دعای یکی از خبرنگاران المیادین برای رییس جمهور کشورمون
#دعا_برای_رئیسجمهور
@markoo95
تصاویری که تو این لحظه ها داره از ایران مخابره میشه ، دعا برای رییسجمهور هست، چه رسانه های عبری و عربی چه بقیه...
همین الان داخل گروه هایی که هستم ، همه ختم صلوات گرفتند و تدارک قربانی دیدند، حتی اونهایی که نقد داشتند به ایشون....
افتخار میکنم به مردم کشورم
و آرزوی سلامتی برای آقای رییسجمهور
@markoo95
#دقت
#مهم
هر خط خبری که سانحه هوایی امروز رو تحلیل کنه به ترور یا بی مسوولیتی کسی یا کسانی یا هر مدل اخبار تحلیلی این وسط ، اشتباهه و خواهش میکنم تئوری های اینترنشنال و رسانه های اسراییلی رو شما فوروارد نکنین برای هم! و مخصوصا داخل گروه ها
فعلا همه باید برای سلامتی آقای رییسی و همراهان دعا کنیم
@markoo95
تو در جنگلهای ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار میکنی مرد؟
صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟
میخواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟
خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام.
به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده.
به جهنم که روستای کهنهلو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد.
به جهنم که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچهاش سقط شد.
اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی سید!
عدل رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت؟
انصافت را شکر.
میگویند آنجا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت
دعا کن برای ما؛
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
دعا کن سید!
شب عید است...
+ نمیدونم نویسنده متن کیه اما 😭😭
@markoo95
تا الان جدیدترین خبری که اعلام شده همینه که دقایقی پیش آقای منصوری ، معاون اجرایی رئیسجمهور مصاحبه زنده کرد و گفت : در چندین نوبت با دو نفر از همراهان تماس گرفته شده
+ امیدواریم به ساعات آینده
خدایا رحمی
@markoo95
👇متن سخنان امشب حضرت آیتالله خامنهای:
📣امیدواریم خداوند رئیسجمهور را به آغوش ملت برگرداند
👈هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نخواهد آمد، و کارها منظم پیش خواهد رفت؛ مردم نگران نباشند
🖼رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب در دیدار جمعی از خانوادههای سپاهیان پاسدار به مناسبت شب میلاد امام رضا(ع):
✏️✏️اشارهای میکنم به حادثهی نگرانکنندهای که امروز عصر، برای رئیسجمهور محترم و همراهانشان پیش آمد. امیدواریم خداوند متعال به سلامتی کامل، رئیسجمهور عزیز ما و همراهانشان را به آغوش ملت برگرداند.
✏️البته دعا باید بکنیم، شما هم دعا کنید، همه دعا کنند، سلامت این جمع خدمتگزار را، که در رأسشان رئیسجمهور محترم و مغتنم قرار دارد. خدمتگزاری آنها و تلاششان برای کشور، نعمت بزرگی است امیدواریم خدای متعال این نعمت را از کشور سلب نکند.
✏️و لکن مردم عزیزمان – چه شما که اینجا نشستید، چه کسانی که بعداً عرایض ما را میشنوند- مطمئن باشند که هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید. مسئولین از امروز عصر که خبر حادثه را شنیدند با جدیت چند برابری مشغول کارهای خودشان هستند. ما هم توصیههایی که باید بکنیم به آن عزیزانمان توصیه کردیم. همه چیز انشاءالله مرتب، منظم، کارهای کشور پیش میرود؛ هم امنیت کشور، هم امنیت مرزها، هم بقیه کارهایی که در سطح کشور به وسیله قوه مجریه باید انجام بگیرد، انجام میگیرد.
✏️مردم نگران نباشند، دلواپس نباشند، انشاءالله رئیسجمهور هم به دامن مردم، به آغوش مردم برمیگردد و کارها هم انشاءالله به بهترین وجهی به جریان میافتد. ۱۴۰۳/۰۲/۳۰
🖼#بسته_خبری
🖥 Farsi.Khamenei.ir
نوشتن تو این شرایط و حرف زدن سخته، داشتم سرچ میکردم بین متن هام چیزی پیدا کنم و کپی کنم که این رو تو کانال خصوصیم که کسی عضو نیست دیدم....
سالها پیش وقتی هنوز انتخابات دوره اول نشده بود، یک شب خواب عجیبی دیدم، خوابی که بعدش نوشتمش...
و حالا امروز...
نه میتونم چیز بیشتری بنویسم و نه تسلیت بگم و نه هیچ چیز دیگه...
ببخشیذ
@markoo95
* بلاخره وقت استراحت رسید آقای رئیسی... *
وقتی نوجوون بودم، مامان برای من از شهید بهشتی و هفتاد و دو تن میگفت، از روز سخت هفتم تیر و اینکه همه نگران قلب امام بودند ، از اینکه اون روزها عده ای پشت سر آقای بهشتی حرف میزدند و شایعاتی ساخته بودند و عده کمی هم از شهادت خوشحال شدند ولی حقیقت مدتها بعد معلوم شد ،مامان برای من قصه انقلاب رو میگفت و من یاد گرفتم که بلاخره زمانی صورت نورانی حقیقت از پس گرد و غبار دروغ بیرون میزنه و هیچ وقت فکر نمیکردم که روزی نوبت من و تجربه های سخت تاریخی میشه ، شاید من هم روزی این روزها رو برای نسل بعد تعریف کنم و بگم که:
ما صبر کردیم، یک صبر نورانی بر غمی که پی در پی به قلب هامون وارد شد و ادامه دادیم راهی رو که پدر پیر مون نشون میداد ، ما از نگاه مصمم رهبر ، قوی شدیم و هیچ چیز جز این ما رو نمیتونست نجات بده
ما یک شب سخت بیدار موندیم و کنار هم دعا کردیم برای مردی که امید دل محرومین بود...
اما حکایت دنیا عجیبه...
ما این روز و ساعتی که بر ما میگذره رو باور نمیکردیم و فکر میکردیم خوابیم اما انگار برای روشن شدن حقیقت ، تحمل رنج این روزها لازم بود .
اونهایی که بی وطن بودند به رنج هامون خندیدند، قهرمان هامون رو مسخره کردند و ما دیدیم و خون به جگر تحمل کردیم ...
اما حقیقت روشن شد ،چه روشن شدنی...
بعدها روایت خواهم کرد که ما زخم های کاری برای مسیر روشنی که از غیب به آن ایمان داشتیم،تحمل کردیم و بلاخره صورت نورانی حقیقت رو ملاقات کردیم و فهمیدیم که ارزش همه سختی ها رو داشت ....
شهادتت مبارک سید
به رایی که به شما دادم افتخار میکنم
و تلاش های که کردم
و اشک هایی که ریختم...
سلام ما رو به حاج قاسم برسون و بگو که سخت دل تنگ بودیم اما ...
اما خدا با ما که دل تنگیم ، سر سنگین نخواهد شد....
* مطمئن ... *
@markoo95