eitaa logo
💕 ܟߺܝ‌ܢߺ࡙ܩ ࡃ̈̇ࡄࡐ߳ 💞
24.5هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
501 ویدیو
20 فایل
اگه دنبال رشد کردنی، اینجا برای توعه رفیق🌱🐚 . منتظر حرف‌ها، نظرات و پیشنهاداتتون هستیم: 🫶🏼👇🏻 (اسم کانال رو حتما توی پیامتون بگید❤️) 💌https://daigo.ir/s/5310761401 .
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ دوست داشتن اینجوریه که؛ ممکنه غرقِ کلی بدبختی و مشکل باشی، ولی به اون که فکر میکنی همه چی یادت میره..❤️‍🩹 💕@harimeheshgh
💕 ܟߺܝ‌ܢߺ࡙ܩ ࡃ̈̇ࡄࡐ߳ 💞
#لیانا #قسمت_پنجاه‌ودوم - به سلام جناب سعادت! با صدای تاجیک سر بلند کرد. اصلا این چهره، چهره ا
وقتی رسیدن طبیعتا چراغ خونه ثریا خاموش بود و این به بردیا امید میداد تا فردا یه جوری به گوش ثریا برسونه که قراره مثلا اونها مسافرت باشن و فکر کرد برای اینکه مجبور به خونه نشینی نباشه، براش بلیط میگیرم و به مسافرت میفرستمش. بعد از ورود به خونه، بردیا اتاقی که برای تاجیک در نظر گرفته بود رو نشون داد و رو به گلرخ کرد و گفت: - شرمنده من نمیدونستم شما تشریف میارید.... میتونید امشب رو تو اتاق من استراحت کنید تا فردا براتون یکی از اتاقها رو تمیز کنم! - شما تمیز کنید؟ - فرقی نمیکنه من یا کس دیگه - نه خواهش میکنم. شما بگید کدوم اتاق برای منه من خودم تمیز میکنم. قبل از اینکه بردیا که از این حرف گلرخ شرمنده شده بود جواب مناسبی پیدا کنه، تاجیک گفت: - بی موقع فرستادیشون مسافرت پسر. - خب من نمیدونستم.... الانم چیزی نشده.. دوباره رو به گلرخ گفت: اتاق من تمیزه. گلرخ نگاه نگرانی به پدرش انداخت.... اما بلافاصله خنده‌ی دلبرانه‌ای به صورت بردیا پاشید و گفت: - البته باعث افتخار تو اتاق شما بخوابم!!! و بلافاصله مسیر اتاق رو که قبلا بردیا با دست نشون داده بود رو پیش گرفت. بردیا بلافاصله شروع به حلاجی اتاقش کرد؛ الان تو چه وضعیتیه؟؟ تمیزه؟؟ لباسهامو عوض کردم کجا گذاشتم؟؟؟ تختم؟؟ وایی.. تختم بهم ریخته اس.. چیز دیگه‌ای تو اتاقم نیست؟؟؟ تاجیک: پسر چته؟؟؟ میخوای بگم نره تو اتاقت؟! -بله؟؟؟ نه..!! چرا اینجوری فک میکنید؟؟؟ - آخه خیلی رفتی تو فکر! بردیا خنده ی عصبی کرد و گفت: - نه بابا... به چیز دیگه فکر میکردم... بفرمایید جناب تاجیک... چیزی تا صبح نمونده باید برای جشن آماده بشیم! بردیا چمدون تاجیک رو بلند کرد و اون رو راهنمایی کرد. - این کارها کارای سرایداره نه تو ! - آخه سرایدار من یه خانومه ... مرد نداره. اگرم بودن خودم باید انجام وظیفه میکردم. تاجیک نگاه دلخورانه ای به بردیا کرد و گفت: - این چه جور سرایدار گرفتنه؟؟؟ تو به یه مرد اینجا نیاز داری! - اینجوری پیش اومد به زودی از پیشم میرن.... - خوب میکنی. باید بیرونش کنی دنبال یکی باشی کمک حالت باشه! و بردیا فقط به لبخندی اکتفا کرد..... 💕@harimeheshgh
‌ 🔗اگه‌ میخوای‌ جذبش‌ کنی؛ آدم جالبی باش: - خانوما، اگه از تعقیب مردها خسته شدید و می‌خواید ورق رو برگردونید، با جالب بودن شروع کنید. هرچند، به نظر می‌رسه که گفتنش آسون‌تر از انجام دادنشه، نه؟ با این حال، واقعیت اینه که خیلی هم کار پیچیده و سختی نیست، فقط کافیه که خودتون باشید. شگفت‌انگیزه که وقتی جلوی شخصیت واقعی خودتون رو نمی‌گیرید چقدر جذاب‌تر می‌شید. همین! - همچنین حواستون رو جمع کنید و به چیزهایی در دنیا اتفاق می‌افته علاقه نشون بدید تا موضوعات جالبی برای گفتگو با دیگران داشته باشید. نحوه نقل داستان رو هم یاد بگیرید. (برای این کار، باید تماشا کنید که افراد مشهور چطور صحبت می‌کنن). - وقتی مردها رفتار نرمال شما رو می‌بینن، می‌خوان بیشتر در موردتون بدونن … شما فقط توجه اونها رو جلب نمی‌کنید، بلکه کنجکاوی اونها رو هم جلب می‌کنید! 💕@harimeheshgh
شاید تلخ باشه ولی.... ): 💕@harimeheshgh
