eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
3هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
625 ویدیو
3 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#معرفی_کتاب 16 سال داشتھ باشے و بتوانے بھ همچین مقـٰامـے برسے ! زیبـٰاست !🌸 خاطرات دخترے 16 سالھ ب
روایت زندگی دختری است که خیلی زود و در سن ۱۶ سالگی به سعادت ابدی و دست یافت. حادثه تروریستی سال ۸۷ در ، نقطه اوج زندگی دختری را رقم زد که همیشه تلاش می کرد در زندگی، باشد! او هم سن و سال بسیاری از هایی است که تازه به سنین رسیده اند اما خیلی زودتر از هم نسلانش، قله اهداف خود را فتح کرد. از همان کودکی روحیه‌ای شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهربانی‌اش به وضوح در برخورد با اطرافیان آشکار بود. تا قبل از بهار ۱۶ سالگی‌اش موفقیت‌های چشمگیری را در زمینه ورزش ، مسابقات و درس و تحصیل کسب کرد. مادر شهیده کشاورز راز شهادت دخترش را اینگونه در کتاب شرح داده است: «درست است که راضیه یک بود، اما در انجام واجباتش جایی که باید رضای خدا را در نظر بگیرد، واقعاً به خرج می‌داد.» @hasebabu
📚 نمای بعدی فیلم، بیرون از اتاق و در فضایی تاریک بود؛ زیر درختی بلند و پیر. دیگر حرکتی نمی کرد. با چراغ گوشی، دهانه چاه را پیدا کردند؛ صفحه گرد فلزی که روی چاه بود را کنار زدند؛ دختر را بلند کردند؛ و انداختند داخل چاه. مرد ریشو سر و دست هایش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! این خدمت رو از ما قبول کن. خدایا! ریشه رو از این مملکت بِکَن. تمام شد. چراغ های اتاق جلسه روشن شد. ده نفری که در سالن دور میز نشسته بودند، چشم هایشان را از مانیتور برداشتند و کف زدند. موهای بلند قهوه ای اش را از روی صورتش کنار زد و نگاهی همراه با لبخند به ماشا که کنارش نشسته بود، کرد... جک میلر، مدیر موسسه که در صدر نشسته بود، رو به علینژاد[ ] کرد و گفت: خب! نظرتون؟... کار داریم. سریع، هر کدوم اگه نظری دارین بگین. علی نژاد گفت: من میگم همین خوبه. مشکلی نداره... 📕 برشی از کتاب @hasebabu
موشرابی قیمت ـ80/000تومان 🦋 خرید از ما با تخفیف72/000🎁
سه نقطه دارد ؛ سه نقطه دارد ؛ هم سه نقطه دارد ؛ اما هیچ نقطه ای ندارد ؛ چون که نقطه نقطه ی وجودش را ؛ وقف خانواده اش کرده است؛ بچه ای به مادر گفت :اگر بهشت حق توست چرا در دستانت نیست و زیر پایت قرار دارد؟ مادر گفت: آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم. @hasebabu
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
🌟ستاره ها چیدنی نیستند 📔💫کتاب ستاره ها چیدنی نیستند برگرفته از #داستانی_واقعی پیرامون ماجراهای پر ف
°°°با هم بخونیم یه تیکه از رمان جذاب و🔥 نمای بعدی فیلم، بیرون از اتاق و در فضایی تاریک بود؛ زیر درختی بلند و پیر. دیگر حرکتی نمی کرد. با چراغ گوشی، دهانه چاه را پیدا کردند؛ صفحه گرد فلزی که روی چاه بود را کنار زدند؛ دختر را بلند کردند؛ و انداختند داخل چاه.. مرد ریشو سر و دست هایش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! این خدمت رو از ما قبول کن. خدایا! ریشه رو از این مملکت بِکَن. تمام شد.. چراغ های اتاق جلسه روشن شد. ده نفری که در سالن دور میز نشسته بودند، چشم هایشان را از مانیتور برداشتند و کف زدند. موهای بلند قهوه ای اش را از روی صورتش کنار زد و نگاهی همراه با لبخند به ماشا که کنارش نشسته بود، کرد... جک میلر، مدیر موسسه که در صدر نشسته بود، رو به علینژاد[ ] کرد و گفت: خب! نظرتون؟... کار داریم. سریع، هر کدوم اگه نظری دارین بگین. علی نژاد گفت: من میگم همین خوبه. مشکلی نداره.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌺ــــــــــــــــــــــــــــــــــ @hasebabu
مجموعه‌ای است از آگاهی هایی که لازم است هر خانمی آنها را بداند؛ پس با دقت بخوانید...😉 ــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
امروز روز جهانی هم بوده درسته؟!