eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
3هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
610 ویدیو
3 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند تا تخفیف دیگه امروز بریم! ☺️
❌🎁❌🎁❌🎁 💥 280/000 ت 🔥با تخفیف ویژه امروز 235/000 ت ✌️مــوجودی 2 جلــــــــــد 💡 اولویت با واریـــــــــــزی ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🦋 دوست کتابخونِ مون از ♡ ــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــ همیشگی باشین❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌دوستان کتاب با کتاب فرق داره❌ 🔔کتاب خلاصه ی مفید کتاب هس
بعضی از دوستان مطالعه ی کتب پرحجم مثل حضرت حجت براشون سخته پس اگه بشارت از حضرت حجت رو بگیرن یه کتاب خلاصه و مختصر و مفید در مورد آقا جانم حضرت مهدی عج هس
❌قبل تخفیف ویژه برا کتاب اینو گوشه ی ذهنت داشته باش👇 🥰که حسیبا گفته این کتابو سفارش بده 🤫اگه خوندی و دوسِش نداشتی هزینه کتاب کاااااامل بهت برمیگرده کتاب هم میمونه پیش خودت🙃 قبول!؟ بریم!
اول چند تا قاچ برداریم از این کتاب 🍉
این کتاب رو باید تمام مادران کمالگرا یک بار هم شده بخونن وگرنه میگفتم چندین بار بخونن.☺️ هر بار که میخونم با خودم میگم چقدر توان و تحمل من کمه؟! چرا من اینقدر سریع از همه چی دست میکشم😔 درصورتیکه باید تا اخرین لحظه جنگید. 👈کتاب از جایی شروع میشه که زهرا خانوم دختر نوجوونی بوده و باید تو خونه های دیگران کار میکرده و کمک خانواده اش میبوده! 😣ماجرای ازدواجش با پسر چشم رنگی رو تعریف میکنه. عروسی با لباس عروس به چه چیزی نیازمنده؟ به محبت و نوازش ولی چی به دست میاره...😰
👌باور کنید اگر کتاب رو شروع کنید به سختی میتونید اون رو زمین بزارید و بدون توقف کتاب رو میخونید، زهرا خانوم داستان ما تو هم نقش داشته و بچه هاشو همراه میکنه! 🤚در ابتدای جنگ هم شروع میکنه و بیکار نمیمونه و همه این فعالیت ها در کنار همسری هست که خییییلی بدقلقه!اذیت های مرد چشم رنگی در جای جای کتاب دیده میشه.😭 پسرهاشو با سختی میفرسته جنگ، یکی رو جلوی چشم و یکی رو قایمکی و ...😳 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
همه را به فحش کشید و برگشت خانه😣. تازه دست‌ و پای کبودم داشت خوب می‌شد که دوباره بساط دعواهای شبانه پهن شد.😞 شب و روزم را به‌ هم دوخته بود. تا مدت‌ها از ترس اذیت‌هایش جرئت نداشتم وضو بگیرم و نماز صبح بخوانم😭. وقت‌ و بی‌وقت با کمربند و چوب به جانم می‌افتاد. بچه‌ها در خواب زهره‌شان می‌ترکید😔. 😭صدای اذان که از بلندگوی مسجد پخش می‌شد، بغض می‌کردم و پتو را روی سرم می‌کشیدم. بدون وضو ذکرهای نماز را زیر لب می‌گفتم و با خدا حرف می‌زدم: 🥺😭 «این نماز کم و ناقص رو خودت از زهرا قبول کن.» چاره‌ای نداشتم جز این‌که دندان روی جگر بگذارم. ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 دوست کتابخونِ مون از 📕 ـــــــــــــــ بمونی برام❤️ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🦋 رفقای کتابخون الحمدالله زرنگن 😉میدونن این تخفیفات ویژه دیگه تکرار نمیشه 😌 دوست عزیزمون از ❤️ 📘 ـــــــــــــــــــ عمرتون پربرکت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا