eitaa logo
حجت الاسلام دکتر حسن منصوری
294 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
23 ویدیو
10 فایل
این کانال جهت تبلیغ معارف اسلامی ایجاد شده است ارتباط با مدیر. https://eitaa.com/mansoori98
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴 🌴🌴 🌴 ✡️ ... ⭐️ خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است. ⭐️ از زندگی لذت ببرید حتی اگر چیز با ارزشی را از دست داده ای ⭐️ دیروز پشت خاکریز بودیم و امروز در پناه میز! ⭐️دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود ⭐️ جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد
🌴🌴🌴 🌴🌴 🌴 ✡️ کامل... عن فاطمة الزهرا، عن رسول الله صل الله علیه و آله أَنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ إِنَّ الشَّقِيَّ كُلَّ الشَّقِيِّ حَقَّ الشَّقِيِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِه‏ سعادتمند كامل كسى است كه على علیه السلام را در زندگى او و پس از مرگش دوست دارد و بدبخت کامل كسى است كه على علیه السلام را در زندگى و پس از مرگش دشمن دارد. 📚الأمالي للصدوق، ص: 183
💫💫💫 💫💫 💫 ⛸پسرک واکسی⛸ پيرمردي بود هر بار كه می خواست اجرت پسرک واكسی كر و لال را بدهد، جمله‌ای را برای خنداندن او بر روی اسكناس می نوشت. اين بار هم همين كار را كرد. پسرک با اشتياق پول را گرفت و جمله‌ای را كه پيرمرد نوشته بود،خواند. روی اسكناس نوشته شده بود:وقتی خيلی پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن. پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند. پشت اسكناس نوشته شده بود: كلک، تو كه هنوز پولدار نشدی! پسرک خنديد با صدای بلند؛هر چند صدای خنده خود را نمی‌شنيد... 🌹اگر می خواهی خوشبخت باشی 🌹براي خوشبختی ديگران بكوش... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ https://t.me/mansoori60 https://eitaa.com/hasamansoori55
💸💸💸 💸💸 💸 💵 پول خوشبختی نمیاره... در زمانهای گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت روزی سه درهم تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ... ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ... تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. "خوشبختی چیزی جز آرامش نیست" https://eitaa.com/hasamansoori
🔅🔅🔅 🔅🔅 🔅 💢 خوشبختی در چیست؟؟ 🔹روزی، جوانی در جستجوی قدرت و ثروت به دشت بزرگی آمد و چشمش به پیرمردی کشاورز افتاد که در دل طبیعت ساده‌ای زندگی می‌کرد. پیرمرد تمام روزهایش را به کار در زمین و پرورش دانه‌ها می‌گذراند، بی‌آنکه به دنبال جاه و مقام باشد. جوان که از دنیای پر از هیاهو و رقابت سلطنتی آمده بود، از زندگی ساده پیرمرد شگفت‌زده شد و به او گفت: «چرا در این دشت دورافتاده زندگی می‌کنی؟ چرا به دنبال قدرت و ثروت نمی‌روی؟» پیرمرد لبخندی زد و با آرامش گفت: «فرزندم، من نیازی به قدرت و مال ندارم. زندگی من در دانه‌هایی است که می‌کاشتم و درختانی که از آن‌ها می‌رویند. من از زحمت‌های خود خوشبختی می‌یابم. همان‌طور که دانه‌ها با صبر و تدبیر در خاک رشد می‌کنند، انسان‌ها هم باید در زندگی با صبر و صداقت تلاش کنند تا به نتیجه برسند.» جوان با تعجب پرسید: «آیا این‌طور زندگی کردن تو را راضی می‌کند؟ مگر نمی‌خواهی در این دنیای بزرگ و پر از ثروت، جایی پیدا کنی؟» پیرمرد پاسخ داد: «من از همین تلاش‌های کوچک خود راضی‌ام. خداوند برکت می‌دهد. من دانه‌ها را می‌کاشتم، با دست خودم زمین را می‌زراعم و در نهایت محصولی که برداشت می‌کنم، نتیجه زحمت و صداقت من است. زندگی من در همین است. من نیازی به قدرت و سلطنت ندارم.» پیرمرد ادامه داد: «دنیا را با قدرت و مال تغییر نمی‌دهی. تغییر واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که انسان‌ها در درون خود تغییر کنند. همان‌طور که دانه‌ها به تدریج رشد می‌کنند، انسان‌ها نیز باید به‌طور تدریجی رشد کنند تا به نتیجه برسند.» جوان که به سخنان پیرمرد فکر کرده بود، کم‌کم فهمید که زندگی واقعی در ساده‌زیستی، تلاش صادقانه و صبر است. او از پیرمرد تشکر کرد و با دلی پر از آگاهی و چشم‌اندازی تازه، به خانه برگشت. حالا دیگر می‌دانست که خوشبختی در تلاش‌های روزمره و درونی است، نه در جستجوی قدرت و مقام. https://eitaa.com/hasamansoori