چقدر بیچارگی شیرین است، وقتی سر به شانهی خدا داشته باشی
࿐჻❥چایت را من شیرین میکنم❥჻࿐
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
مادربزرگم همیشه میگفت :
به درد رویاهات کھِ نخوری ، گاهی تو 20سالگی،
گاهی تو 40سالگی، میری تو کماۍ زندگی. اون
وقته کہ مجبوری دست بزاری زیر چونہت و در
انتظار بوق ممتد نفسهات ، با تیک تاک ساعت
همخونی کنی 🕰🤎.
❀چایت را من شیرین میکنم
࿐჻❥⸙💚💚💚⸙❥჻࿐
★᭄ꦿ↬ @yaa_zahraa18📲
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📓☕️ #چایت_را_من_شیرین_میکنم #رمان
💫"چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد.
🔅در میان دعواها و کشمکش های این دو که مادر از خدا می گفت و خوبی هایش و پدر از دغدغه های سازمان، نه خدا که از نظر او فقط نظاره گر کتک خوردن های مادر بود نه سازمان که همه چیز را فدای اهدافش می کرد، سارا و برادرش خلاء را انتخاب می کنند و پناه هم می شوند.
ولی طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شودو....
ــــــــــــــــــــــ
🟢قیمت کتاب 200/000ت
🔴قیمت با تخفیف 180/000ت
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
در ادامہ چایت را من شیرین میکنم !
سارا و دانیال بار دیگر با مرگ دست و پنجہ نرم مۍکنند و آن کس کہ در ماجراۍ قبل . .
گریختہ بود باز میگردد و این بار دخترِحاج اسماعیل نیز دامنش بہ این بازۍ گرھ میخورد و امنیت کشورمان بھ مخاطره مۍافتد .🇮🇷!
-نویسندھ ❲ زهرا اسعد بلند دوست ❳!
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#رمانی_امنیتی پر از دوراهیهای خطرناک و فتنههایی که باید از میانشان راه راست را پیدا کرد..... ❤️🔥
#مثل_بیروت_بود🤍📚
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
حاجبابا همیشه میگفت: «سفیدی موهای کنار شقیقه یعنی احوال دلت پر از وصل و پینهست. یعنی دنیا تا تونسته توی مشتش فشارت داده. یعنی توی اوج جوانی از بس کمرت شکسته پیر شدی.»
#مثل_بیروت_بود
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 #مثل_بیروت_بود
🟢قیمت کتاب 200/000 ت
🔴قیمت با تخفیف 180/000 ت
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
" #باروتخیس"
-تا حالا کسی دوستت داشته؟
+آره
-تو چی؟تو هم دوسش داشتی؟
+اونموقع نمیدونستم اسم حسم چیه
-خب چی شد ؟
+هیچی،خسته شد،رفت
-رفت؟به همین راحتی؟
+آره،مثل رفتن جان از بدن...
-بعدش چی شد؟
+بعد نداره یه روز صبح از خواب بیدار شدم دیدم خیلی از دستش عصبانی ام.
-چرا عصبانی؟
+چون دیگه نبود..
-خب این یعنی چی؟
+یعنی آخر دلتنگی...
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرودـ...
#ارسالی_اعضا ♡
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#باروت_خیس
📌یک خبرنگار غیر معمولی، برای رسیدن به هدفی بزرگ، همه جا را زیر و رو می کند. سینه اش انبار #باروت است اما جز برای سرکوب احساس تربیت نشده. حالا او تمام آسیای غربی را جستجو کرده تا در عراق به مقصودش برسد.
🖇دختری که آموزش هایی طاقت فرسا را در دژ های نامقدس سرزمین مقدس گذرانده تا بدل به اسلحه ای شود برای شکار فرمانده.
فادیه فقط چند بند انگشت تا نشستن مدال افتخار عبری بر سینه اش فاصله دارد اما ناگهان…
🔗دانیال و حاج اسماعیل ( #مثل_بیروت_بود) این بار هم در مسیر طغیان ایستاده اند. قرار است فادیه چون تاسی سرگردان بچرخد تا بالا بیاورد تمام آن جفت شیش های مشقی اش را.
در این میان پای یک غریبه آشنا هم باز می شود، موساد و مهره هایش، عقرب زرد به دنبال سهم خود از اتفاقات آشوب زده است.
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
" #باروتخیس"
حدسش هوش بالایی نمیخواست. در مردمکهایش خیره ماندم. بیرمقی و خستگی در این عسلیها بیداد میکرد. چقدر فادیه ی احمق دلتنگِ آن به بسام مهربان بود!
باران نرم نرم شروع به باریدن کرد. بسام با زبان، لبهای رنگ پریدهاش را تر کرد:
«باروتِ خیس. اسم پروندهت باروت خیسه.»
چه نام عجیبی!
#ارسالی_اعضا♡
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
باروت خیس یک روایت مهیج و امنیتی است از حاج قاسمی که نمیشناسیم.📚
#باروت_خیس
🟢قیمت کتاب 175000ت
🔴قیمت با تخفیف 165/000ت
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
کتب سهگانه زهرا اسعد بلنددوست،
نویسنده جوان اهل قم با نامهای
1/ #چایت_را_من_شیرین_میکنم»
2/ #مــــثل_بــیروت_بــــود»
3/ #باروت_خـــیس»
که در خصوص رویدادهای مربوط به #مدافعان_حرم و جریانات #مبارزه_با_داعش هستند،
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•