eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
83 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.3هزار ویدیو
74 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله ؛مجتهد، فقیه و متکلم لبنانی 🔹سید عبدالحسین شرف‌الدین موسوی عاملی (۱۲۹۰-۱۳۷۷ق) مجتهد شیعه و مدافع تقریب مذاهب اسلامی و از رهبران نهضت استقلال لبنان بود. 🔸وی در سال ۱۲۹۰ق در کاظمین متولد شد و از ۶ سالگی وارد مکتب خانه شد و در ۸ سالگی همراه خانواده به جبل عامل رفت و مشغول مقدمات علوم اسلامی شد و در ۱۷ سالگی ازدواج کرد. 🌀ایشان پس از گذراندن دوره سطح، در ۲۰ سالگی عازم حوزه علمیه نجف شد و با عزم و پشتکار در ۳۲ سالگی به درجه اجتهاد رسید و به لبنان بازگشت. ☄از اساتید ایشان می توان به آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین نوری اشاره کرد. ⚡️وی با ایجاد پایگاهی فرهنگی در شهر صور برای استقلال لبنان تلاشی مضاعف کرده، علیه فرانسوی ها فتوای جهاد صادر کرد و توسط آنان مورد تعقیب قرار گرفت و کتابخانه و قسمتی از دستنوشته هایش آتش گرفت. 🔷ایشان در سال ۱۳۳۸ق در ۴۸سالگی عازم مصر و به فعالیتهای وحدت بخش بین شیعه و سنی پرداخت و دو سال بعد در مسجدالحرام نماز وحدت را اقامه کرد. 📚از وی آثار متعدد و گرانسنگی برجای مانده که مشهورترین آنها دو کتاب المراجعات (شامل ۱۱۲ نامه بین او و مفتی دانشگاه الازهر) و النص و الاجتهاد (بیان صد مورد از مخالفت های خلفا و صحابه با نص قرآن و کلام صریح رسول خدا (ص) با استفاده از منابع اهل سنت) می باشد. ◾️وی سرانجام در ۸ جمادی‌الثانی ۱۳۷۷ق(۱۰ دی ۱۳۳۶ش) در لبنان از دنیا رفت و در حرم امام علی(ع) به خاک سپرده شد.
🔺ضربه فنی پادشاه سعودی 🔹 در ایام حج و عید قربان، در مهمانی «عبدالعزیز ال سعود» پادشاه وقت عربستان حضور یافته و به او قرآنی با جلدی از پوستین هدیه داد. ▪️ «عبدالعزیز» هدیه را گرفت و بوسید. ▫️شرف الدین گفت: چرا این پوست بز را می بوسی؟ ▪️عبدالعزیز پاسخ داد: غرض من احترام به قرآنی است که در داخل این جلد است، نه خود این جلد. ▫️ شرف الدین گفت: احسنت! ماهم وقتی پنجره یا در اتاق پیامبر اکرم(ص) را می‌بوسیم، غرض ما احترام به آن کسی است که ماورای این چوب‌ها و آهن‌ها قرار دارد، خود سنگ و فلز. 🌀حاضران و مهمانان تکبیر گفتند و او را تصدیق کردند. ⚡️آنجا بود که «عبدالعزیز» ناچار شد اجازه دهد حجاج، به آثار رسول خدا(ص) تبرک جویند، و تا زنده بود بوسیدن در و دیوار و ضریح پیامبر خدا (ص) مجاز بود. 📚کتاب آنگاه هدایت شدم، صفحه 93.
🔺رفتار انبیاء ◽️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹کار مرحوم و رفتار او مانند رفتار انبیا علیهم‌السلام بوده است، [که] در مقابل شتم و سب و لعن آنها سب و لعن نمی‌کرد! [ بلکه ایشان با احترام و حفظ ادب، با استدلال و منطق، اعتقادات شیعه را بیان می‌نمود و با همین روش، سبب مستبصرشدن هزاران نفر گردید.] 🔸خدا رحمت کند مرحوم شرف‌الدین را که مذهب شیعه را نصرت کرد، و مقام اول را در میان انصار مذهب داراست. 📚در محضر بهجت، ج١، ص٢۵۶ و ج ۲،ص ۳۴۰.
