاسگزارى از بندگانش بر مى آید، و از سعى و تلاش آنها تشکر مى کند. 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
4⃣ 💠حقیقت تلخی که میتوان تغییرش داد! 💢متاسفانه امروزه یکی از معضلاتی که در جامعه ما رواج پیدا کرده، بی عفتی و بی حیایی است. اما آیا راه چاره ای وجود دارد یا فقط باید تحمل کرد؟ 🔅امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: «هر آن کس که عقل دارد، عفاف می ورزد؛ زیرا منشاء هر دو صفت، حرکت به سوی تعادل است.» 📚میزان الحکمه، ج ۶، ص ٣۶٢ 🔺جمله بالا کلام امام معصوم است، آن را جدی بگیریم. 📌پاکدامنی برای یک ،: مانند داشتن سواد برای یک فرد فعال در جامعه است. با دعا و زمینه سازی (که پاکدامنی یکی از شروط آن است) برای ظهور حضرت، می توانیم این اتفاق فرخنده را جلو بیندازیم. 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 ع ع @harimehayat
🌹حکایتی شنیدنی دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند. پرسیدند : این مجلس متعلّق به کیست؟ گفتند : مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است. راوی حکایت می گوید : رفیق من که اسمش فضال بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه ، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود ، گفت : من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم. گفتم : این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی. گفت : من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود. وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب ، فضل از جا برخاست و گفت : ایها العالم ، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم ، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید : علی بن ابیطالب ، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم. ابوحنیفه گفت : به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، همواره در میدان های جنگ ، آن دو بزرگوار ( ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد ! و این نشان می دهد که آن دو نفر ، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد ! و چون علی را دوست نمی داشت ، طردش می کرد ؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است !فضال گفت : بله من این را به برادرم می گویم.ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است : «خداوند ، مجاهدین را بر قاعدین و نشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است» و به حکم این آیه ، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند. ابوحنیفه گفت : به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است ؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است ! فضال گفت : بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید : آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، دفن شده اند! برای این که خداوند فرموده است : « ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر ، داخل خانه اش نشوید…» و می دانیم که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است. ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت : به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن نشده اند ! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مهریه طلبکار بودند ، پدرانشان را در مهریه خودشان دفن کردند ! فضال گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید : پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همسرانش بدهکار نبوده است. برای اینکه خداوند فرموده است :«ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم» طبق این آیه ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است. ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت :به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) مهریّه طلبکار نبوده اند ، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است ! فضال گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید : شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است :«ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است» پس طبق گفته خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشته‌اند. به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها السلام را از فدک محروم کردید و گفتید : پیامبر صلی الله علیه وآله ، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند.آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد ؟! سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت وگفت این مرد را بیرون کنید او شیعه است و اصلا برادر ندارد. 📚خزائن احمدنراقی ص ۱۰۹ 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 🆔@harimehayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎉🎉🎉 تجلّی آیه اکمال در عصر ظهور🎉🎉🎉 🍃یکی از آیاتی که در روز عید سعید غدیر نازل گردید، آیه زیر است: «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً؛ امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خود را برای شما به اتمام رساندم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم». 🌹بر اساس شماری از آیات قرآن، این آیه شریفه در عصر ظهور تحقق پیدا می کند، خداوند در آیه شریفه 🌾وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنوا مِنکُم وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الاَرضِ کَمَا اسْتَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً یَعبُدونَنی لا یُشرِکونَ بی شَیئاً؛ 🌾می‌فرماید: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده عمل صالح کنند، وعده داده که آنها را در روی زمین جانشین قرار دهد، همان گونه که پیشینیان را جانشین قرار داده است. آنها را از دینی که پسندیده است، متمکن نماید و ترس آنها را به امنیت مبدل کند. تا مرا بپرستند و چیزی را به من شریک قرار ندهند. 🌟در احادیث فراوان آمده است که این آیه در مورد حضرت مهدی علیه السلام و یاران آن حضرت نازل شده است. 🌻 روز غدیر خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام اعلام شده و در این آیه خلافت حضرت صاحب الزمان علیه السلام مطرح شده است. 🌻روز غدیر اعلام شده که اسلام دین مرضیّ پروردگار است و در این آیه از وعده تمکن آن حضرت از دین مرضیّ خداوند سخن رفته است. 📚حضرت مهدی عج‌الله آخرین وارث غدیر 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا 🕋وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ 🎆و حرام است بر شهرها و آبادیهایى که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند.) آنها هرگز باز نخواهند گشت. (انبیاء/۹۵) 💠در حقیقت آنها کسانى هستند که بعد از مشاهده عذاب الهى، یا بعد از نابودى و رفتن به جهان برزخ، پرده هاى غرور و غفلت از برابر دیدگانشان کنار مى رود آرزو مى کنند، اى کاش براى جبران این همه خطاها بار دیگر به دنیا بازمى گشتند ولى قرآن با صراحت مى گوید: بازگشت آنها به کلى حرام یعنى ممنوع است، و راهى براى جبران باقى نمانده است. 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
💦💦💦 💦💦 💦 ☘ چه کسانی موجب ناراحتی امام عصر(عج) می‌شوند؟ 🌼 اعمال همه ما را در هفته دوبار به محضر حضرت بقیة اللَّه ‏علیه‏السلام عرضه مى‏دارند و حضرت با دقت، آنها را نگاه مى‏کند و اگر خلاف اخلاقى پیدا شد، ناراحت مى‏شود. مرحوم شهید مدنى (ره) در این باره مى‏گفت: وقتى آقا اعمال ما را مى‏بیند که در آن گناه است، اشک مى‏ریزد. امیدواریم ما از جمله کسانى باشیم که هر وقت امام عصر علیه‏السلام پرونده اعمال ما را مى‏بیند، خوشحال شود و بخندد. 📚 افق حوزه،ش ۱۹۵ 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
مداحی آنلاین - بارونه بارونه بارونه - محمد فصولی.mp3
6.5M
🌸 (ع) 💐بارونه بارونه بارونه 💐جشن امیر همه دلها 💐موسی بن جعفر(ع) آقامونه 🎤 محمدفصولی 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید. 🆔 @harimehayat
animation.gif
581.8K
✨امام کاظم(ع) 🌸کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد. 📚بحارالانوار، جلد ۷۸ 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘ با سلام خدمت همراهان گرامی کانال از امروز هرروز رمان ضحی را در کانال قرار می دهیم.😊
  با قدمهای بلند از هواپیما خارج شدم و روی اولین پله ایستادم.. سرم رو بالا گرفتم و به شب این شهر خیره شدم... با دم عمیقی ریه هام رو پر کردم و لبخند خسته ای روی لبهام نشست... باز هم غربت اما با یک اسم جدید... غربت جایی نیست که در اون به دنیا نیومده باشی و زندگی نکرده باشی... ممکنه جایی رو برای اولین بار ببینی و تو رو در خودش حل کنه اونقدر که غریبگی از یادت بره... غربت جاییه که آدمها، فکرها، حرف ها و رفتارها رو نشناسی... آشنایی نبینی و روزگار رو به تنهایی سپری کنی... آشنا هم کسی نیست که قبلا دیده باشی یا به نام و نشان بشناسی... آشنا اونیه که مثل تو فکر میکنه، مثل تو حرف میزنه و مثل تو عمل میکنه... حتی اگر هیچ وقت اون رو ندیده باشی... یا حتی اگر هیچ وقت اون رو نبینی!... * بعد از تحویل گرفتن چمدون به سمت در خروجی فرودگاه راه افتادم... با هر قدمی که برمی داشتم چشمهایی تعقیبم میکردند چشمهایی سرد و بی تفاوت، متعجب، عصبانی، ترسناک یا حتی ترسیده! به هر شکلی که بود از فرودگاه خارج شدم و به نزدیک ترین تاکسی آدرسم رو تحویل دادم و سوار شدم... قطرات ریز بارون روی شیشه میگفت پاییز اینجا کمی زودتر شروع میشه و چیز زیادی از مسیر عبور قابل مشاهده نبود... که اگر هم بود چیزی جز ترافیک سنگین و چراغ ترمز ماشینها و دود معلق در هوا قابل رویت نبود و باز هم من ترجیح میدادم مطالعه کتابی که توی هواپیما پیش از پیاده شدن دستم بود رو ادامه بدم... تقریبا چهل دقیقه بعد ماشین متوقف شد و راننده پیاده.. پیاده شدم و چمدونم جلوی پام قرار گرفت... در سکوت کامل راننده رفت و من به دنبال آدرس دقیق تر از دور پلاکها رو وارسی کردم... و رسیدم به یک ساختمان چند طبقه ی نمای سفید نه چندان کهنه که خانه ی جدیدم بود... البته نه همش بلکه فقط یکی از سوئیت هاش... و البته بازهم نه تمام سوئیت بلکه فقط یکی از اتاقهای یکی از سوئیت هاش.. با یادآوری این تراژدی با پایان باز نفس عمیقی کشیدم و شاسی چمدون رو فشار دادم تا دسته ش توی دستم قرار گرفت و راه افتادم سمت در ورودی که بیش از این خیس نشم... به محض وارد شدن نگاه تنها فرد حاضر در سالن معطوفم شد... خانم میانسالی که پشت میز رزوشن نشسته بود و منتظر بود که سر از کار این غریبه ای که وارد قلمروش شده دربیاره... 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 @harimehayat
⚜تربیت فرزند 🍃امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: سزاوار است فرزند در کودکی شلوغ و پر تحرک باشد تا در بزرگی صبور و بردبار شود و جز این روا نیست. 📚مسند امام کاظم علیه‌السلام،ج۱،ص۴۸۱ 🌺گاهی اوقات کودکان بسیار پرتحرک هستند و چه بسا سبب آزار والدین می‌شوند.برخی والدین این کودکان را نا به هنجار به شمار می آورند. 🌸بنابراین با توجه به فرمایش،امام کاظم علیه‌السلام بهتر است والدین با صبر و حوصله کافی را برای گذراندن این دوره ی حساس داشته باشند. 👈لطفا با ارسال (فوروارد)مطالب ،ما را در معرفی کانال به دیگران یاری دهید.