دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
از صبح دارم این کلیپ رو میبینم ، شهید بیضایی نمیزاره اسیر داعشی رو که تنها گیر اوردن کتک بزنن ، بعدش صحنه های کتک زدن بسیجی ها میاد تو ذهنم ...
#امام_زمان
#حجاب
#شهیدانه
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#کتاب_تو_شهید_نمیشوی
⊰•📚جرعهای کتاب •⊱
تعداد شهدا و مجروحان به حدی زیاد بود که کف سالن ها راهی برای عبور نداشت💔 مدام مواظب بودم پایم😓 را روی شهدا نگذارم. از کنار شهیدی رد می شدم که چشمم👀 به کیسه نایلونی اش افتاد. بخار 🌫️کرده بود فکر کردم شاید من اشتباه می کنم😕 . دوباره برگشتم بالای سرش و مطمئن شدن که خطای دید 👀نداشته ام . امدادگری اهل خرمشهر نزدیک بود. صدایش زدم🗣️.
_بیا اینجا. مثل اینکه این یکی شهید نشده!هنوز زنده است! 🤭
_خیالاتی نشو. حتما اشتباه می کنی🙂. اینها همه دیشب شهید شدهاند. الان ساعت دوازده است.
_بیا خودت ببین👀. زنده است😥. بخدا نایلونش بخار کرده!
آمد زود پلاستیک را باز کرد. دیدند هنوز زنده است😍. شکمش پاره بود. فورا انتقالش⬅️دادن به اتاق عمل.
⊰•کتاب پر ماجرای✨ دختر تبریز✨•⊱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قیمت درج رو کتاب38/000تومانه🍃
🥰خرید از ما 30/400تومان🌱
📢 به سراسر نقاط کشور عزیزمون هم ارسال داریم😍..🚀
#امام_زمان
#حجاب
#شهیدانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#کتاب_دختر_تبریز
محمودرضا آرشيوى📼 از كليپ هاى مربوط به اغتشاشات #فتنه_88 را ريخته بود روى يك فلش🔌 ممورى و با خودش آورده بود تبريز ... قرار شد محتوياتش را ببينم👀و بدون كپى كردن به او پس بدهم 😁 فلش ممورى را كه مى داد گفت 🗣: فقط بعضى هايش قابل ديدن نيست زياد🙄
گفتم : چطور ؟ گفت : صحنه هاى خشن دارد😶 گفتم : نمى بينم بيا بگير😤 گفت : چرا ؟ گفتم : قبلا خودم چند تا ديده ام؛ اعصابم از ديدن وحشى گرى شان خورد مى شود😰 گفت : وحشى گرى نديده اى☝️🏻بعد تعريف كرد : يكبار در سعادت آباد ، يك دسته از اينها را كه اغتشاش راه انداخته بودند با بچه هاى بسيج از خيابان هدايت كرديم 🚎 داخل يكى از كوچه ها، اما وقتى دنبالشان وارد كوچه شديم يكهو انگار غيب شدند🌫وسط كوچه بوديم كه ديديم از بالاى يكى از ساختمانهاى نيمه كاره، بلوك سيمانى مى آيد روى سرمان😱 رفته بودند روى طبقات آن ساختمان و بلوك پرتاب مى كردند🤭 وقتى ديدند ما ديديمشان يك عده شان آمدند پايين كه فرار كنند 🏃🏻♂يكى از بچه ها كه جلوتر از ما بود افتاد وسط اينها😨تا بقيه بچه ها بجنبند و بروند كمكش، با قمه پشتش را از بالا تا پايين شكافتند ..💔
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#_کتاب_توشهید_نمیشوی
سفارش میکردند این بار محمد خواست برود🚶🏻♂️ جلودارش باشم❌ یک کلام گفتم : اینهمه سال پای روضه امام حسین فقط گریه کردیم 🙂 بچههای آقا عزیز نبودن؟ یه عمر فقط به زبون گفتیم حسین🤨؟ پای جون خودمون و بچههامون وسط باشه و بازم بگیم حسین جان زندگی ما به فدات، محمد هم خودش میدونه☝🏻بخواد بره، من سر راهش نمیایستم ! من کنار محمدم💞
#_تنها_گریه_کن
روزی برانکاردی را در گوشه ای از سالن بیمارستان 🏥دیدم ...
