#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_سلام_الله_علیها
ای بارها سلام تو را بر رسول خود
ابلاغ کرده ذاتِ خداوندِ سرمدی
چون شمع با فروغ نبوّت گداختی
پیش از نزول وحی نبی را شناختی
بی دامن تو ختم رُسُل کوثری نداشت
نخلِ بلندِ آرزویِ او بری نداشت
حتی علی که جان عزیز محمّد است
در ملک بی حدودِ خدا، همسری نداشت
ای همدم رسول خدا در نزول وحی
ای دامن تو مرکز نور بتول وحی
تو وصل بر رسول و ز هستی جدا شدی
تو آفتابِ بیت سراج الهدی شدی
نیزار وحی، مثل علی شیرمرد داشت
ای شیرزن تو تالی شیر خدا شدی
دارائی تو هدیه به پروردگار شد
در جنگ اقتصاد نبی، ذوالفقار شد
چون تو، که با رسول خدا همسری کند؟
دُرّ یتیم آمنه را مادری کند؟
ای تکیهگاه خواجهی لولاک شانهات
ای لحظهلحظه ذکر محمّد ترانهات
بر یازده ستارهی توحید آسمان
روی منیر فاطمه، خورشید خانهات
در بیتِ آفتاب، مهِ تام کیست؟ تو
اوّل زنِ مجاهدِ اسلام کیست؟ تو
پیغمبر خدا به تو عرض ارادتش
زهراست همکلام تو پیش از ولادتش
گوئی که با تو گرم سخن بود فاطمه
حتی به لحظههای غروب شهادتش
با آنکه سالها ز جهان چشم بستهای
انگار دور بستر زهرا نشستهای
ای قامتت به قائم توحید، قائمه
دشمن شدند با تو دغلدوستان همه
از هست خویش دست کشیدی و ذات حق،
بخشید گوهری به تو مانند فاطمه
الحق توئی توئی تو که کفو پیمبری
شایستهای که بهر نبی کوثر آوری
آزرد، ای فرشتهی حق، اهرمن تو را
زخم زبان زدند به هر انجمن تو را
از بس که ریخت عطر قداست زپیکرت
پیراهن رسول خدا شد کفن تو را
از بس بلند بود مقام و جلال تو
گردید سال حزنِ نبی، ارتحال تو
روح مقدّست چو به پرواز میشود
درهای غم به قلب نبی باز میشود
در فصل خردسالی و آغاز زندگی
بی مادریِّ فاطمه آغاز میشود
اشک نبی برای تو ای جانِ پاک، ریخت
با دست خویش بر تن پاک تو خاک، ریخت
با رفتن تو، یار محمّد زدست رفت
خورشید روزگارِ محمّد زدست رفت
شد حملهور به گلبن دین، لشگر خزان
تو رفتی و بهارِ محمّد، زدست رفت
زیبد که با هزار زبان در ثنای تو
«میثم» دُرِ قصیده بریزد به پای تو
✍ #غلامرضا_سازگار
🆔https://eitaa.com/hasaniyehkarbala