🔺نتیجه ادب علامه شرف الدین ▫️شیخ سلیم البِشری در هشتاد و یک سالگی و اوج شهرت و ریاست ازهر مصر، به علامه دانشمند سی و نُه ساله شیعه می نویسد: 🔹«من تا به حال با شیعیان مواجه نشده بودم و اخلاقشان را نمی شناختم، تا اینکه خدا به من توفیق داد در ساحل دریای علم تو بنشینم و جرعه نوش جام دانش تو گردم، تا عطشم از تو که دست پرورده ی مکتب جدت مصطفی شهر علم، و پدرت علی مرتضی باب آن هستی، سیراب گردد؛ که در طول عمرم شرابی گواراتر از آن نچشیده ام». ▫️علامه شرف الدین در پاسخ میگوید: 🔸«سلام بر مولای ما شیخ الاسلام و رحمه الله؛ در نامه ات بر من چنان منت نهادی که زبان شکر از ادای حقش عاجز است و تا پایان عمرِ دهر، رهینِ منّت! تو قبله ی امیدواران و پناهگاه بی پناهانی! از سوریه به مصر آمدم تا آرزوهایم برآورده شود، به درگاه تو بیفتم و از علمت بهره بگیرم». 🌱با معرفی صحیح مکتب توسط علامه، شیخ سلیم در اواخر عمرش شیعه شد
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺محاجه مؤدبانه و مستدل! ▫️آیت الله بهجت: 🔹کسی را ندیده‌ام اینطور مقید باشد در مُحاجّه مثل شرف‌الدین رضوان‌الله‌علیه. او (طرف مقابل در بحث) فحش می‌دهد، شرف‌الدین می‌گوید: «استاد اگر مقصودش این است، [جوابش این‌طور است] استاد اگر مقصودش آن است [جوابش این است]». فحاش را تعبیر می‌کند به استاد. آن‌هم چی؟ حرف‌هایشان چیست؟ اگر فحش هم ندهد، حرف‌هایشان فحش عملی است. ⚡️بالأخره شرف‌الدین کتابش یک کتابی نیست که منصف از آن کتاب بدش بیاید. خدا رحمت کند آقا شیخ محمدرضا آل‌یاسین را، گفت: این «فصول‌المهمة» او را نمی‌شود منصف ببیند، مگر اینکه مستبصر بشود. این‌طور واضح و آشکار باید مطلب را فهماند. 💢آن‌وقت ما می‌گوییم نه، تا فحاشی نکنیم، دست برنمی‌دارند. بابا! آن‌کسی که بدون فحاشی دست برنمی‌دارد، با فحاشی هم دست برنمی‌دارد، بدتر می‌شود.
🔺معنای حدیث سفینه! ▫️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹مرحوم آقای والد می فرمود: قبل از چهلم آقای حاج شیخ عبد الكريم حائری، مرحوم آقای وارد قم شد و ما از ایشان دیدن کردیم. آقای شرف الدین آدم با ذوقی بود، مخصوصاً در مسائل کلامی ظرافتهای مخصوصی داشت. 🌀 ایشان می فرمود: «من با بعضی از اعلام علمای سنّی گفتگویی داشتم». ▪️ گفتم: «در حدیث سفینه (مثل أهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح، من ركبها نجا، ومن تخلف عنها غرق؛ مثل اهل بیت من میان شما،کشتی نوح است که هر کس به آن پناه برد، نجات یافت و هر کس از آن جا ماند، هلاک شد) درباره عبارت «من ركبها نجا» معنایی به ذهنم آمده است. ▫️آن عالم پرسید: «چه معنایی به ذهن شما آمده است؟». ▪️ گفتم: «به ذهنم آمده است که هر کس سوار کول آنها شود، نجات می یابد!». ▫️آن عالم سنی گفت:«این معنای درستی نیست». ▪️ پرسیدم:«پس معنای عبارت چیست؟». ▫️آن عالم گفت:«منظور این است که اگر کسی از آنها علم اخذ کند، نجات می یابد». ▪️ آقای شرف الدین فرمود: «ما (شیعیان) تا علوممان به اهل بیت منتهی نشود اعتبار و ارزشی ندارد؛ ولی شما فقهتان را از ابو حنیفه ومالك وشافعي واحمد بن حنبل اخذ کرده اید، حدیثتان را از عایشه و ابوهریره، تاریختان را هم از واقدی و طبری و دیگران اخذ کرده اید. 🌱پس کجا علوم شما به اهل بیت منتهی می شود. طبق مبنای شما باید همان گونه که من تفسیر کردم، حدیث را معنا کنید. 📚کتاب جرعه ای از دربا، حلد سوم، صفحه ۴۷۷-۴۷۸.
🔺دو سید جلیل القدر! ▫️آیت‌الله حاج سید احمد زنجانی در «الکلام یجرّ الکلام» می‌نویسد: 🔹 آقا ، از علماى بزرگ شيعه است كه در شام سكونت دارد. نواده برادر مرحوم آقا سيّد جواد صاحب «مفتاح الكرامة» است. اين است كه در طبع مفتاح الكرامه، نهايت زحمت را متحمّل شده. 🔸 در مراتب فضل و دانش و وفور علم و بينش، و كثرت سعى و كوشش بى نظير است. از مجاهدين مهمّ عصر ما است. تأليفات زياد در كلام و فقه و تاريخ اسلام دارد. 🌀امروز، در جبل عامل، دو سيّد جليل القدر از علما هستند كه قلمشان در دفاع از شيعه و زنده كردن آثار آن ها، على الدوام كار مى كند: يكى، آن جناب است كه با تأليف «اعیان الشيعه»، رجال شيعه را از سلاطين و امرا و علما و شعرا، در صفحه تاريخ ثبت مى كند؛ تا كنون، نه جلد از آن طبع شده، بقيّه، تحت تأليف و طبع است و ديگرى، آقا كه مؤلّفات پربها دارند و به تأليف مشغول اند.