زهرا ..... مروری بر روایت هجدهم #روایت_فتح_لبنان @hariradeli

زهرا یک ویدیو برام ارسال کرد که داره ترجمه و زیرنویس میشه. به زودی اینجا منتشر میکنم.

پیام زهرا قبیسی از بیمارستان: زهرا در این ویدیو توضیح میده که دیروز چی شنید و چی گفت ؛ از اینکه چگونه تنها در مقابل آن تانک مرکاوا ایستاده بود و از مکالماتش با اشغالگران اسراییلی تا جوابی که بهشون داد وقتی بهش گفتند صورتت خون اومده... از هشت ترکشی که در بدنش هست... خدا حفظت کنه زهرا و از شر اسراییل در امان باشی + برای سلامتی شون یک حمد و صلوات بفرستید و دعا کنیم خطر رفع بشه انشالله 🤲 #روایت_فتح_لبنان #قطعا_سننتصر #زهرا_قبیسی @hariradeli

سلام بر همگی اعیاد مبارک و نماز روزه هاتون قبول حق من به یک تصویر ساز و گرافیست خانم با نمونه کار حرفه ای نیازمندم. اگر علاقه به همکاری دارید به من در تلگرام پیام بدید فقط و فقط تلگرام و لطفا فقط برای همین کار ♥️ https://t.me/goleyakh

سلام بر همگی عیدتون مبارک باشه ، من ماه شعبان رو خیلی دوست دارم ، بخاطر متولدین مبارکش ، البته تولد قمری منم تو این ماهه، روز نهم این روزا که من کمرنگ تر شدم ، متمرکزم روی کارهایی که بتونم با درآمدش بیشتر سفر کنم ، اگر استوری های پیج اینستا رو دنبال کرده باشید میدونین که دارم به تولید روسری فکر میکنم و شروعش کردم، روسری هایی که در بازار دیده نمیشن و طراحی هاش انحصاری اند . آرزوهای زیادی دارم ، دوست دارم ماجراجویی کنم ، کشورهای مختلف رو ببینم و با آدم ها آشنا بشم و از قصه هاشون سر در بیارم اما برای این آرزوها باید سخت کار کنم ، تا بدست شون بیارم. برای همین این روزای من با کارهای شبانه روزی میگذره و ایمان دارم به برکات خدا راستش راه های آسون تری هم شاید باشه ولی خب من آدمش نیستم برای همین سمتش نرفتم . آرزو دارم یک سفر با قطار به مشهد برم و همه جا برفی و سفید باشه آرزو دارم بتونم اون کشوری که خیلی دوستش دارم برم آرزو دارم چشمه آبگرم و یک غار سفید و پر از نمک تجربه کنم آرزو دارم به جنوب ایران سفر کنم و دریای خلیج فارس قشنگم رو ببینم آرزو دارم یزد و اصفهان و شیراز رو ببینم و اونجا با دوربین عکاسی کنم ولی فعلا باید تو خونه بمونم چون کارای زیادی هست که لازمه انجامشون بدم تا تموم شن و بعد سفر برم .... با اینهمه از فکر کردن به آرزوهام دست برنمیدارم چون تصورش هم احساس خوبی بهم میده .... به امید سفرهای زیاد حریر @hariradeli

«بگذار آمریکا با مانورهای ستارۀ دریایی و جنگ ستارگان خوش باشد. دریا؛ دلِ مطمئنِ این بچه هاست و ستاره ها، نور از ایمان این بچه مسجدی ها می گیرند، همان ها که در جواب تو می گویند: «ما خط را نشکستیم; خدا شکست.» و همه اسرار در همین کلام نهفته است.» شهید سید مرتضی آوینی @hariradeli

