15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوند چرا روزه را واجب کرد!؟
@hasan_rahimpour
نسل دهههاي چهل و پنجاه كه امثال بنده، جوانترين آنها بوديم و حالا نسبت به شما پيرمرد محسوب ميشويم. علقه خانوادگي و شخصي به دين داشتند اما سرشان با دلشان همراه نبود يعني هر چه در شبكه واژگاني وارداتي، درگيرتر و آكادميكتر ميشدند، سرشان سنگينتر و دلشان خاليتر ميشد و سر از دل، بيشتر فاصله ميگرفت. غافل از اين كه نميشود سوار ترن «هگل» و «ماركس» شد، يا سوار ترن «جان لاك» و «پوپر» شد و به مدينه فاضلة اسلام و مدينةالنبي رسيد. در يك چنين عصر و عرصهاي بود كه دو پديده از خراسان ظهور كردند و تأثيراتي عميق بر روشنفكري ديني گذاشتند. يكي مطهري بود كه خداي دقت و انضباط فكري است و به صراحت ميگفت كه عليرغم بعضي تشابهات، يك جايي راه اسلام از ليبراليزم جدا ميشود، يك جايي راه اسلام از ماركسيسم و فاشيزم جدا ميشود و آنجا ديگر نبايد از ترس متهم شدن به اُمّلي با كسي تعارف كرد و ديگري، شريعتي است كه صداي ناقوس بيداري مذهبي بود گرچه عاري از دقت اما توأم با صداقت و نقدپذيري.
امثال ما البته بيشتر در آن زمان با ذهن و زبان شريعتي، محشور بوديم قبل از اينكه با مطهري و عظمتهاي او آشنا بشويم. براي ما خيلي جالب بود كه كساني چون علي شريعتي و جلال آل احمد با چه شجاعتي دارند برخلاف مسير رودخانه روشنفكري ترجمهاي كه از غرب، سرازير شده، حركت ميكنند؛ دُگمهاي روشنفكري را يكي يكي ميشكنند و جلو ميآيند، دگمهايي كه غالباً دفاع از غرب و غربگرايي بود، پرستشمدرنيته بود،تحقير ملت خود وتفكيك دينازسياست بودوشمابدانيد علت تهاجم مجددي هم كه الان در محافل روشنفكري ديني يا لائيك (ولي هر دو ليبرال) عليه شريعتي و آل احمد شروع شده، همين است.
علتش اين است كه اين دو جرئت كردند و دگمهاي روشنفكري وابسته را شكستند و عليرغم منافع و ايدههاي غرب و سكولاريزم و استعمار، وضعيت گرفتند.
الان آقايان ميگويند و مينويسند كه آلاحمد چون غرب را نميشناخت، عليه غرب و غربزدگي، كتاب نوشت و بحث كرد و به نقد روشنفكري پرداخت و از «خدمتها و خيانتهاي روشنفكري» بحث كرد
«اجتهاد»، شهيد نبرد «تحجر» و «التقاط» ١٣٧٩
86-03-Shariati.mp3
15.64M
#سخنرانی_کامل استاد رحیمپور ازغدی با عنوان "شریعتی، تحجر، تجدد و روشنفکری" در نشست دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد
@hasan_rahimpour
چمران ارزشى دارد كه پشت كلمات زيباى او نهفته است و آن روح زيباى چمران است. كلمات زيبا وقتى ارزشمند هستند كه به يك روح زيبا، گره خورده باشند. كم هستند افرادى كه زيبا حرف زده باشند و روحشان نيز زيبا بوده باشد، اما چمران از موارد استثناء است
يكى از علائم كسانى كه اهل ولايت باطنى هستند،اين است كه معيارشان براى تصميم گرفتن، تقريباً عكس معيارهاى ماست. تا زمانى كه اين افراد در قيد حيات هستند، اکثریت مردم فكر ميكنند اينها قاطى كرده اند. شاگرد اول دانشكده فنى دانشگاه تهران شده، در آمريكا فيزيك پلاسما خوانده، استاد دانشگاه شده ، آنجا ازدواج كرده با دختر امريكايى و زندگى و خانه و سه چهارتا بچه ، يكمرتبه همه اينها را رها ميكند،همه چيزهايى كه از نظر همه نسل او در آن دوران و خيلى ها در اين دوران ، سقف آرزوهاست، يكمرتبه همه اينها ميشود كف آرزوى چمران . درست مسير عكس ديگران را طى ميكند، ميرود مصر براى جهاد و آموزش چريكى براى رهايى ملت هاى مسلمان و بعد هم ميرود لبنان در روستاهاى فقير شيعه نشين و بچه هاى يتيم را دور خودش جمع ميكند و شروع ميكند به كار كردن روى آنها
اگر ميخواهيد فرق آدمهاى خاص الهى را با بقيه آدمها بفهميد ، مى بينيد كه اينها عكس مسير ديگران را طى ميكنند، همه از ايران هدف ميگيرند بروند آمريكا در حالى كه او از آنجا مى آيد اينجا.
