#دلنوشته 💌 عزیزم آرامشت را حفظ کن ! بعضی چیزها فقط ظاهرشان شلوغ است. عمقی ندارند ! چه خوشی باشند و چه ناخوشی ! خووب که نگاهش میکنی هیچ چیزی درونش ندارد ... امیرعلی از مدرسه آمد از سر تا پا زیر شُل و گِل بود و دستش غرق خون 🤕 و مثل ابر بهار هم اشک میریخت ...😭 گفتم :پسرم اولین کار برای نجات و رهایی از همه‌ی شلوغی ها حفظ آرامش است، آرامشت را حفظ کن و بگو چی شده ؟ گفت: پایم سُر خورد و در چاله افتادم ! کمکش کردم تمام ِ آلودگی های دورش را برداشتم. دستش را شستم ،آرام شد ، تمیز شد ، تَه تَه اش یک زخم کوچک ماند و تمام ! گفتم: دیدی مامان ؟! دنیا همین شکلیه ظاهرش پُر سرو صدا و شلوغ و نگران کننده است ، اما تَه ته اش هیچی نیست!😑 تازه همه‌ی این شلوغ بازی ها رو هم فقط با یه حواس پرتی و سُر خوردن به سرت میاره ! فقط با یه حواس پرتی، فقط با یک سُر خوردن ، آدمی را غرق شُل و گِل و خون میکند ! این چاله های ظاهری و کوچک که همه جا و همیشه هست که تو باید از خودت مراقبت کنی که در آن نیفتی، اما حواست باشد که در چاله گناه سُر نخوری ، که هیچ چیزی تهش نیست جز نجاسات ! و در ذهنم آمد که چه چاه ها و چاله هایی که از کثافتِ معصیت پُر بود و فقط با یک حواس پرتی پای مان سُر خورد ! بلند بلند با خودم خواندم : 🌱رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا... پروردگارم ؛ آنجاها که فراموش کردیم و به خطا رفتیم تو ما را درآغوش مِهرت بگیر و از آلودگی ها پاک کن... #دلنوشته۵۳ #مراقبه #هاشمی_راد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔https://eitaa.com/hashemirad

❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• 💌 #دلنوشته دلم برای دختران سرزمین میسوزد که ارزش خود را نمیدانند! دلم برای دخترانی که امروز دیدم کباب شد ... دلم برای نسل بعدمان غصه دار شد ... بعد از ماه ها امروز تصمیم گرفتم سوار مترو بشوم ... وارد مترو شدم ۵ دختر دانش آموز حدوداً ۱۶ساله ،سرها کاملا برهنه ...لباس ها نیم تنه ، شلوارها پاره ، آرایشِ صورتها به قدری غلیظ که ناخواسته چشمانت به آن ها میخ میشد ،به این مقدار هم بسنده نکرده بودند و همینطور که در مترو نشسته بودند نواقص آرایش همدیگر را با لوازم آرایش حرفه ای برطرف میکردند... دلم سوخت از اینکه هیچ ارزشی برای جایگاه بزرگ انسانی خودشان قائل نیستند ... دلم سوخت که فقط ذهنشان را به زیبایی دماغ و دهان شان محدود کردند و آرایش روح و جان و عقل و لوازم آرایش مربوطه را یادشان رفته ! آخخخخ ، میدانم که حتی برای یکبار هم که شده اسمِ کتاب "مسئله حجاب " شهید مطهری را هم نشنیده اند میدانم که از جایگاه صدو اندی زن قرآنی حتی یک ویژگی اش را هم نمیدانند چه برسد که بخواهند عمل کنند ... میدانم که قوه تفکر را کادو پیچ کرده ‌اند و تخیل پرنسس شدن را فعال کرده اند! میدانم که در فضای تقلید کورکورانه گیر افتاده اند.. خوب میدانم که همه ی دخترها یک نفر را میخواهند که عشق را بلد باشد و برای دنیای دخترانه شان بشود آن پادشاه سوار بر اسب سفید و برای همین خود را به آب و آتش می زنند ... میدانم که انتظار زیادی هم ندارند ...