🌷 🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا 🕋 إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ 🕊به یقین شما و آنچه غیر خدا مى پرستید، هیزم جهنم خواهید بود. و همگى در آن وارد مى شوید. (انبیاء/۹۸) 💠حَصَب در اصل به معنى پرتاب کردن چیزى در آتش است ـ مخصوصاً قطعات هیزم که در تنور پرتاب مى کنند آیه فوق، به مشرکان مى گوید: آتشگیره جهنم و هیزمى که شعله هاى آن را تشکیل مى دهد، خود شما و خدایان ساختگى شما است، و همچون قطعه هاى هیزم بى ارزش، یکى پس از دیگرى در جهنم پرتاب مى شوید! آنگاه اضافه مى کند: شما وارد بر آن مى شوید (أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ). 💠این جمله یا به عنوان تأکید مطلب گذشته است، و یا اشاره به نکته جدیدى است، و آن این که: اول بت ها را در آتش مى افکنند، سپس شما بر آنها وارد مى شوید، گوئى خدایانتان با آتشى که از وجودشان برمى خیزد از شما پذیرائى مى کنند. 💠اگر سؤال شود: انداختن بت ها در جهنم چه فلسفه اى دارد، در پاسخ باید گفت: این خود یک نوع عذاب و مجازات است براى بت پرستان که ببینند در آتشى که از بتهایشان زبانه مى کشد مى سوزند، از این گذشته تحقیرى است براى افکار آنها که به چنین موجودات بى ارزشى پناه مى بردند. 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
🌹امام جعفرصادق علیه السلام :آدم سخن چین دوبهم زن بدترین مخلوقات خدااست که بر روی زمین قدم گذاشته است. 📚لئالی الاخبار،ج۵،ص۲۴۴ 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری نمایید.🙏 🆔 @harimehayat
📕 خیلی منتظرش نگذاشتم. فوری رفتم جلو و توی چند قدمیش ایستادم: _سلام... خیلی خوشرو و متین جواب سلامم رو داد و دوباره منتظر شد... لبخندی زدم: _اشراقی هستم... تلفنی فکر میکنم با خودتون صحبت کردم اگر شما خانم بلر باشید... دست دراز کرد: _اوه بله... من بلر هستم خودم باهاتون صحبت کردم خانم اشراقی درسته... اگر اشتباه نکنم به طور مشترک سوئیت شماره سه رو اجاره کردید... _ بله البته من یکم کارام ناگهانی پیش رفت و دیر اقدام کردم به همین دلیل برای پیدا کردن خونه به مشکل برخوردم اما الان اگر سوئیت یا اتاق مستقلی دارید با هزینه ی بیشتر من مشکلی ندارم که... _نه عزیزم نسبت به دوهفته قبل که صحبت کردیم اوضاع تغییری نکرده کماکان تمام سوئیت ها و اتاقها پر هستن... این یکی رو هم میشه گفت واقعا شانس آوردی که پیدا کردی... _چطور؟ _صاحب این سوئیت سالهاست تنها اینجا زندگی میکنه و امسال هم فقط بخاطر مشکل مالی حاضر شد همخونه بپذیره... لبخند جمع و جوری که زد حدسم رو تایید میکرد: _امیدوارم که مشکلی باهم نداشته باشید یعنی نباید هم داشته باشید متوجهید که؟ خیالش رو راحت کردم: _بله نگران نباشید متوجهم... شروع کرد به توضیح دادن: _اینجا یک سری قوانین داره که همش به رفاه خودتون کمک میکنه... اینجا درب خروج راس ساعت شش صبح باز میشه و تا ده شب هم بازه... بین این ساعات تردد جز در موارد اورژانسی ممنوعه...در طول روز هم صدای بلند موزیک،رفت و آمد پر سر و صدا،مهمان و مهمانی غیر معمول و دعوا و داد و بیداد به هیچ وجه مشاهده نشه... اون میگفت و من در تایید حرفهاش سر تکان میدادم... بالاخره رضایت داد و از روی صندلی ش بلند شد... از بین دسته کلید های توی کشوی میزش یه کلید بیرون آورد و گرفت طرفم... دستم رو پیش بردم که بگیرمش که انگار چیزی یادش اومده باشه کلید رو توی مشتش جمع کرد و دست من روی هوا معطل موند: _خودم هم همراهتون میام...بفرماید... و با دست به سمت پله ها اشاره کرد... راه افتادیم و همونطور که از پله ها بالا میرفتیم مجدد شروع کرد به توضیح دادن: _واحد شما طبقه ی اوله...