eitaa logo
حریم یاس
146 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
333 ویدیو
13 فایل
•┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🌸🍃حریم یاس بانوان زهرایی "هیئت مکتب الزهراء" دارالعباده یزد انتقادات و پیشنهادات @harime_yas •┈•✨✿🌸✿✨•┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃حریم یاس 🌹 📝صحبت‌های دختر شهید در حضور اقا: ✨آقاجان وقتی که پدرم از تلویزیون می‌دیدند که شما به دیدار جانبازان قطع نخاع رفتید و آنها را در بغل گرفتید و بوسه می‌زنید گفتند، ارزش دارد که یک عمر روی تخت یا ویلچر دراز کشیده باشی، اما نائب امام زمانت بغلت کند. 💫حالا من می‌گویم: ارزش داره یک عمر یتیمی من به این لحظه که پایین پایتان نشستم و شما دست روی سرم می‌کشید 😭 💦با این حرف آقا تحت تاثیر قرار گرفتند و محافظانشان گریه کردند. 📝از زبان همسر شهید حسین محرابی: 🌱شهید محرابی لحظه آخری که می‌خواست به جبهه برود به ما گفت قطعاً من شهید می‌شوم و حضرت آقا به منزل ما می‌آید. سلام مرا به ایشان برسانید و بگویید ببخشید که یک جان بیشتر نداشتم تا تقدیمتان کنم. 💥وقتی این را به مقام معظم رهبری گفتم ایشان گفتند که خوشحالم در منزل شهید هستم. 🔰شهید گفته بود که تا قبل از حضرت آقا هیچ مسئولی به منزل ما نمی‌آید که واقعاً هم همین‌طور شد. وقتی موضوع را به مقام معظم رهبری گفتم، ایشان پرسید چه مدت از شهادت می‌گذرد؟ گفتم یک سال و چهار ماه. ایشان فرمودند ببخشید که دیر آمدم. گفتم این چه حرفی است منت سر ما گذاشتید. •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🌹شهید در آخرین اعتکاف نوشت: (روز اعمال ام داوود) 🔻خدایا امروز معنی آیه که از رگ گردن به تو نزدیک ترم را بهتر متوجه میشوم شما منتظرید که من دعا کنم آمیین بگویی 🔻خدایا من فقط یک خواسته دارم اینکه خجالت میکشم روز قیامت اربابم بی سر وارد صحرای محشر شود من سر داشته باشم که چه زیبا به خواسته دلش رسید. چه خواستند و شد........؟؟ چه خواستیم و نشد؟؟؟؟!!!!! •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🔸برای گذران زندگی من هم مجبور بودم همراه همسرم کار کنم و پسرم اصغر معمولا تنها در خانه می ماند. وقتی هم می امدم منزل خسته میشدم و البته بارها به زبان می اوردم که اصغر الان چایی می چسبه بعد هم درست میکردم و میخوردیم. 🔸یه روز وقتی از کار برگشتم دیدم اصغر برام چایی دم کرده اما خیلی داغ نبود تفاله چایی هم رو استکان مشخص بود. من به اصغر سپرده بودم که در نبود من دست به اجاق گاز نزنه❌ 🔸واسه همین پرسیدم: فدات شم چطور چایی درست کردی⁉️ تمام قد و جدی جلوم ایستاد و گفت: هیچی مامان اب ریختم کتری. توی حیاط گذاشتم جلو آفتاب. داغ که شد چای ریختم قوری و برات آماده کردم 🔸نمی دونستم گریه کنم یا بخندم "الهی مادر فدات بشه"، میخواست من رو خوشحال کنه. منم دلش رو نشکوندم چایی رو خوردم و خندیدم. گفت: مامان خستگیت در اومد؟؟ گفتم: اره عزیییزم♥️ راوی: مادرِ شهید 🌹 •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 💢تازه نامزد کرده بود. زنگ زد گفت: ماشینم خراب ‌شده اگر می ‌توانی بیا ماشین را به تعمیرگاه ببریم. 🚍با یک وانت رفتم پیشش و ماشین را با یک طناب بستیم و مسیر ۲۰ دقیقه‌ای را ۲ ساعته طی کردیم. ♻️در راه به‌ قدری شوخی کرد و آن‌ قدر ماشین بیچاره‌اش را مسخره کرد که کلی خندیدیم و خوش گذشت دلم نمی‌خواست راه تمام شود! 