eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
650 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
🎀 🕊 🔁 یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: این‌ها رفتند با دشمن‌ها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد می‌شد به عکس سلام می‌کنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را می‌بینه! شهید هادی به دخترم می‌گوید: دختر خانم، تو هر وقت به من می‌کنی من جوابت رو می‌دم! برای تو هم دعا می‌کنم که با این سن کم، اینقدر را خوب رعایت می‌کنی. حالا دخترم از من می‌پرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر می‌خوای آقا همیشه برات دعا کنه مواظب و باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: « و با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آن‌ها باشی آن‌ها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرف‌ها داشت. ـــــــــــــــــــــــــــ
🔻شـــهید اصغر منافی زاده فرزند غلام حسن شهید پهلوان دفاع مقدس است. کتاب « » روایتی از زندگی این شهید والامقام است. عضو سابق تیم ملی کشتی فرنگی و همدوره ی قهرمانانی همچون محمد بنا در دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی بود که در سال ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به درجه رفیع نائل گردید. 🔻سجاد عفتی ۳۰ تیر سال ۱۳۶۴ به دنیا آمد.کتاب « » روایت زندگی و شهادت شهید مدافع حرم با نام جهادی است که پس از پشت سر گذاشتن یک زندگی پر فراز و نشیب، بخصوص در سنین نوجوانی و جوانی در سال ۱۳۹۴ در شهد می‌نوشد و کنار دوست قدیمی خود در منزلگاه ابدی آرام گرفت. داستان زندگی شهید عفتی را اینجا بخوانید. @hasebabu
🎀 🕊 🔁 یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: این‌ها رفتند با دشمن‌ها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد می‌شد به عکس سلام می‌کنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را می‌بینه! شهید هادی به دخترم می‌گوید: دختر خانم، تو هر وقت به من می‌کنی من جوابت رو می‌دم! برای تو هم دعا می‌کنم که با این سن کم، اینقدر را خوب رعایت می‌کنی. حالا دخترم از من می‌پرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر می‌خوای آقا همیشه برات دعا کنه مواظب و باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: « و با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آن‌ها باشی آن‌ها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرف‌ها داشت. ـــــــــــــــــــــــــــ
🎀 🕊 🔁 یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: این‌ها رفتند با دشمن‌ها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد می‌شد به عکس سلام می‌کنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را می‌بینه! شهید هادی به دخترم می‌گوید: دختر خانم، تو هر وقت به من می‌کنی من جوابت رو می‌دم! برای تو هم دعا می‌کنم که با این سن کم، اینقدر را خوب رعایت می‌کنی. حالا دخترم از من می‌پرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر می‌خوای آقا همیشه برات دعا کنه مواظب و باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: « و با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آن‌ها باشی آن‌ها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرف‌ها داشت. ـــــــــــــــــــــــــــ
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
🌀 امروز قرار است به سراغ یکی دیگر از آثار حجه الاسلام #مظفر_سالاری برویم. ایشان نویسنده آثار پرفروشی
🌱 🖋 جوان پارچه فروشی است که مادرش دختر اصیل و تاجرزاده‌ای را برای ازدواجش در نظر گرفته است. اما دست سرنوشت ابراهیم را دلداده دختر دستفروشی می‌کند که پدر و مادرش به دست به شهادت رسیده اند. 📝 حوادث به گونه‌ای پیش می‌رود که به اتهامی دروغین در زندان می‌افتد و قرار است در تنور خاردار سوازنده شود. 📌 ابن خالد عطار در زندان به نزد ابراهیم می رود و سرگذشت او را جویا می شود. آنجا است که متوجه می شود ابراهیم یک جوان معمولی نیست و در زندگی این پیامبر دروغین ردپایی از حضور امام جواد (علیه السلام) هست. @hasebabu
🎀 🕊 🔁 یکبار دخترم از من پرسید: بابا این آقا کیه؟ من هم گفتم: این‌ها رفتند با دشمن‌ها جنگیدند و نگذاشتند دشمن به ما حمله کنه. بعد هم شهید شدند. دخترم از زمانی که این مطلب را شنید هر وقت از جلوی تصویر ایشان رد می‌شد به عکس سلام می‌کنه. چند شب قبل، دخترم در خواب این شهید را می‌بینه! شهید هادی به دخترم می‌گوید: دختر خانم، تو هر وقت به من می‌کنی من جوابت رو می‌دم! برای تو هم دعا می‌کنم که با این سن کم، اینقدر را خوب رعایت می‌کنی. حالا دخترم از من می‌پرسه: این شهید هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ بغض گلویم را گرفت. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم: به دخترت بگو اگر می‌خوای آقا همیشه برات دعا کنه مواظب و باش بعد هم چند تا خاطره از ابراهیم تعریف کردم. یادم افتاد روی تابلویی نوشته بود: « و با شهدا دو طرفه است. اگر شما با آن‌ها باشی آن‌ها نیز با تو خواهند بود.» این جمله خیلی حرف‌ها داشت. ـــــــــــــــــــــــــــ