❇️ #آخرین_لحظات_عمر #آیت_الله_العظمی_بروجردی ره
✍️آیت الله علوی بروجردی نقل می کند که: صبح روز پنجشنبه، اول طلوع فجر بود كه از خواب بیدار شدم. به عجله از بستر برخاستم بعد از انجام فریضه خود را به خانه آقا رساندم. هنوز آفتاب طلوع نكرده بود. از اولین نفری كه ملاقات كردم جویای حال آقا شدم اظهار امیداوری نمود.
تازه از نماز فارغ شده بودند كه حقیر وارد اطاق شدم. اظهار میفرمودند دیشب خوابی دیدهام كه من در اطراف امامزاده جعفر كه از اولاد امام سجاد(علیه السلام) و در بروجرد است خانهای تهیه كردم كه خانه من از همه خانههایی كه آنجا است بزرگتر است. البته كسی سخنی نگفت، اظهار تمایل فرمودند كه چیزی میل كنند.
یك استكان چای كم رنگ برایشان آوردند.
اطبای معالجشان اطرافشان بودند، چند جمله با آقایان صحبت كردند و فرمودند امروز چه روزی است؟ عرض شد روز پنجشنبه است. فرمودند: شب جمعه؟ و در دو سه روز آخر كسالتشان مكرر این سوال را فرموده بودند كه شب جمعه چه وقت است.
آن شب هم در اواخر شب كه خانواده ایشان خدمتشان میرسیدند فرموده بودند:
من خلعت و كفنی داشتهام كه در جوف آن چیزی است كه حالا به آن احتیاج دارم و اصرار كرده بودند كه آن كفن را بیاورند. و در اثر اصرار ایشان با زحماتی كفن را كه در گوشه صندوقی بوده است پیدا و خدمتشان می آورند و بعد از اینكه كفن را باز میكنند و همه خصوصیات آن را میبینند و ظاهرا مختصر تربتی كه بوده است در جوف آن میگذارند آن را دوباره به خانواده شان میدهند و میفرمایند این را جلو دست بگذارید. چون فردا صبح دوباره با آن كار دارم و پنهانش نكنید كه وقتی مورد احتیاج شد به زحمت نیفتید و لذا صبح فردا كه كفن مورد احتیاج شد بلافاصله كفن در اختیار گذاشته شد. به هر حال استكان چای را در كنار ایشان به زمین گذاشتند، ولی ناگهان حال ایشان منقلب شد، رنگ چهره پرید و التهاب و اضطراب فراوانی به ایشان دست داد. اطبا كه شاید انتظار این حالت را داشتند به سرعت دست به كار شده و سعی مینمودند با ماساژ قلبی و دیگر فنون علمی این حمله را هم بر طرف كنند ولی با كمال تأسف و تأثر این كار امكان پذیر نگردید.
آخرین جملهای كه بر زبان آن مرد بزرگ جاری شد این بود كه خطاب به پزشكان و اطرافیان كه هنوز مشغول تلاش بودند چنین فرمودند:
«مرگ است،مرگ!! رها كنید… یا الله،لااله الا الله»
و پس از سه مرتبه تكرار این جمله، دیدگان پر فروغ و حق بینش آهسته به روی هم قرار گرفت، لبها بسته شد، قلب آرام گرفت، پیكر عزیز و شریف بیحركت گردید، دفتر حیات عاریت بسته شد و خورشید درخشان عمر غروب كرد، روح پاك، با فراغت بال و سرشار از عظمت قدم به دنیای جاوید گذاشت تا در جوار قرب كردگار و ائمه معصومین جایگزین شود… رحمة الله علیه رحمة واسعه.