🗯شوخ ‌طبعی به‌ شرط اینکه با ناسزا نباشد ، یکی از نشانه‌های مؤمن است. مؤمن باید شوخ ‌طبع و خوش ‌برخورد باشد ، طوری که همراهش ، از همراهی با او خسته نشود؛ شبیه برخوردی که این شهید بزرگوار داشت.... 📚ابر و باد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🌹شهیدمدافع حرم دنبال کار بود. یه روز اومد قنادی بهم گفت:کار جایی سراغ نداری⁉️ بهش گفتم:اتفاقا اینجا یه شاگرد نیاز داره... میرم صحبت میکنم بیا این جا کار کنی... یه دفعه گفت:(موقع نماز میزاره برم نماز بخونم یا نه).⁉️ به کلی جا خوردم.من فکر کردم الان میاد میگه حقوقش چقدره،بیمه میکنه یا نه⁉️ ساعت کاریش چقدره و.... ✨(محسن به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد...)❣ 📚کتاب حجت خدا •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 👈 حضرت زهرا علیها السلام را خیلی دوست داشت. انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام" 🍂موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این داعشی ها کینه زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام عقده هاشون رو سرت خالی میکنن."😔 ♦️این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم." 💥محسن را که شهید کردند و عکس های بی سرش را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود!😲 داعشی ها آن را در آورده بودند. 💢نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه آتش کینه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭 راوی: مادر شهید •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس #شهدا #شهید_مدافع_حرم 🍃یادم میاد یک سالی ثبت نام حج عمره کرده بودم با شهید زاده اکبر در میون گذاشتم که اگه خدا خواست با هم مشرف بشیم؛😍گذشت. 💠بعد از مدتی علی اقا رو دیدم . گفتم:چیکار کردی ؟؟ثبت نام کردی؟؟ گفت:جات خالی من رفتمو برگشتم گفتم: چجوری؟ تعریف کرد یه ماموریتی به جنوب داشته و در اونجا به چندتا از بچه های محروم #قرآن اموزش میداده وکار فرهنگی میکرده.👌 💠و در پایان ماموریت به بچه های که چند جزء قرآن رو حفظ کرده بودن، جوائز نفیس از پولی که برا این سفر کنار گذاشته بوده؛ هدیه میداده که بدرستی ثواب این کارش از چند تا حج بیشتر بود. و تازه چقدر هم از کرده خودش خشنود بود.😊 خدایش رحمت کند وبهشت گوارای وجودش. 📝خاطره از دوست و هم محله #شهید_علی_زاده_اکبر #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس ✍شهید حسین پور جعفری 🌹شهیدی ڪه حاج قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و میگفت: «اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.» ✨کسیکه خیلے وقت‌ها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه حاج قاسم منتظر مے‌ایستاد.. 📿حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند!! موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج‌ قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت. •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس #شهدا #شهید_مدافع_حرم 🌹شهید مدافع حرم حسین معز غلامی گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞 گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد💔 (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭، اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس #شهدا #شهید_مدافع_حرم 🌟شهید مدافع حرم محمد حسین #محمد_خانی که در سوریه با اسم مستعار #عمار بوده و همه به حاج عمار صداش میزدند. ❄️کسی که حاج قاسم هر روز براش صدقه میداده و وقتی شهید میشه محمد حسین حاج قاسم خیلی گریه میکنه و میگه من عمارم رو از دست دادم. حاج قاسم میفرمود وقتی عمار رو دیدم یه لحظه فکر کردم شهید همت جلوم واستاده. 