eitaa logo
💚🌦 حسنات 🌦💚
162 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
2هزار ویدیو
36 فایل
🌦گلچینِ مجازی💚 🔍 عموماً با زمینه‌ی مذهبی و اعتقادی 🌹نشر با حذف پیوند هم: صلواتی ✍️ مدیرِ «حسنات»: «سیدمحمدحسن صدری»، نمی از چشمه‌سار زلال حوزه‌ علمیه‌ قم @SADRI_SMH 🔻 إن‌شاءالله پاسخگوی سؤالات و شبهات مرتبط با معارف دینی و انقلابی خواهم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
33.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 علت کشیده شدن بهشتیان به سمت بهشت در بیانی زیبا درباره‌ی آیه‌ی ۷۳ سوره‌ی مبارکه‌ی زمر از آیةالله‌العظمیٰ بشیر نجفی 📚 منبع روایت: کتاب شریف کامل الزیارات، باب ۲۶، صفحه‌ی ۸۴، روایتی ناب از امام صادق علیه‌السلام ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید | این‌طور شیعه بودن به درد نمی‌خورد!! ‼️ خاطره‌ی عجیب حجةالإسلام راجی از یک فرد هیئتی! ⁉️ «اباعبدالله» در روایات امام حسین است یا امام صادق علیهماالسلام؟! ✅ دین‌داری باید همراه با بصیرت باشد. 🔶 برشی از سخنرانی حجةالإسلام راجی نویسنده‌ی کتاب «دوگانه‌های سرنوشت‌ساز» به مناسبت سال‌روز شهادت امام صادق علیه‌السلام منبع: «اندیشکده‌ی راهبردی سعداء» 🆔 @soada_ir ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 نوکرت رو ببر کربلا یا حسین... 😞 👤 نوای زیبای «سلام همه‌ی زندگیم» با صدای کربلایی‌ حسین خلجی تقدیم نگاهتان 📥 دانلود با کیفیت بالا ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
🏴 درد دل جانسوز حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با سر بریده‌ی أباعبدالله الحسین علیه‌السلام تحت عنوان «تقسیم کار امام حسین و حضرت زینب سلام‌الله علیهما» 😭 شعری جانکاه و عالی ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
Mohammad Hossein PouyanfarMohammad Hossein Pouyanfar - Hossein Jan.mp3
زمان: حجم: 5.31M
🌷خـداحافظ ای بـرادر زینب...😭💔 🎙با نوای محمدحسین پویان‌فر ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📳 چرا با وجود پیشرفت علم و تکنولوژی و اختراع وسایل نقلیه، باز هم اصرار داریم پیاده به زیارت اربعین برویم؟ 🎙پاسخ از زبان استاد محمدی شاهرودی 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ببینید | مرد عراقی که برای خدمت به زائران اربعین ماشینش را فروخته... . 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
15.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کلیپ روایتگری داستان تلنگری «ماجرای دو کیلو شکر» 🔻شاید قبلاً هم این داستان را شنیده باشید ولی این تکرارش با این بیان خیلی زیباست. 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
Haj Mahmoud KarimiMahmoud Karimi - Nori Too Alam Nabood.mp3
زمان: حجم: 21.91M
◾️الحـمدلله الـذی خلق الحـسیـن... از آسمان آید ندا، اهلاً و سهلاً حسین رسید به کربلا، اهلاً و سهلاً ... 🎤 حـاج محمـود کریمـی 🔻بسیار دلنشین 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
🩸دست‌های آلوده به خون امام حسین علیه‌السلام به روایت زیارت عاشورا 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «جلال اسدی»، ناجی ١۵٠ زائر اربعین حسینی به شهادت رسید! 🔹جلال اسدی بجنوردی که در ماجرای آتش‌‌سوزی هتلی در کربلای معلیٰ با رشادت خود ناجی ۱۵۰ تن از زائرین اربعین حسینی شده بود، بر اثر جراحت ناشی از سوختگی شدید ساعاتی پیش به لقاءالله پیوست. 🔹ناجی زائران پس از سوختگی ۵۲ درصدی: جونم رو پیشکش امام حسین علیه‌السلام می‌کنم. 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین علیه‌السلام استاد علی‌اکبر مهدی‌پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می‌نویسد: یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال ۱۳۸۹ بر فراز منبر گفت: دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هر کاری انجام می‌دادم! شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت‌کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می‌خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم او را اذیت کنم، هر چه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم. گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم. گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را بر سر تو بکشد. نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده‌اش کردم. به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می‌کرد و در نصف صفحه تلویزیون تعزیه را نشان می‌داد که بر سر کودکان تازیانه می‌زدند. بی‌اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می‌آید. فردا بی‌اختیار به حسینیه رفتم. همه بچه‌های محل مرا می‌شناختند و می‌دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سر تا پا شرّ هستم. رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنام‌ات را بده تو را ببرم کربلا. گفتم: پول ندارم. گفت: با هزینه خودم می‌برم. به فاصله چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می‌کشیدم. بالأخره من هم رفتم. چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت در نظر گرفتیم. رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیهاالسّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می‌فرستم، مبادا رد کنی! 💚🌦حسنات🌦💚 ‎