سلام بر همگی اونایی از قبل با من آشنا هستند می‌دونند که چقدر به منطقه فکه علاقه دارم ، همون کانالی که ابراهیم هادی و بقیه شهدا واردش شدند ، محاصره شدند و همه لب تشنه شهید شدند ، روز شهادت ابراهیم هادی ۲۲ بهمن بود سال ۶۱ و آخرین جمله ای که پشت بیسیم گفتند این بود که به امام بگید که ما مقاومت کردیم ... چند شب قبل از عملیات ، صوتی از ابراهیم هادی ضبط میشه ، وقتی که داشتند به هم قول میدادند که همدیگه رو شفاعت کنند ، این صدای آسمونی رو تو پست بعدی براتون میگذارم .... @hariradeli

تنها صوت باقی مانده از شهید ابراهیم هادی که در ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ ، بعد از ۵ روز محاصره ، لب تشنه شهید شد . @hariradeli

ماجرای شهدای ۲۲ بهمن قتلگاه فکه و حضور آوینی در نزد آنها و شهادتش در آنجا چه بود؟ پس از شکست در عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ماه سال ۱۳۶۱، فرماندهان تصمیم می گیرند که حدود ۲۰۰ زخمی را به پشت میادین مین و به یک شیار منتقل کنند تا از رگبار شدید بعثی ها در امان باشند. همه عقب نشینی می کنند و این شهدا پس از پنج روز در حالی که شدیداً تشنه لب بودند آنجا می مانند. عده‌ای از تشنگی شهید شدند و برخی نیز با تیر خلاص دشمن بعثی پر کشیدند. به علت مین‌گذاری شدید منطقه و تصرف آن توسط دشمن، تا دو سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۱ هیچ کس از سرگذشت آنها اطلاع نداشت! بالاخره رزمنده ای به نام جعفر ربیعی که خود از بازماندگان آن اتفاق بود کتاب «رمل های تشنه» را نوشت و همسر شهید محمد راحت از رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله تهران اتفاقی آن کتاب را خواند و از دوستان شهید می‌پرسد پس پیکر محمد هم باید آنجا باشد و ای کاش می‌شد او را پیدا کرد! رزمندگان قدیمی و دوستان شهید محمد راحت و دیگر شهدای مفقود آن حادثه در فروردین ۱۳۷۱ به فلکه آمدند و پس از گذشت ۱۰ سال از تاریخ شهادتشان، آنان را همانگونه که شهید شده بودند پیدا کردند و به طور کلی در حدود ۱۷۰ شهید در حالی که بر روی زمین دراز کشیده بوده و وسایل شخصی و کارت شناسایی آنها نیز در جیب لباسشان بود شناسایی شد و حتی نقل است که شهید خسروانور که چهارزانو شهید شده بود، دقیقاً چهارزانو نیز تفحص شد! سال بعد آوینی که این فیلم‌ و مظلومیت شهدا را دید، خود را بی تابانه به فکه رساند و به کاروان عاشورا پیوست و با دیدن کانال و اتفاقات آنجا، به گریه افتاد و تصمیم گرفت مستند شهدای کانال را بسازد ، این مستند هرگز تمام نشد چون آوینی هم در همین منطقه با یک مین خنثی نشده برخورد کرد و به شهادت رسید .... @hariradeli

فیلمبردار مستند روایت فتح تعریف می‌کنه که دوربین به دست ایستاده بودم و سعید قاسمی داشت گفتگوی حاج همت رو با بچه های کانال تعریف میکرد ، آوینی من رو گرفت و نشوند و کادر دوربین ( لو لول : کادر بندی از پایین ) شد ، مرتضی هم پشت سرم نشسته بود و با صحبت های سعید قاسمی گریه میکرد و صدای گریه اش رو از پشت سر می‌فهمیدم و چند عکسی از پشت صحنه ساخت مستند هست که شهید آوینی در این وضعیت بهت و اشک پشت سر فیلم بردار نشون میده .... این همون ماجرای شهادت ابراهیم هادی و یارانش در ۲۲ بهمن بود که باعث شد آوینی برای روایت فتح به فکه بره ... @hariradeli