اینجا همه ی واحد ها به یک اندازه نیستن فقط واحد های طبقه اول سوئیت کامل هستن که معمولا خانواده ها اجاره شون میکنن ولی همخونه شما بنا به دلایل شخصی سالها تنها اینجا زندگی کرده... 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا 🕋 لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ 🌠براى آنان در آنجا ناله هاى دردناکى است و در آن چیزى نمى شنوند.(انبیاء/۱۰۰) ✨زَفِیر در اصل، به معنى فریاد کشیدنى است که با بیرون فرستادن نفس توأم باشد. و بعضى گفته اند: فریاد نفرت انگیز الاغ در آغاز، زفیر و در پایانش شهیق نامیده مى شود، و در اینجا اشاره به فریاد و ناله اى است که از غم و اندوه برمى خیزد. ✨این احتمال نیز وجود دارد که: این زفیر و ناله غم انگیز، تنها مربوط به عابدان نباشد، بلکه شیاطینى که معبودشان بودند نیز در این امر با آنها شریکند. ✨جمله بعد، یکى دیگر از مجازات هاى دردناک آنها را بازگو مى کند و آن این که آنها در دوزخ چیزى نمى شنوند (وَ هُمْ فِیها لایَسْمَعُونَ). ✨این جمله، ممکن است اشاره به این باشد: آنها سخنى که مایه سرور و خوشحالیشان باشد مطلقاً نمى شنوند، و تنها مستمع ناله هاى جانکاه دوزخیان، و فریادهاى فرشتگان عذاب هستند. بعضى گفته اند: منظور این است که اینها را در تابوت هاى آتشین مى گذارند، آن چنان که مطلقاً صداى هیچ کس را نمى شنوند، گوئى تنها آنها در عذابند، و این خود مایه مجازات بیشترى است; چرا که اگر انسان، گروهى را هم زندان خود ببیند مایه تسلى خاطر او است. 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
🦋اصلاح کار🦋 مردی از نوادگان عمربن‌خطاب در مدینه امام کاظم( علیه‌السلام) را آزار می‌داد و هر گاه ایشان را می‌دید به امام دشنام 😡می‌داد برخی از اطرافیان به حضرت گفتند: اجازه بفرمایید این مرد را به قتل برسانیم ! امام کاظم (علیه‌السلام) آنان را از این کار به‌شدت منع❌ کرد و سراغ نشانی مرد دشنام‌گو را گرفت . گفتند: در فلان منطقه از مدینه، کشاورزی🏝 می‌کند امام سوار بر مرکب🐴 به سویش رفت و او را در مزرعه دید با الاغش داخل مزرعه شد . آن مرد فریاد 🗣زد زراعت ما را لگدمال نکن. امام با مرکب از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک او رسید پیاده شد در کنارش نشست و با او شوخی😌 و مزاح کرد و به او فرمود: چه مقدار خسارت و زراعت به تو وارد کردم؟ گفت: صد دینار 💷 فرمود: امید داری چقدر محصول به دست بیاوری؟ گفت :علم غیب ندارم . فرمود: چقدر امید داری ؟ گفت: امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم. امام کاظم (علیه‌السلام ) کیسه‌ای 💰به او داد که در آن سیصد دینار بود و فرمود :زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند آنچه امیدواری را به تو روزی می‌کند🤲 . مرد بلند شد و سر مبارک حضرت را بوسید 😗 و از او خواست تا از تقصیرش درگذرد. امام تبسمی🙂 کرد و بازگشت. امام کاظم (علیه‌السلام )به مسجد🕌 رفت و مرد دشنام‌گو را دید که در مسجد نشسته‌است‌، وقتی نگاهش به امام افتاد گفت :خداوند می‌داند رسالت خود را کجا قرار دهد. یاران امام به سوی آن مرد رفتندو گفتند داستان چیست؟ تو تابه‌حال به گونه‌ای دیگر سخن می‌گفتی؟ مرد گفت شنیدید چه گفتم و شروع به دعا کردن برای امام کاظم (علیه‌السلام) کرد. گفتگوها میان مرد و یاران امام ادامه یافت وقتی امام کاظم (علیه‌السلام )به خانه‌اش🏠 بازمی‌گشت به اطرافیانش که پیش‌از آن می‌خواست مرد را بکشند فرمود :کاری که شما می‌خواستید انجام بدهید بهتر بود؟ یا آنچه من انجام دادم؟ من با این مقدار پول کارش را اصلاح کردم و از شرش در امان گشتم. 📚مناقب ابن شهرآشوب ،ج ۴ 🌙✨🌙✨🌙 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری دهید. 🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_دوم خیلی منتظرش نگذاشتم. فوری رفتم جلو و توی چند قدمیش ایستادم: _سلام...
