eitaa logo
حسن مرادی
2.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
271 ویدیو
12 فایل
@hasane_moradi ارتباط با بنده
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از هر اردوی جهادی، به حرم حضرت معصومه سلام الله مشرف می شوم، و طرح اردو را خدمت خانم عرضه می کنم و کامل برایشان توضیح می دهم که می خواهیم در اردو چه کار کنیم و احتیاجاتمان چیست و چه موانعی سر کار هست. این که می گویم حضرت معصومه سلام الله علیهم چون ایشان به حسب ظاهر بیشتر در دسترس ما هستند، اما اگر مثلا مشهد باشم، محضر امام رضا علیه السلام می روم یا اگر قم نتوانم بروم، خدمت حضرت عبدالعظیم علیه السلام مشرف می شوم. رفقا خیلی جواب می دهد، باور کنید از پیش این مسئول و آن مسئول رفتن بیشتر جواب می دهد البته ما اسباب مادی را کنار نمی گذاریم، تبلیغاتمان را می کنیم، جلسات متعدد می رویم، از ظرفیت مردمی استفاده می کنیم، اما امیدمان به خدا و توسلی است که انجام داده ایم، نه این اسباب ظاهری باور کنید من انسان اهل باطن و عارفی نیستم، این که عرض کردم امیدمان به این توسلات است، چون واقعا روی زمین ثمراتش را دیده ایم، شما هم امتحان کنید.حتما قبل از برگزاری اردوی جهادی به محضر امامان و امام زادگان بزرگوار بروید و همانطور که برای یک مسئول طرحتان را می گویید، کار را توضیح دهید و درخواست هایتان را بگویید. پ ن: دیروز با خانواده مشرف شدیم محضر حضرت معصومه و بعد از زیارت ، برنامه جهادی محرم را برای خانم توضیح دادم و امید به عنایتشان دارم، حاشا که سائلی را ناامید برگردانند. @hasanemoradi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبیه خوانی و تعزیه یک ابزار هنری برای انتقال پیام است که در مناطق عشائری و روستایی تأثیرگذاری بالایی دارد. روستا به روستا می گردیم، تعزیه حضرت قاسم را اجرا می کنیم و امید به کرم مولای کریمیان امام مجتبی داریم. @hasanemoradi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال 1384 بود، دومین سالی بود که برای آب رسانی روستای دره شیخ عالی به رفته بودیم، پارسال هر کار کردیم نتونستیم پروژه آب رسانی را تمام کنیم، علتش هم این بود که نتونستیم مردم را همراه خود کنیم ولی امسال مهندس حسین از بچه های قم اومده بود، و خلاصه با مهربانی اگر نمی شد با دعوا همه اهالی را سرخط کرده بود و مرتب کار می کردند. روزهای آخر اردو بود که آب به دره شیخ عالی رسید، وقتی برای اولین بار آب را باز کردیم، زنان و دخترها بودند که با خوشحالی فریاد می زدند أُو وِی ،أُو وِی ... یعنی آب آمد در بازفت آب آوردن وظیفه خانم هاست و آن ها روزانه بستگی به فاصله خانه شان تا چشمه بین یک تا سه کیلومتر باید دبه های بیست لیتری را حمل می کردند. هیچ وقت آن لحظه از یادم نمی رود، اولین پروژه جهادی ما بود. و حالا به ثمر رسیده بود. پ ن: در سفر جهادی محرم امسال، علی آقای بدیعی از طلاب جهادی ۲ قرار شد،به روایت گری فعالیت های جهادی بپردازد، و خلاصه همه را گیر می انداخت و خاطراتشان را جمع می کرد، البته خودش هم با دقت، همه اتفاقات اردو را زیر نظر داشت. این کلیپ هم بخشی از مصاحبه ایشان با بنده است. @hasanemoradi