رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمیگید، امامرضا از توی دلم بیرونتون کنه، پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم. نشسته بودم گوشهٔ رواق که سخنران گفت: ’اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن.‘ نظرم عوض شد. دو دههٔ دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!»🤍
#قصه_دلبری
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
1👈 عزیزی که تا حالا کتاب #قصه_دلبری رو نخونده🥰
2/ 👈تا حالا از حـــسیبا هم هدیه نگــــــــرفته🙃
3/ 37000 تومن هم هزینه ارسال رو پرداخت میکنه👩🦯
اولویت با هر کی زودتر پیام بده😊
قبل واریزی موجودی بگیر
« #قصه_دلبری »❤️
💠نویسنده : #محمدعلی_جعفری
💠ناشر: #روایت_فتح
💠تعداد صفحه: ۱۴۴
✨ کتاب قصه دلبری زندگی شهید #محمدحسین_محمدخانی به روایت همسرِشهید #مرجان_دٌرعلی است.
🔸کتاب از دو انسان در قرن حاضر صحبت می کنه...دو انسانی که مثل تمامی بنده های خدا هستند اما سرلوحه کار و زندگیشون رو به خدا و شهدا دادند..چقدر زیبا
🔸اوج عشق در این داستان دیده می شه..عشق به آرمان..عشق به زندگی..عشق به همسر..شما فقط این شعرِزیبا رو که شهید به همسرشون تقدیم کردند ببینید👇🏻
تو مرجانی، تو در جانی، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
🔸صبر و توکل به زیبایی در داستان اومده و محاله کتاب رو بخونید و گریه نکنید.
💠 خواندن کتاب قصه دلبری رو از دست ندید
🟢قیمت کتاب 90/000ت
🔥 قیمت با #تخفیف_ویژه 50/000ت😱
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
گفته بود: «اگه جنازهای بود و من رو دیدی، اول از همه بگو نوش جونت!» بلندبلند میگفتم: «نوش جونت! نوش جونت!»😭 میبوسیدمش، میبوسیدمش، میبوسیدمش. این نیم ساعت را فقط بوسیدمش. بهش میگفتم: «بیبی زینب (س) هم بدن امام را وقتی از میان نیزهها پیدا کرد، در اولین لحظه بوسیدش... سلام منو به ارباب برسون!» به شانههایش دست کشیدم، شانههای همیشه گرمش، سردِ سرد شده بود. چشمش باز شد😭. حاجآقا که آمد، فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دولاراستشدن باز شده. آنقدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم بازکردنش نشدم😔. حاجآقا دست کشید روی چشمش، اما کامل بسته نشد.😭
ـــــــــــــــــــــ
#قصه_دلبری
#عاشقونه_شهدایی
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمیگید، امامرضا از توی دلم بیرونتون کنه، پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم. نشسته بودم گوشهٔ رواق که سخنران گفت: ’اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن.‘ نظرم عوض شد. دو دههٔ دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!»🤍
#قصه_دلبری
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#واریـــــزی🦋
دوست کتابخونِ مون از #مازندران/ساری🌹
ــــــــــــــــــــــــــ
#قصه_دلبری📕
#جاذبه_و_دافعه_علی 📘
#چایت_را_من_شیرین_میکنم 📗
ـــــــــــــــــ
بمونید برامون❤️
#تخفیف_به_شدت_ویژه 💥
#غدیر 🌹
#بی_نمازها_خوشبخت_ترند 80/000ت
🔥با #تخفیف_ویژه 60/000
#قصه_دلبری 90/000ت
با #تخفیف_ویژه 65/000
#خداحافظ_سالار 160/000ت
🔥با #تخفیف_ویژه 130/000
#گلستان_یازدهم 175/000ت
🔥با #تخفیف_ویژه 135/000
#دختر_شینا 225/000 ت
🔥با #تخفیف_ویژه 180/000
#تنها_گریه_کن 150/000
🔥با #تخفیف_ویژه 110/000
#مبلغ_غدیر_باشیم
#عید_غدیر
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🔔🎁🔔🎁🔔
•٠•٠•
یادتونه عزیزی پیام دادن که میخوان بانی کتاب بشن 🥰
الحمدلله ایشون هزینه کتب زیر رو متقبل شدن که هدیه بدیم😍🌹
🎁 #قصه_دلبری 3 جلــــــــــد
🎁 #آخرین_نماز_درحلب
🎁 #دلتنگ_نباش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ان شاءالله مال و عمرشون پربرکت باشه 🦋
نگاه و دعا و لبخند شهدا بدرقه ی زندگی خودشون و عزیزانشون♡✓
هدیه شــــــــون رسیده🎁
اینــــــــم وضعیتشون بعد دوبار خوندن...🤌
#قصه_دلبری ❤️
« #قصه_دلبری »❤️
💠نویسنده : #محمدعلی_جعفری
💠ناشر: #روایت_فتح
💠تعداد صفحه: ۱۴۴
✨ کتاب قصه دلبری زندگی شهید #محمدحسین_محمدخانی به روایت همسرِشهید #مرجان_دٌرعلی است.
🔸کتاب از دو انسان در قرن حاضر صحبت می کنه...دو انسانی که مثل تمامی بنده های خدا هستند اما سرلوحه کار و زندگیشون رو به خدا و شهدا دادند..چقدر زیبا
🔸اوج عشق در این داستان دیده می شه..عشق به آرمان..عشق به زندگی..عشق به همسر..شما فقط این شعرِزیبا رو که شهید به همسرشون تقدیم کردند ببینید👇🏻
تو مرجانی، تو در جانی، تو مروارید غلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
🔸صبر و توکل به زیبایی در داستان اومده و محاله کتاب رو بخونید و گریه نکنید.
💠 خواندن کتاب قصه دلبری رو از دست ندید
🟢قیمت کتاب 90/000ت
🔥 قیمت با #تخفیف_ویژه 50/000ت😱
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
گفته بود: «اگه جنازهای بود و من رو دیدی، اول از همه بگو نوش جونت!» بلندبلند میگفتم: «نوش جونت! نوش جونت!»😭 میبوسیدمش، میبوسیدمش، میبوسیدمش. این نیم ساعت را فقط بوسیدمش. بهش میگفتم: «بیبی زینب (س) هم بدن امام را وقتی از میان نیزهها پیدا کرد، در اولین لحظه بوسیدش... سلام منو به ارباب برسون!» به شانههایش دست کشیدم، شانههای همیشه گرمش، سردِ سرد شده بود. چشمش باز شد😭. حاجآقا که آمد، فکر کرد دستم خورده یا وقت بوسیدن و دولاراستشدن باز شده. آنقدر غرق بوسیدنش بودم که متوجه چشم بازکردنش نشدم😔. حاجآقا دست کشید روی چشمش، اما کامل بسته نشد.😭
ـــــــــــــــــــــ
#قصه_دلبری
#عاشقونه_شهدایی
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم حالا که بله نمیگید، امامرضا از توی دلم بیرونتون کنه، پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم. نشسته بودم گوشهٔ رواق که سخنران گفت: ’اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، خیر کنن و بهتون بدن.‘ نظرم عوض شد. دو دههٔ دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید!»🤍
#قصه_دلبری
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•