📕   جلوی در شماره سه توقف کرد و زنگ در رو فشار داد... هر دو منتظر، زوایای مختلف در رو بررسی میکردیم و من باز در فکر این چالش جدید و ناشناخته... چند بار عمیق نفس کشیدم و سعی کردم لبخند بزنم.... خانم بلر دوباره زنگ در رو فشرد و اینبار با فاصله ی کمی در باز شد و قامت دخترک خواب آلود و ژولیده ای در چارچوب در نمایان... با اون لباس خواب  و چشمهای پف کرده خیلی کارتونی و بانمک بود و همین باعث شد لبخند روی لبم عمیقتر بشه... البته اون برعکس من هیچ اثری از خوشحالی یا یک حس خوب از دیدار اول توی نگاهش نبود! بلکه حجم نسبتا وسیعی از تعجب، خشم و حتی تحقیر از عسلی های آشفته ی چشمهاش و نگاه نه چندان طولانی ش به سمتم ساطع شد... سعی کردم لبخند از لبم نیفته و خانم بلر بی توجه به جو سنگین حاکم با آرامش کامل مراسم معارفه رو شروع کرد: _شبت بخیر ژانت... ایشون خانم اشراقی هستن همخونه ی ایرانی شما... بعد رو کرد به من: _ایشون هم ژانت همخونه شما که فرانسوی الاصله ولی سالهاست که اینجا زندگی میکنه... امیدوارم هیچ مشکلی با هم نداشته باشید و دوستانه و مسالمت آمیز کنار هم زندگی کنید این جمله اخر بیشتر از اینکه یک آرزو باشه یک دستور بود و من داشتم به امکان اجرای این دستور فکر میکردم... 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری فرمائید.🌺 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا 🕋لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَٰذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ 🕊وحشتِ بزرگ، آنها را اندوهگین نمى کند. و فرشتگان به استقبالشان مى آیند، (و مى گویند:) این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد.(انبیاء/۱۰۳) 💠فَزَع اکبر (وحشت بزرگ) را بعضى اشاره به وحشت هاى روز قیامت دانسته اند که از هر وحشتى بزرگتر است، و بعضى اشاره به نفخه صور و دگرگونى هاى پایان این جهان و تزلزل عجیبى که در ارکان این عالم مى افتد آن چنان که در آیه ۸۷ سوره نمل آمده است. 💠ولى از آنجا که وحشت روز رستاخیز مسلماً از آن هم مهم تر است، تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد. 💠بالاخره آخرین لطف خدا درباره کسانى که در این آیات به آنها اشاره شده این است که: فرشتگان رحمت به استقبال آنها مى شتابند و به آنها تبریک و شادباش مى گویند و بشارت مى دهند این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد. 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕#ضُحی ✍ #شین_الف  #قسمت_سوم جلوی در شماره سه توقف کرد و زنگ در رو فشار داد... هر دو منتظر، زوایای
📕   خانم بلر هم متوجه وخامت اوضاع بود بنابراین سخن رو کوتاه کرد: _خب دیر وقته من دیگه میرم که به استراحتتون برسید خصوصا شما که مسافر هم بودید...شبتون بخیر... زیر لب شب بخیری گفتم و با نگاهم تا روی پله ها بدرقه ش کردم... بعد برگشتم طرف در و با لبخند خیلی کوچیکی گفتم: _سلام... واضح بود که جواب نمیده برای همین منتظر جواب و خوش آمدگویی ش نشدم و با چمدون حرکت کردم به سمت در طوری که مجبور شد از جلوی در کنار بره و من وارد شدم.. چند قدم جلوتر ایستادم و چمدون رو رها کردم وتوی ظاهر خونه دقیق شدم... شاید کمتر از چند ثانیه بعد جسم آتیشینی به سرعت از کنارم رد شد و وارد اتاقش شد و در رو هم نسبتا محکم بست... لبخند محوی زدم... حداقل مشخص شد اتاق من کدومه... سوئیت کوچیک و جمع  وجوری بود. معماری خونه چنگی به دل نمیزد و البته دکور شلخته و کم نورش هم مزید بر علت چنگی به دل نزدنش شده بود! اما همین که آشپزخونه و پنجره داشت جای شکرش باقی بود...