| #پک_تخفیف_ویژه🔥
📌کتاب نامزد گلوله ها
✓قیمت:100/000ت
📌کتاب فاطمه علی است
✓قیمت کتاب:80/000
ـــــــــــــــــــــــــــ
✓مجموع 180/000ت
💥با #تخفیف_ویژه 150/000
(هزینه ارسال 27000)👈⭕️ امروز #ارسال_رایگان 🔥
#حاج_قاسم
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
سلام رفقا شبتون بخیر
ببخشید چون دوشنبه ها کلاس دارم نمیرسم فعالیت کنم
ولی سفارشاتون ثبت شد✓
ثبتی های امشب و فردا تا ساعت 9 #ارسال_رایگان
دلتنگی_۲۰۲۳_۰۸_۱۴_۲۱_۳۷_۳۳_۸۴۰.mp3
4.35M
شبتون بی دغدغه ♡
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
گاهی دلم هیچی نمیخواد...
جز یه گپ ریز ریز با مامانم
هی من حرف بزنم...
هی او چای تازه دم بریزه…
هی چاییم سرد بشه
هی دلم گرم…
اونجایی که چاییت سرد میشه
ولی دلت گرم..
♡“خـــونه ی مـــــــــــادرته”♡
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام رفقای جان صبحتون بخیر و نیکی ♡
❤️دوستان عزیز بعضی کتابا امــــــروز #ارسال_رایگان هس 🎁
به تعداد محـــــــدود... پس از فرصت استفاده کنین و معرفی های امروز رو هم از دست ندین😉
« #دختر_شینا »
نویسنده: بهناز ضرابی زاده
-------------------
#معرفی_کتاب :
کتاب «دختر شینا» یکی از آثار سوره مهر با موضوع خاطرات زنان است که با قلمی روان به روایت زندگی قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی میپردازد.
درباره زندگی این شهید فعالیتهای فرهنگی مختلفی صورت گرفته بود. با توجه به آثار به عمل آمده متوجه شدم، قدم خیر در سن 22 سالگی، همسرش به شهادت رسیده و با وجود 5 فرزند، ازدواج نکرده است و به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد.
بهناز ضرابی زاده می گوید: این موضوع برای من بسیار تامل برانگیز بود، زنی که در روستا زندگی می کرد به فضای شهر آمده و به تنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیب های زندگی این زن با او مصاحبه کنم.
-------------------
@hasebabu
💠|بریده اے از #یــادت_باشد
#دختر_شینا
📌ما لقا را به بقا بخشیدیم...
به واسطه دوستم کتاب #دخترشینا 📗به دستم رسید. روایت زندگی زن و شوهری را میخواندم که شبیه زندگی خودمان بود؛🥺
❤️ عشقی که ببینشان بود،خاطرات اول زندگی که همسر شهید از حاج ستار خجالت میکشید یا ماموریت های همیشگی شهید،نبودن ها و فاصله ها،همهٔ اینها را در زندگی مشترکمان هم میتوانستم ببینم.😔
😭 صفحه به صفحه میخواندم و مثل ابر بهار اشک میریختم و با صدای بلند گریه میکردم. هر چه به آخر کتاب نزدیک میشدم ترسیم بیشتر میشد. میترسیدم شباهت زندگی ما با این کتاب در آخر قصه هم تکرار بشود. 😥
به حدی در حال و هوای کتاب و زندگی «قدم خیر»، قهرمان کتاب #دخترشینا غرق شده بودم که متوجه حضور حمید نشده بودم بالای سرم ایستاده بود و چهرهٔ اشک آلودم را نگاه میکرد. وقتی دید تا این حد متاثر شدم کتاب را از دستم گرفت و پنهان کرد. گفت:
حق نداری بقیه کتاب رو بخونی تا همین جا خوندی کافیه. با همان بغض و گریه به حمید گفتم: داستان این کتاب خیلی شبیه زندگی ماست. میترسم آخر قصه عشق ما همه به جدایی ختم بشه. 😭
آنقدر بغض گلویم سنگین بود که تا چند ساعتی هیچ صحبتی نمیکردم ...
📗 #دخترشینا
📕 #یادت_باشد #عاشقونه_شهدایی
•┈┈••✾•◈◈◈◈◈◈◈◈◈•✾••┈┈•
✒️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu 🍃
•┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•