⏳۱۰ جلسه ی مشاوره فقط در ۱۵ ثانیه : 1- تو نیازی نداری توی بعضی موارد خودت رو اثبات کنی، فقط باید آروم باشی. 2- تا زمانی که آروم باشی روی خودت کنترل داری. 3- نیازی نیست به خودت شک کنی؛ اون چیزی که دیگران در مورد تو میگن اهمیتی نداره. 4- مجبور نیستی توی هر شرایطی رقابت کنی! 5- غیر ممکنه که بتونی دیگران و شرایط رو کنترل کنی. 6- اشکالی نداره که بعضی وقتا احساس ناراحتی یا خستگی یا تنهایی کنی. 7- نیازی نیست در همه ی موارد کامل باشی؛ دیگران به روش خودشون عمل میکنن و ممکنه بعضی مواقع خلاف مسیر تو باشه. 9- نزار تحت کنترل بقیه و شرایط باشی. 10- دوست داشته شدن توسط بقیه حس خوبیه ولی تو بدون اونها هم خوب و دوست داشتنی هستی.. 💕@harimeheshgh
‌ ‏افسردگی بهترین تعریفش هیچ کاری نکردنه. یهو به خودت میای میبینی ماه‌ها و حتی سال‌هاست که هیچ کاری نکردی. هیچی. مطلقا هیچی. 💕@harimeheshgh
‌ ترکیبِ؛ آدم های مورد علاقه + سلامتِ روان + آرامش فکری» خیلی میتونه دوست داشتنی باشه. براتون آرزو میکنم تجربه‌ش کنید.✨ 💕@harimeheshgh
💕 ܟߺܝ‌ܢߺ࡙ܩ ࡃ̈̇ࡄࡐ߳ 💞
#لیانا #قسمت_پنجاه‌وسوم وقتی رسیدن طبیعتا چراغ خونه ثریا خاموش بود و این به بردیا امید میداد تا
صبح، بردیا با عجله از جاش بلند شد... به سمت آشپزخونه رفت تا میز صبحانه رو بچینه.. اما میزِ چیده شده، خواب رو از سرش پروند، کمی کمرش رو صاف کرد و کشید.. خوابیدن رو کاناپه براش خوشایند نبود! -به به..چه میزی.... تو نچیدی دروغ نگو!! همین الان رفتم دستشویی دیدم خواب بودی! بردیا که احساس کرد لو رفته لبخندی زد و گفت: حتما برگشتن.... - حتما.... این کار یه کدبانوی خونه‌داره!!! بردیا به سمت کتری داغ و قوری با چای تازه دم رفت و گفت: - بفرمایید براتون چای بریزم... گلرخ خانوم بیدار نمیشن؟ - تا تو چایی بریزی میرم بیدارش میکنم، یک ربع بعد هر دو پشت میز مشغول خوردن صبحانه بودن. - تشریف نیاوردن!! - میاد... نگران نباش.. خیلی هم نمیخوره - سلام!!! سلام بلند و پر انرژی گلرخ توجه هر دورو جلب کرد! - سلام - سلام دختر گلم... صبحت بخیر. مثل همیشه با انرژی...بیا ببین چه میزی چیده شده... باید یاد بگیری....!! گلرخ خنده‌ای کرد و گفت: چشم.. یادم میگیریم!! در حالی که لیوان چای رو از دست بردیا می‌گرفت گفت: - ببخشید تورو خدا جاتونو گرفتم..اما چقدر راحت خوابیدم!! عالی بود..ممنون! بردیا از شرم سرش رو پایین انداخت و گفت: خواهش میکنم.. خدا رو شکر. و باز فکر کرد... اتاق در چه وضعیتی بوده؟!! بعد از صبحانه هر سه برای آماده شدن به سمت اتاق‌هاشون رفتن... البته گلرخ آماده شده بود و فقط مانتو روسریش رو تنش کرد و بعدش بردیا وارد اتاق شد. با دیدن اتاق و تختش که مرتب بود، سری تکون داد. مطمئن بود دیشب لباس‌هاشو روی صندلی انداخته بود و حالا خبری از اونها نبود! چمدون گلرخ گوشه اتاق و لباس خواب ابریشمی خیلی مرتب روی تخت افتاده بود! سریع از لباس خواب چشم گرفت. این یه لباس خیبلیی خیییلی شخصی بود و بعد فکر کرد؛ "عجب بی حیاییه نمیدونست میام تو اتاق؟" خیلی سریع کت و شلوار دودی رنگش رو تنش کرد ... بلوز سرخابی و کروات دودی با نقش سرخابیش رو زد و از اتاق بیرون رفت. اون روز جشن بود و همه میدونستن روز جشن هر کسی میتونه هر چی که میخواد بپوشه! 💕@harimeheshgh
‌ ‏اگر یه‌آدم شمارو آزار میده، دنیا بالاخره یه راهِ نجات واستون پیدا میکنه؛ مهاجرت، جدایی، ازدواج، حتی مرگِ یکی از طرفین؛ اگر یه‌آدم به هر نحوی از زندگیتون رفت، بدونین یا عذاب میکشیده یا مایه عذاب بوده... 💕@harimeheshgh
‌ وقتی به این درک برسیم که در درون هر آدمی دنیای کاملا متفاوتی وجود داره، نه به جون خودمون میوفتیم، نه به جون دیگران میوفتیم که اندازه ها و معیار هارو تغییر بدیم. 💕@harimeheshgh
‌ 🌱در باب محبت کردن بدون انتظار داشتن صائب تبریزی شعر خوبی داره؛ میگه: ‏نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید احسان هنری نیست به امید تلافی 💕@harimeheshgh
‌ •‏به قول مارک تواین: «گاهی خراب کردن پل‌های پشت سر چیز زیاد بدی نیست، چون باعث می‌شه نتونی به جایی برگردی که از اول هم نباید به اونجا قدم می‌ذاشتی.» 💕@harimeheshgh