تصمیم گرفتم فردا دستی به سر و روی این خونه بکشم... تا شروع هفته جدید و تشکیل کلاسها چند روزی وقت داشتم... شاید همخونه هم از اینکارم خوشش بیاد و کمتر ناراحتی کنه... چمدون رو بلند کردم و وارد اتاق خودم شدم... وسایل هام قبل از خودم رسیده بودن و بی هدف وسط اتاق خواب رها شده بودن... هرچند خیلی خسته بودم ولی باید شروع میکردم به تمیز کاری و مرتب کردن اتاق چون جایی برای استراحت نبود... لباس عوض کردم و مهیای گردگیری شدم... سعی می کردم در سکوت کامل کار کنم که همخونه اذیت نشه... دوساعتی طول کشید تا همه چیز مرتب شد و سر جای خودش قرار گرفت... کمر خسته و گرفته م رو صاف کردم و نگاه رضایت بخشی به اطراف انداختم... پرده ی آبی لاجوردی روی پنجره کوچیک اتاق نصب شده بود و تخت چوبی قهوه رنگی کنارش قرار گرفته بود... پایین تخت میز یک تحریر جمع جور قرارگرفته بود و روبه روی میز کنار در ورودی یک کتابخونه ی کوچیک و کنارش هم مرز پنجره یک کمد دیواری که حالا پر از وسایل بود... اتاق کوچیک بود و مجموع مساحت باقی مونده ی کف با یک فرش چهار متری پر میشد... راضی کننده بود... نگاهی به ساعت انداختم... دوازده شب بود ومن هنوز شام نخورده بودم...  مشغول خوردن غذای هواپیما که نخورده بودم و همراهم بود شدم اما توی فکر بودم که زودتر برم خرید و سبد آذوقه م رو کامل کنم... بعد از شام پشت پنجره ایستادم و کمی به خیابون بارون خورده خیره شدم... دوست داشتم پیام بدم و بپرسم اونجا هوا چطوره! ولی منصرف شدم چون وقت مناسبی نبود...   صبح خیلی زود از خونه بیرون رفتم تا هم با محیط اطرافم کمی آشنا بشم که ای کاش اصلا مجبور به آشنایی نبودم؛ و هم کمی خرید کنم... کمی ظرف و ظروف تهیه کردم و کمی گوشت و مواد غذایی و بیشتر مواد شوینده! برای تمییز کردن کل خونه... زندگی کردن در اون فضای کثیف که انگار سالها بود تمییز نشده بود در توان من نبود... البته تقصیر اون دختر هم نیست حتما اونقدر کارش زیاده که وقت نمیکنه به خونه برسه... وقتی برگشتم خونه ساکت بود... کسی هم توی پذیرایی نبود... چون در اتاقش بسته بود نمیشد فهمید خونه ست یا نه ولی قاعدتا اون وقت روز سر کار بود... البته به حال من که فرقی هم نمیکرد قصد کمک گرفتن نداشتم... 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 @harimehayat
🔶ویژگیهای خانواده سالم 🔰اعضای خانواده از پنج نوع آزادی بهره‌مند هستند. الف) آزادی دیدن👀، شنیدن👂 و تصورکردن آنچه حالا اینجاست، نه آنچه قبلاً بوده و بعداً خواهد بود. ب) آزادی اندیشیدن🤔 به آنچه شخص می‌اندیشد، نه آنچه باید بیندیشد. ⭐️ج) آزادی احساس‌کردنآنچه شخص احساس می‌کند، نه آنچه باید احساس کند. 💢د) آزادی خواستن و انتخاب‌کردن آنچه شخص می‌خواهد، نه آنچه باید بخواهد. 💠ه) آزادی تصور کردن خودشکوفایی و نه ایفای نقشی بی‌انعطاف و رعایت دامن احتیاط. 📚ده فرمان در باب خانواده سالم  〰〰〰〰〰〰 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
⚜مقام معظم رهبری : 📜 فرازی از حکم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ 🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه‌ علی محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة اللّه فی ‌الارضین 🔹 امروز میهن عزیزمان، تشنه‌ی خدمت و آماده‌ی حرکت جهشی در همه‌ی عرصه‌ها، و نیازمند مدیریّتی باکفایت و جهادی و دانا و شجاع است که بتواند توانمندی‌های آشکار و نهفته‌ی ملّت، بویژه جوانان را که بسیار فراتر از مشکلات است، بسیج کرده و به میدان کار و تلاش سازنده آورَد؛ موانع را از سر راه