حضرت امير در توصيف متّقين ميفرمايد كه "يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ اَلنَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى" مردم كه به رفتار و تصميم گيرى اينها نگاه ميكنند،خيال ميكنند كه مريض اند، " وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا" مردم ميگويند اينها قاطى كرده اند. حضرت على ميفرمايند بله اينها قاطى كرده اند " وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ" امر عظيمى پيش چشم شان آمده و حقيقت عالم را فهميده اند و هدف آنها ديگر هدف شما نيست.
آن چيزهايى كه براى شما با ارزش است، براى آنها بى ارزش شده
"رقص من در برابر مرگ بايد زيبا باشد" سال١٣٩٠
90-22-raghs dar barabare marg.mp3
17.53M
#سخنرانی_کامل استاد رحیم پور در باره #شهید_چمران با عنوان "رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد"
@hasan_rahimpour
مطهري ميدانست كه چون حوزه به قدر كافي اجتهادنميكند عملاًروشنفكري ديني به تلة التقاط ميافتد. تحجّروالتقاط در يك سيكل مشدّد،يكديگررا تقويت ميكنند. وقتي اجتهاد نشد و تحجّر،دامنه پيدا كرد، زمينه براي التقاط ايجاد ميشود و وقتي در التقاطها،افراط شد، زمينه براي تحجّر بعدي آماده ميشود. تنها يك كليد، اين دو قفل را توأمان باز ميكند و آن كليد «اجتهاد درست ديني» است.
كساني، هنگام تنزيل دين يا تأسيس يك انقلاب، براي دفاع از موجوديت انقلاب شهيد ميشوند. كساني هم لازم است هنگام تأويل و تفسير به رأي و تحريف يك دين يا يك نهضت، براي دفاع از اصالتش - نه موجوديتش - شهيد شوند و فحش بشنوند چون به محض اينكه موجوديت يك نهضت، تثبيت شد تحريفش شروع ميشود. مطّهري را ميشود شهيد «نبرد تأويل» دانست.كار مطهري به اين دلايل،از شريعتي و آل احمد به نظرمن پيچيدهتر وسختتر بود وبه همين دليل هم مطهري بيشتر تنها ماند.من به ياد مياورم محافل روشنفكري ديني آن دورۀ مشهد را كه نام مطهرى را واقعاً با عصبانيت به زبان ميآوردند.مطهري را سمبل يك آدم متحجّر وامّل كه تاب قرائتهاي جديد از دين را ندارد،ميشمردند و وبرعكس در جلسات امّلها، مطهري متّهم به وهابيگري و گرايشهاي روشنفكري ميشد. براي اينكه ميخواست يك خط سوّمي بين التقاط و تحجّر باز كند و اين كار را به قيمت خون خودش كرد و از هردو طرف هم خورد.
مطهري تحمّل نميكرد كه دين، تبديل بشود به مضمون تأويل يا ريشخند كساني كه از نقطه عزيمت غيرديني، به دين نگاه ميكنند منتهي بخاطرمخاطبان مسلمانشان،ادبيات دين را نيز مصرف ميكنند.درمحافل روشنفكري ديني كه جوانترها زمينخوردة ماركسيسم بودند و پيرمردها تمايلات ليبرالي داشتند، بحث از اين بود كه مطهري، برداشت امروزي از دين ندارد. منظورشان چه بود؟ منظورشان اين بود كه مطهري، تأويلات ماركسيستي از دين را پس ميزند. تأويلات ليبراليستي از دين را هم پس ميزند وبالاخره هم يكي از همين محافل روشنفكري ديني اين چنيني بود كه اسلحه برداشت ومطهري را تروركرد
گروه فرقان براي شما شايد ناشناخته باشد.آنها خود را به عنوان يك جريان نوانديش ديني مطرح ميكردند ومعتقد بودند كه قرائت مطهري، قرائت آخوندي، سنتي و واپسگراست و درست روشنفكرترين آخوندهاي اين مملكت،مطهري و بهشتي وامثال اينها را درليست ترور قراردادند
"اجتهاد"، شهيد نبرد "تحجر" و "التقاط" ١٣٧٩
87-12-beheshti shahid shakhes.mp3
14.93M
#سخنرانی_کامل با عنوان "بهشتی، شهید شاخص" گفتاری از استاد حسن رحیم پور ازغدی به مناسبت سالگرد شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی
@hasan_rahimpour
⚫️ سالگرد درگذشت علامه امینی
آنجور كه من شنيدهام ، علامه امينى، ده شب آمده بودند به مشهد و در مدرسه نواب ، منبر رفتند. آنجا نماز جماعت مغرب و عشاء را ميخواندند و بعد صحبت ميكردند، صحبت ها بسيار پرسوز و علاوه بر آن دقيق و مستند بود. جمع سوز و شور و عشق، با استناد و استدلال. يكى از بستگان ما كه در جلسات حضور داشت، ضمنا هم پدرم و هم پدربزرگ من جزء برگزار كنندگان يا حاضران در آن جلسه بودند ،فكر ميكنم سال سى و هشت بوده كه من هفت هشت سال پيش نوارهاى آن جلسات را چندين بار گوش كردم.نقل ميكردند كه علامه قبل از شروع جلسه يك سكوت طولانى كرد، سپس آه بلندى كشيد و زد زير گريه و هق هق جلوى همه گريه ميكرد. ميگفتند ما همه متعجب شديم كه چرا حال ايشان منقلب شد؟! با همان لهجه خاص خودش گفت : مدتى است از على دور افتاده ام...و زد زير گريه...و آن زمانى بود كه فكر ميكنم مدتى بخاطر سفر هند و مراجعه به كتابخانه هاى مختلف از نجف دور افتاده بود و گويى اين بزرگترين غم زندگى اش بود.