💎وقتی محمد حسین شهید میشه تمام نیروهای سوری عکس محمد حسین رو میزنند به سینه هاشون و بعضی ها هم روی بازوشون اسم عمار رو خالکوبی میکنند 🍃خیلی شهید ایرانی داشتیم که شهید شده ولی فقط محمد حسین رو براش نیروهای سوری اسمش رو خالکوبی کردند روی بازوهاشون و عکسش رو با پول خودشون زدند به سینه هاشون از بس دوست داشتند این شهید رو ✨ و این عکس نشان گر این هست که حاج قاسم چقدر این شهید رو دوست داشته 🌹 ذاکر امام حسین و شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی معروف به عمار #واحد_خواهران #هیئت_مکتب_الزهرا_سلام_الله_علیها_دارالعباده_یزد •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس 🌹 یکی از شهدای تازه تفحص شده خان طومان است. در بخشی از وصیت نامه شهید بلباسی خطاب به همسر محترم و فرزند خردسالش نوشته است: 🍃همسر وفادار و مهربانم سلام، خدا را گواه میگیرم که اگر نبود همراهی و همدلی شما بنده به این سعادت دست پیدا نمیکردم. ✨بارها شما آزموده شدید و در سخت ترین شرایط با تمامی کمی و کاستیها با من همراه بودی و هیچ وقت در انجام کار خیر مانع من نشدی و حتی مرا تشویق به انجام آن کردی، در صورتی که این همراهی شما سختی زیادی به همراه داشت و دوری من از خانه خللی در زندگیمان ایجاد نکرد و مانند یک شیرزن امورات منزل را رتق و فتق کردی و هر سه فرزندمان را به نحو شایسته تربیت کردی و تنها نگرانی شما کسب حلال و آوردن لقمه حلال برسر سفره بود و مرا توصیه به تقوی و دوری از گناه میکردی و هیچوقت از من راحتی و آسایش دنیا را نخواستی و همیشه به فکر آسایش و راحتی خودمان و فرزندانمان بودی. 💦الان که دارم این وصیت نامه را می نویسم خیلی دلتنگ شدم و گریه امانم نمیدهد، بنده لایق شهادت نیستم، اما اگر خداوند متعال به این کمترین عنایتی بکند و مرگ ما را شهادت در راهش رقم بزند، آن را مدیون تو هستم. 💐فاطمه جونم!  دختر بابا سلام، اگر دوست داری باز هم همدیگه رو ببینیم باید ظاهرت مثل باطنت اسلامی و قرآنی باشد، مانند مادرت محجبه و عفیف باش، در مقابل سختیها صبور باش. •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas
🌸🍃حریم یاس در عملیات آزادسازی مناطق چندین خمپاره سمت ما ریخته میشد ولی هیچکدام آسیبی نمیدیدیم😊، علیرضا گفت: احمد چرا هر چی میزنن ما هیچیمون نمیشه❓‼️ از روزی که ما در سوریه با هم هستیم من و تو سالم میمانیم....😕 یا مشکل از تو هست یا از من..... من به شوخی گفتم: حتماً مشکل از تو هست... علیرضا هم در ادامه گفت: نه احمد مشکل از توست....😒 دوروز بعد حدود ساعت نزدیک ۱۲ ظهر آتیش سنگین موشک و خمپاره به محل استقرار ما شروع شد....سمت تانک دویدیم تا به آنان شلیک کنند.... ولی برق تانک کار نمیکرد😱 من رفتم تا لودری که برای ساخت خاکریز بود را بیارم و تانک رو بکسل کنیم و روشن کنیم.....تا از علیرضا دور شدم ناگهان صدای خمپاره عجیبی بلند شد‼️ به سمت علیرضا برگشتم علی غرق خون بود..😭 علیرضا از ناحیه پهلوی راست مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفته بود و آخرین جمله اش: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین و مثل مادرش حضرت زهرا به شهادت رسید😭 علیرضا درست میگفت مشکل از من بود تا از پیشش رفتم شهید شد😢 راوی: همرزم شهید شهید علیرضا قنواتی🌹 •┈•✨✿🌸✿✨•┈• 🆔 @harimeyas