تولید بردارد؛ سیاست تقویت پول ملّی را بِجِد دنبال کند، و قشرهای متوسّط و پایین جامعه را که سنگینیِ مشکلات اقتصادی بر دوش آنها است، توانمند سازد؛ مدیریّتی که با مشی فرهنگی خردمندانه، مسیر اعتلای مادّی و معنوی ملّت ایران را هموار کرده، حرکت کشور به سمت جایگاه شایسته‌اش را شتاب بخشد. ۱۴۰۰/۰۵/۱۲ 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا 🕋يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ ۚ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَيْنَا ۚ إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ 🕊روزى که آسمان را چون طومارى در هم مى پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز مى گردانیم. این وعده اى است بر ما، و به یقین آن را انجام خواهیم داد. (انبیاء/۱۰۴) 💠در این آیه تشبیه لطیفى نسبت به درنوردیدن طومار عالم هستى در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده است و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مى شود و هر یک در جائى قرار دارد، اما هنگامى که فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پیچیده خواهد شد. 💠البته پیچیدن جهان، به معنى فنا و نابودى آن نیست چنان که بعضى پنداشته اند بلکه، به معنى درهم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن است. به تعبیر دیگر شکل جهان به هم مى خورد، اما مواد آن نابود نمى شود، این حقیقتى است که از تعبیرات مختلف در آیات معاد (مخصوصاً بازگشت انسان از استخوان پوسیده و از قبرها) به خوبى مشاهده مى شود. 📚تفسیر نمونه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
😂 ✨مثل اغلب دوستان،‌ من را هم خانواده نمی گذاشتند بروم جبهه. یك بار به قصد رفتن حمام😉 خیلی عادی از خانه خارج شدم – كاری كه همه بچه ها بلد بودند و به این وسیله ساك حاوی وسایل و لباسهایشان را از خانه خارج می كردند.🤔 بعد از چند روز كه در پادگان بودیم رفته بودم حمام گردان. موقع برگشتن گفتم بد نیست یك تلفن به خانه بزنم. 🤔 به مادرم تلفنی گفتم: خدا می داند تازه الان از حمام آمده ام بیرون و تا برگردم خانه، فكر می كنم چند ماه طول بكشد.😂😂😂 📚خاطرات جبهه 👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺 🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕#ضُحی ✍ #شین_الف  #قسمت_چهارم خانم بلر هم متوجه وخامت اوضاع بود بنابراین سخن رو کوتاه کرد: _خب دیر
📕   هرچند فکر نمیکنم اگر هم من چنین قصدی داشتم اون علاقه ای به کمک کردن می داشت... به هر حال باید زودتر شروع میکردم... اولین کاری که کردم تعویض لامپ بزرگی که خریده بودم با لامپ کوچیک پذیرایی بود... تحمل نور کم و فضای تاریک رو نداشتم.... همیشه از تاریکی بدم میومده... از وقتی که یادم میاد... تا غروب تمام زوایا و گوشه و کنار خونه تمیز شده بود... البته از کت و کول افتادم ولی خستگی رضایت بخشی بود...بعد از یک دوش آب گرم یه چای داغ قاعدتا مکمل خوبیه... مثل خان باجی ها از اساس خودم قوری و کتری جمع و جوری درآوردم و چای دم کردم... دیگه واضح بود که این دوستمون هم خونه نیست و وقتی برگرده شاید با یک فنجان چای موافق باشه... اونم چای لاهیجان از آب گذشته!... چای که حاضر شد یک فنجون ریختم و پشت صندلی نسبتا کهنه ی میز آشپزخونه نشستم... کتابی که از دیشب شروع کرده بودم و اگر چه کم حجم، هنوز تموم نشده بود هم دستم بود و مشغول خوندن بودم.... کمی که گذشت صدای چرخیدن کلید توی در به گوشم خورد... 👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺 @harimehayat