#امام_عصر علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹متی ترانا و نراک🔹
دیشب هوای «سامره» افتاد در دلم
رد شد هزار پردهٔ شوق از مقابلم
گفتم به دل، که گاه نیایش شب دعاست
پرواز کن که مقصد من «سُرّ من رآ»ست
آنجا که هست، آینهٔ شادی و سرور
اشراق عشق و عاطفه و جلوهگاه نور
آنجا که آفتاب، دلش گرم میشود
مهتاب، غرق در عرق شرم میشود
آنجا که انبیا همه هستند در طواف
آنجا که عشق و عاطفه دارند اعتکاف
آنجا که بوسهگاه تمام فرشتههاست
در «سال نور» آینهٔ دل نوشتههاست
آنجا که دیدهها، پلی از آب بستهاند
یعنی دخیل اشک به «سرداب» بستهاند
آنجا که جلوهگاه گل روی دلبر است
«این عطر روحپرور از آن کوی دلبر است»
چشم هزار ماه جبین، مشتری اوست
نقش نگین وحی، در انگشتری اوست
محبوب نازنین سراپردهٔ خداست
در کائنات، رحمت گستردهٔ خداست
چون روح، در تمامی اعصار جاری است
جان جهان، ذخیرهٔ پروردگاری است
سنگ بنای کعبه، سیاهی خال اوست
وجه خدای جَلَّ جَلالُه جمال اوست
جان بیفروغ طلعت او جان نمیشود
او حجت خداست که پنهان نمیشود
روزی که ظلم پر کند آفاق دهر را
احلی من العسل کند این جام زهر را
آن روز، روز سلطنت داد و دین رسد
یعنی زمین، به ارث به مستضعفین رسد
در عهد او جهان زِبَر و زیر میشود
یعنی فروغ عدل جهانگیر میشود
پر میکند ز عدل خود این خاک تیره را
آیینهٔ بهشت کند، این جزیره را
یوسف به بوی پیرهنش زنده میشود
دلهای مرده با سخنش زنده میشود
ماه مدینه ـ آنکه بر او از خدا درود ـ
با یازده ستارهٔ روشنگر وجود
دادند مژده، آمدنش را به دیگران
گفتند نور شبشکنش را به دیگران
گفتند آسمان و زمین بیقرار اوست
خورشید و ماه پرتویی از جلوهزار اوست
گفتند: اوست محور منظومهٔ حیات
گفتند: گردش دو جهان بر مدار اوست
گفتند: کعبه چشم به راهش نشسته است
صبح از دریچهٔ سحر آیینهدار اوست
گفتند: روز جلوهٔ آن آخرین امام
پیغمبری مسیح نفس در جوار اوست
گستردن عدالت و قسط و برادری
در جای جای گسترهٔ خاک، کار اوست
نقش حدیث «اَفضَلُ اَعمالِ اُمَّتی»
تصویر قدر و منزلت انتظار اوست
یک نکته از هزار بگویم که منتظر
خود در میان جمع و دلش بیقرار اوست
در چارراه حادثه، در جاری زمان
احساس میکند که کسی در کنار اوست
تقواست شرط اول آیین انتظار
هر بیدلی گمان نکند یار، یار اوست
آنکس که دل به جلوهٔ موعود بسته است
آفاق بیکران، همه در اختیار اوست
وقتی که شاملش بشود لطف محضِ یار
شاید که ادعا بکند، «مهزیار» اوست
او را بخوان در آینهٔ ندبه و سمات
فرزندی از سلالهٔ طاها و محکمات
روی لبش تلاوت لبیک دیدنیست
آری دعای او به اجابت رسیدنیست
احیاگر معالِم دین خداست او
شمسالضحای روشن و نورالهداست او
الهام، کم گرفتی از آن فاطمی نَفَس
با خود حدیث نَفْس کن، ای مانده در قفس
یکبار خواندهای، که جوابت ندادهاند؟
آتش گرفتهای تو و آبت ندادهاند؟
تکرار کن به زمزمه در سجده و رکوع
ای دیدگان شبزده! «فَلْتَذْرَفِ الدُّموع»
ای دل! که گفت با تو که غرق گناه باش؟
با ما به عزم توبه بیا، عذرخواه باش
خورشید پشت پرده نه، ما پشت پردهایم
آیینهٔ تجلّی خورشید و ماه باش
گر چشم پاک داری و آیینهٔ زلال
تا دوردست عشق سراپا نگاه باش
ماه تمام اگر طلبی، نیمههای شب
در جذر و مدّ سلسلهٔ اشک و آه باش
آن کس که هست چشم به راه قیام سبز
«خواهی سپید جامه و خواهی سیاه باش»
شرط حضور محضر او، پاکی دل است
نزدیک شو به خیمهٔ او، مرد راه باش
باید سلام کرد به تسبیح یاد او
بر صبح و بر سپیده و بر بامداد او
بر او درود و خیر کثیر وجود او
بر حالت قیام و رکوع و سجود او
عمرش، چو قامت ابدیّت بلند باد
حزبش بلندپایه و پیروزمند باد
ای حُسن مطلع همهٔ انتخابها
تو آفتاب حُسنی و ما در حجابها
مضمون بکر و ناب «مناجات جوشنی»
فرزند اختران درخشان و روشنی
ای یک اشارهٔ لب تو «سابِغَ النِّعَم»
یک زمزمه دل شب تو «دافِعَ النِّقَم»
چشمان ما غبار گرفت و نیامدی
دامان انتظار گرفت و نیامدی
دیشب به خوابم آمدی ای صبح تابناک
خواندم «متی ترانا» گفتم «متی نراک»
«یا ایها العزیز» ببین خسته حالیام
چشمان پر ستاره و دستان خالیام
ماییم آن خسی که به میقات آمدیم
شرمنده با «بضاعت مزجات» آمدیم
شام فراق سورهٔ والیل خواندهایم
یوسف ندیده «اَوفِ لَنا الکَیل» خواندهایم
یا ایها العزیز به زیباییات قسم
بر حسن بیبدیل و دلآراییات قسم
دلها ز نکهت سخنت، زنده میشود
عالم به بوی پیرهنت، زنده میشود
صبح وصال تو، شب غم را سحر کند
آفاق را نگاه تو زیر و زِبَر کند
موسی تویی، مسیح تویی، مکه طور توست
شهر مدینه چشم به راه ظهور توست
تنها نه از غمت دل یاران گرفته است
چشم بقیع تر شده، باران گرفته است
شعر «شفق» حدیث زبان دل من است
تکرار نام تو ضربان دل من است
📝 #محمدجواد_غفورزاده
📗 #یا_أیها_العزیز
کانال رسمی حاج حسن حیدر زاده:
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹محض یار🔹
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریه چشمانتظارها
از یک خروش ناله عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»
یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها...
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها...
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شبها بدون آمدنت صبح ظلمتاند
برگرد ای توسل شب زندهدارها
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
ای أیّهاالعزیز تمام ندارها
📝 #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_عصر علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹جاءَ الحق🔹
باز دل، چلّهنشین حرمِ راز شدهست
مرغ شب، با نفس صبح همآواز شدهست
باز با دست سحر، پنجرهها باز شدهست
باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شدهست
با نسیمی که به دلجویی من میآید
باز عطر گل نرگس ز چمن میآید
این گل لاله، که زیبایی بیحدّ دارد
در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد
نکهت فاطمه و عطر محمّد دارد
آفرینش به لبش، ذکر خوشآمد دارد
این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت
هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت
جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد
رحمت واسعۀ بیحد و بیحصر آمد
فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد
کارفرمای دوعالم، ولیِ عصر آمد
گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست
زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست
چه بگویم که مرا عقدۀ عالم به گلوست
داستان من و غم، خاطرۀ سنگ و سبوست
کی شود پرده به یک سو رود از چهرۀ دوست
«آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست»
عید روزیست، که بارد به جهان ابرِ کَرم
مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم
عیدی روزیست، که آفاق گلِ نور شود
از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود
روز نابودی تزویر و زر و زور شود
یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود
عیدی روزیست، که آفاق منوّر گردد
باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد
عید روزیست، که دلها شود از غصه جدا
روز آغاز ثمربخشی خون شهدا
برسد پرتو روشنگر مصباح هدی
تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا
بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش
دولت عدل شود، دولت عالمگیرش
عید روزیست، که با عشق، همآهنگ شود
عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود
نرم، چون آب، دلِ سختتر از سنگ شود
باغ سرسبز و نشاطآور و گلرنگ شود
عید روزیست، که ایمان و امان تازه شود
یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود
ای که جبریل امین، پیک پیامآور توست
ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست
سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست
چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست
تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود
کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود
محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/hasan_heydarzade
کانال مراسمات حاج حسن حیدرزاده👆
#امام_عصر علیهالسلام
#ماه_رمضان
#غزل
🔹بشارت رمضان🔹
دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
ماه خدا دومرتبه بیماه روی تو
دارد بشارت رمضان میدهد به ما
برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت
یک روز دستهای تو نان میدهد به ما
روزی سه بار غرق غریبی و بیکسیست
حسی که بیتو وقت اذان میدهد به ما
این ماه، فرصتیست که باز عاشقت شویم
ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما
ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین»
نامی که اشکهای روان میدهد به ما...
بیشک حوالۀ همه امسال کربلاست
رزقی که آخر رمضان میدهد به ما
محمدعلی_بیابانی
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال مراسمات حاج حسن حیدرزاده 👆
#امام_عصر علیهالسلام
#حج
#غزل
🔹ای صفای حرم یار🔹
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟
حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟
سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد
ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟
عطر جانبخش تو در حِلّ و حرم پیچیدهست
وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟
ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک
مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟
خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما
آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟
«همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است
ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟»
تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن
پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟
حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف
برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟
رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست
آخر ای محرماسرار، کجای حرمی؟
محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده👆