در سوز و درد انقلابى و درك انقلابى اش همين بس كه در سالهاى ٤٠ و ٤١ كه سالهاى آخر عمر ايشان و اوائل نهضت امام بود و هيچكس تصورى از اينكه نهضت امام به كجا منتهى خواهد شد نداشت، در آن شرايط امينى جمله " خمينى ذخيره خدا براى شيعه است " را گفت. اين جمله اگر در سال پنجاه و هفت يا حالا گفته شود، به راحتى قابل تصديق است ، اما سال چهل و يك گفتن اين حرف غير عادى بوده!
شهيد نواب صفوى هم كه از نجف براى مبارزه با جريان كسروى به تهران ميايد، از جمله كسانى كه او را هم به لحاظ معنوى و هم صدور فتوى و هم به جهت امكانات ، تدارك و تشويق كردند و پشت سر او ايستادند، مرحوم علامه امينى بوده است. نواب مظهر غيرت بود، نه مجتهد بود، نه فيلسوف بود و نه فقيه ، يك فاضل جوانى بود كه مظهر غيرت علوى و انقلابى بود و اگر يك حوزه ، سراسر پر از مجتهد و خالى از غيرت باشد، فايده اش براى اسلام بسيار بسيار كمتر است از يك طلبه فاضل و با غيرتى كه نمى ايستد تا به مرزهاى حقيقت و مكتب اهانت شود و او بگويد به من ربطى ندارد. نواب از جمله ، تحت تاثير روح خروشان امينى است. حتى من در جايى خواندم ، سلاحى را كه نواب تهيه ميكند براى زدن كسروى ، مرحوم امينى از جمله كسانى بودند كه هزينه آنرا تامين كردند يا فتوى دادند بر انجام آن
يكى از آثار علامه امينى ، شهداء الفضيله است كه فكر ميكنم جلال الدين فارسى با نام مستعار آنرا ترجمه كرده است. اين كتاب وقتى منتشر شد، برخى از بزرگان شيعه گفتند ،ما تصور نميكرديم كه ما اين تعداد عالم شهيد داريم. ضمن اينكه مرحوم علامه، شهداى سه قرن اول هجرى را در اين كتاب نياورده و از شهداى قرن چهارم شروع ميكند و صد و سى عالم بزرگ شيعه را نام ميبرد كه چطور در راه دفاع از كلمه حق شهيد شده اند.
اين يعنى تحقيق با هدف، يك درس ديگرى كه بايد از علامه آموخت همين است. تحقيق و تلاش بى هدف يا با هدف؟ اين يكى از مشكلات ماست كه من بارها در حوزه و دانشگاه ديده ام. بى هدف و بى درد تحقيق ميكنيم، تحقيق براى تحقيق، خود تحقيق شده است يك شغل، تحقيق براى ساعت نفر پر كردن و كارت زدن! راجع به چه تحقيق كردى؟ اصلاً اصل موضوع چقدر مهم است؟ براى چه تحقيق كردى؟ چه چيزى را اثبات كردى؟ نتيجه اش چه شد؟ اگر اين تحقيق درست باشد به چه درد دنيا و آخرت مردم ميخورد؟ يك بخشى از پژوهش هاى رسمى در كشور ما ، از سر بى دردى است. امام كه گفت مرفهين بى درد، ما يكسرى پژوهشگران بى درد هم داريم. پژوهش امينى وار و غير امينى وار، تفاوت درد و بى دردى است.
"الغدير، شيعه سنى ترين است، درسهايى كه از امينى بايد آموخت" سال١٣٩١
@hasan_rahimpour
47f96845f41b8ff8fa555ee317ca7a89d0f8ae77.mp3
14.53M
سخنرانی استاد رحیمپور با عنوان "الغدير، شيعه سنى ترين است، درسهايى كه از امينى بايد آموخت" سال١٣٩١
به مناسبت سالگرد رحلت علامه امینی
@hasan_rahimpour
21.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدن کلیپ ما ایستادهایم2 یه مناسبت سالگرد انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی وینسس خالی از لطف نیست!
@hasan_rahimpour
22.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اردشیر زاهدی فرزند سپهبد زاهدی(عامل اسرائیل) و داماد محمدرضا شاه که سمت وزیرامورخارجه او را داشت اعتراف به موفقیت جمهوری اسلامی و سیاست منطقهای نظام کرد.
@hasan_rahimpour