جنازه ای روی آن دراز کرده و پتویی رویش کشیده بودند .
نزدیک تر رفتم تا دستش را جمع کنم کنار بدنش🚶🏻♂️
اقای دمیرچی،مسئول تعاون ارتش تهران متوجه شد و صدایم زد🗣️
سرم را به سمتش برگرداندم.گفت:((این کار را من می کنم))
از جنازه دور شدم و برگشتم سرِ کارم🩺
فردای ان روز چهار نفر سپاهی آمدند ... یکی شان چفیه ای در دست داشت .
به نظر می امد چیزی لای چفیه باشد🤨سه نفر از بچه های اتاق ترمیم آمدند کنارشان ...
تیم ترمیم،پیکرهایی را که آسیب دیده بودند ترمیم می کرد تا خانواده ها هنگام تشییع و تدفین متوجه نقص عضو یا زخم های سختِ شهدا نشوند🥺
به دوستم مریم گفتم :((فکرکنم یک خبرهایی هست😰))
رفتیم یه سمت انها . بالای سرهمان جنازه ای که من دیده بودم جمع شدند🤔
ملحفه را کنار زدند.جا خوردم. یک جنازه بدون سر💀 و درشت هیکل با با لباس سپاه روی برانکارد بود💔
لای چفیه هم سر همین پیکر بود ...
آورده بودند برای پیوند به پیکرش.همان جا از حال رفتم و بیهوش افتادم زمین.
بعد از چند دقیقه که به مدد اب قند و سیلی های دوستان به هوش آمدم،تازه فهمیدم جریان چه بوده😭
ان شهید از فرماندهان لشکر امام حسین اصفهان بود.
دوستانش تعریف میکردند:((داشت روی خاک،نقشه عملیات را برای نیروها توجیه می کرد☝🏻
خمپاره ای در دومتری اش فرود آمد و به محض انفجار،سرش را از بدن جدا کرد😓
چون قلبش هنوز سالم بود و می زد،پیکر بی سرش تا یک کیلومتری دوید! دو روز گشتیم تا سرش را پیدا کنیم.))
با شنیدن این اوصاف،حادثه کربلا را در ذهنم مجسم می کردم. تاریخ 🗓️داشت تکرار می شد ...
از ان سال ۶۱ در کربلا تا این سالِ ۶۱ در ایران،
حسین ع و پیروانش همیشه در حال جهاد برای خدا بوده اند.
این ماجرا را که برای بچه های کرمان تعریف کردم،خیلی تحت تاثیر قرار گرفتند💔
بعضی ها دیگر روسری بلند سر می کردند و تعدادی هم مقنعه هایشان را کیپ کردند تا موهایشان بیرون نزند ...
#_کتاب_دختر_تبریز✨
💛شھیدآوینیمیگفت:
بالینمیخواهم...
اینپوتینھایکھنہھممیٺواند ❥
مرابہآسمانھاببرد
منھم بالی نمیخواھم...
بیشكبا'ݘادرم'میتوانممسافرِ آسمانھاباشم:)🕊
#چادر
#شهیدانه
#حجاب
#امام_زمان
☁️⃟♥️
🌿⃟♥️¦⇢🌿#کلام_شهید💌
آدم باید هیݘ بشہ تا بہ خدا برسہ..:)
توی شعرِ یہ توپ دارم قلقلیہیِخودمون،
میگہ اوݪ توپ زمین میخوره
بعد میره آسمون..
ما هم باید مثل توپ باشیم..
اوݪ باید پیش خدا زمین بخوریم تا
بتونیم بریم آسمون پیش خودش!
#شهید_مصطفی_صدرزاده♥️🕊
#شهیدانه