فقط دنبال یک جمله ی: چقدر تو زیبا هستی ، میگردند ! اما خووب میدانم که نمیدانند این راهش نیست ! این اَزک و بَزک ، گره ای که تو دنبالش میگردی را باز نمیکند ! دارد گره را کورتر میکند ! دارد راهت را دورتر میکند ! دارد تو را هزاران سال از معنای حقیقی عشق دور میکند... این موجوداتِ مظلوم که من میشناسم آنقدر دلشان زلال و آسمانی است که مطمن اند خدا و دستگاهِ عدالتش هیچ عقاب و عتابی برای اینان ندارد ... اینها وصل شدن به آسمان را بلد نیستند باید برای آگاهی شان کاری کرد ، هرچند به اندازه قطره ای و به کوچکی مورچه ای باشد... باید به گوش شان برسانم : تا دیر نشده از "خواندن" کمک بگیر از مطالعه‌ی کتاب زندگیت یعنی قرآن ! مدد بگیر... خواندن ، مادرانِ نسل بعد را نور خواهد کرد ! عزیزکم ؛ نسلِ بعد،همان فرزندانی که مادرانی درگیرِ ظواهر صِرف دارند را ، با ترغیب به فهمِ قرآن ، دریاب! ❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• #دلنوشته۵۴ #حیاء #دختران #مادران_نسل_بعد #عزت_زن #هاشمی_راد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔https://eitaa.com/hashemirad

❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• 💌 #دلنوشته داشتم ظرف میشستم که یهویی آب چکان از جا کنده شد و با همه ظرف هایش ریخت و ظرف ها شکست !😰 دستکش ظرف شویی رو از دستم در آوردم ،جارو برداشتم و همینطور که خرده های ظرف ها را جمع میکردم ، به این فکر میکردم که بعضی وقتها ممکن است بشقابت از دستت سُر بخورد و فقط خوراکی داخل بشقاب روی زمین بیافتد و از بین برود اما بشقابت سالم است ،بعضی وقتها فقط یک بشقاب از بالا سُر میخورد و میشکند ! اما گاهی مثل الان، آب چِکان خانه از جا کَنده میشود و همه ظرف ها میشکند! این همان معنای "خسران" در قرآن است... 🔺هرجا که اصلِ سرمایه ات کامل ازدستت برود! و سرمایه ما در این جهانِ موقت و محدود و زودگذر' عمر" ماست ، عمر؛ همان لحظه لحظه هایی که دارد بی صدا میگذرد و یک روز ناگهان مثل آب چِکان خانه‌ی ما از جا کنده میشود ... و مرگ همه سرمایه ی من و تو که _عمرمان_ بود را از جا می‌کَند و با خودمیبَرد ! گفت : سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را ! عزیزکم ؛🌹 وقتک اعزّا لأشیاء فاشغله بأعزّالأشیاء وقت توعزیزترین چیزها است پس آنرا به گرانبهاترین چیزها به کارگیر! یادم افتاد به آن روایت که : روز قیامت که می شود برای هر روز از عمر انسان بیست و چهار صندوقچه به تعداد ساعت های شبانه روز باز خواهد شد. 📦صندوقچه ای را باز می کنند، و بنده آن را مملو از نور و سرور می یابد، در آن هنگام باندازه ای خوشحال می شود که اگر آن خوشحالی را به تمام اهل جهنم تقسیم کنند، همه آنها حالتی پیدا می کنند که درد سوزنده آتش را احساس نمی کنند، آن ساعتی است که در آن خدای تعالی را اطاعت نموده است.بعد صندوقچه دیگری را باز می کنند و می بیند که پر از تاریکی و بوی بد و بسیار ناراحت کننده است، در آن هنگام چنان ناله و حالت دردناکی پیدا می کند که اگر آن ناراحتی را به تمام اهل بهشت تقسیم کنند، لذت درک نعمت های بهشتی برای آنها نقصان می یابد، آن ساعتی است که در آن، خدای تعالی را معصیت نموده است. پس از آن صندوقچه دیگری را باز می کنند و میبیند که کاملا خالی است، یعنی محتویات آن نه باعث خوشحالی او می شود و نه باعث آزار او، این ساعتی است که در آن به کارهای مباحِ دنیا مشغول شده ، در این لحظه است که احساس خسارت می کند و تأسف می خورد که چرا از آن فرصت های سرنوشت ساز بهره نبرده.... رفیق جانم ❤️ تا مرگ مثل آب چِکان خانه ما، ناگهان و بیخبر اصل سرمایه را از جا نکَنده ، اوقاتت را بخیر بگذران ! ❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• #دلنوشته۵۵ #خسارت #وقت #هاشمی_راد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔https://eitaa.com/hashemirad

❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• 💌 #دلنوشته دردِ مقدس! خواب بودم که یکهو با کمر درد شدید از خواب پریدم، ساعت را که نگاه کردم یکساعت به اذان صبح مانده بود... وضو گرفتم ، دقایقی سر سجاده نشستم ... یک صفحه قرآن خواندم ... بدون این که برای این زمانِ معنوی برنامه ریزی کرده باشم ،کسی انگار مرا صدا زد ... و من ناخواسته مهمان لحظات نورانی سحرگاهی شدم.. گفتم : دیدی بعضی درد ها چقدر می توانند مقدس باشند؟! ظاهرش کمردرد بود و باطنش مناجات سحر ! همه دردها همینند.... ظاهرشان درد است و باطن شان دوا ... لایه ی رویی شان تلخ است و مغزشان شیرین ... آنچه که اول میبینی، تندی و تیزی است و بعد که کمی آرام میگیری تازه نرمی ها و نوازش هایش که خیلی هم بزرگترند روو میشوند ... میبینی رفیق ؛ درد، همیشه بد نیست؛ خیلی وقتها، خوب هم هست! اگر این حس ناب و انسان ساز را از میان گِلِ وجودت در بیاورد ... اگر گُلهای توانمندی را در جان تو شکوفه بدهد ... اگر از تو فردی بسازد برای حرکت در مسیر انسانیت و بندگی ؛ آنوقت است که «درد»، نعمتی بی کران و لطفی بی پایان خواهد بود و تو فقط یک درد داشتی ..... به نظرم آمد آنچه در این در دنیا اسمش درد است "وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا" ست ! ❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• #دلنوشته۵۷ #درد #هاشمی_راد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔https://eitaa.com/hashemirad

به یاد امام خمینی عزیزم 🍃 #دلنوشته💌 سال اول دانشگاه بودم که استاد اخلاق مان خواندن کتاب سر الصلاه امام را بر همه ما واجب کرد وگفت امام این کتاب را وقتی نوشت که هنوز به ۴۰ سالگی نرسیده بود ! این کتاب را بخوانید و امتحان ترم تان را علاوه بر جزوه اصلی کلاسی ،از کتاب سر الصلاه امام بدهید ... خوب یادم هست که هر یک صفحه‌ی کتاب را که ورق میزدم چشمانم از بهت و تعجب مات می ماند ... چه مفاهیم سخت عرفانی ای .. چه عبارت های زیبای روحانی ای .. اصلا کتاب،کتاب عجیبی بود... با خودم میگفتم ، نمیشود اینها را ندیده باشد و بر زبان جاری کرده باشد... نمیشود این راه ها را نرفته باشد و در موردشان سخن بگوید... نمیشود طعم خوش نماز در جانش نفوذ نکرده باشد و او بخواهد این شیرینی را فریاد بزند و خوش طعمی نماز را به گوش همگان برساند ... و چه عجیب که همه‌ی این مشاهدات را قبل از ۴۰ سالگی کرده است ! سرّ‌الصلاة، کتابی عرفانی در بیان سرّ نماز، از امام‌خمینی بود... کتابی اخلاقی _ عرفانی در مورد حقیقت نماز بود... کتابی که معارف نورانی نماز را از دریچه ای عرفانی می دید و بیان می کرد . میدانی رفیق ؛ کتاب را که میخواندی حس میکردی امام خمینی، علاوه بر جنبه‌های ظاهری و فقهی عبادات، دنبال بُعد تربیتی و راز و رمزهای باطنی و نورهای نهفته در آن بوده است ... نمیدانم حالا که این مطلب را میخوانی به ۴۰ سالگی رسیده ای یا نه ؟ اما چه فرقی میکند مهم این است که از امروز به سبک امام خمینی ، دنبال نورهای نهفته در عبادات بگردی و این اتفاق در مکتب امام نمی افتد الّا به مجاهدت با نفس ! که گفت : بدان که انسان، اعجوبه ای است دارای دو نشئه و دو عالم؛ نشئه ظاهره مُلکیه دنیویه که آن بـدن او اسـت، و نشئه باطنیه غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است و نفس او که از عالم غـیـب و مـلکوت است، دارای مقامات و درجاتی است و از برای هر یک از مقامات و درجات آن، جنودی اسـت رحـمـانـی و عـقـلانی که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند، و جـنـودی اسـت شـیـطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنندو هـمیشه بین این دو لشکر، جدال و نزاع است و انسان میدان جنگ این دو طایفه است؛ اگـر جـنود رحمانی غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است... و اگـر جـنـود شـیـطـانـی و لشـکـر جـهـل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است و در زمره شیاطین و کفار و محرومین محشور اسـت. امام خمینی در نامه ای به سید احمدآقا نوشت: شاید آیه شریفه «وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکونَ فِتْنَةٌ وَ یکونَ الدِّینُ لِله» در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه‌ی فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن، که در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد، باشد و هرکس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید، همه چیز و همه کس اصلاح می شود. #دلنوشته۵۸ #مبارزه_با_نفس 🆔️https://eitaa.com/hashemirad

❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• 💌 #دلنوشته 💫چقدر دوستت دارم امام هادی ! تمام اتفاقات خوب زندگی من با تو رقم خورد !بدون این که خودم متوجه باشم... بعد از هر اتفاق مهمی به تقویمم که نگاه میکردم یا روز میلاد شما بود یا شهادت تان ! از یکجایی به بعد برایم عجیب بود، چرا بدون این که من متوجه باشم، دقیقا با روزهایی که روزِ امام هادی ست گره های من وا میشود ؟! از امورات دنیایی گرفته ( تولد فرزند و رفتن به خانه جدید و....) تا نورهای آخرتی .... حتی حفظ قرآن من هم خیلی اتفاقی، در خانه‌‌ای که بنام شما بود رقم خورد !"الهادی" گذر زمان در زندگیِ شخصی ام به من نشان داد 🌟تو واقعا چراغِ راه و هدایت گر هستی ! بدون آنکه من از تو ذره ای هدایت را خواسته باشم ! حتما اگر از تو هدایت را بخواهم غوغا خواهی کرد؛ ای کسیکه نام و مرامت هدایت گری ست ، مرا به خودت هدایت کن ! السلام علیک یا هادی الامم🍃 تولدتان مبارک امام هدایتگر من 💕 پ.ن: 🥛از آب بهشتی حرمش نوش جان بفرمایید😍😍 ❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• #امام_هادی #دلنوشته #هاشمی_راد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔https://eitaa.com/hashemirad

❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• 💌 #دلنوشته سلاحِ گمشده و از بمبِ اتم قوی تر برای مومن در این روزها دعاست ! يَا مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِينَ ای آن‌که اخبار شاکیانِ از ستم، بر او پنهان نیست! در گرداب هیاهوی فضای مجازی،که هرکسی یک نظری دارد و یک تحلیلی برای این شرایط روانه ذهن و جان مان میکند، یکی از خطرناکترین عوارض این است که مومن، سلاح بی بدیل و قدرتمند دعا را در شرایط خطیر جنگ آخرالزمانی، روی زمین رها کرده و به جای آن، با گوشی به دست، غرق اخبارهای لحظه ای با تحلیل های گوناگون شود و یادش رود که :"وماالنصر الا من عندالله العزیز الحکیم " یادش رود که تیر خلاص را خدا باید روانه کند ! همان که امام سجاد "ع" فرمود: خُذْ ظَالِمِي وَ عَدُوِّي عَنْ ظُلْمِي بِقُوَّتِكَ ستم‌کنندۀ بر من و دشمنم را با نیرویت از ستم بر من بازدار و با قدرتت تندی و تیزی ستمش را بر من بشکن ! در این نبرد سرنوشت ساز حق با باطل ،شیعه با صهیون ، جبهه شیاطین و ساحران یهود با تمام اسباب غریبه شان، فعالانه در کارند؛ پس بیدار باشیم که الان خوش زمانی ست که به سنگر دعا و اتصال به ملائک موکل ، این دشمن همیشه پلید را در هم بکوبیم و برای همیشه زمین را از وجودشان پاکسازی کنیم ... چه زیبا گفت رهبر حکیم که: هر یک قدم برای محو صهیونسیم ،خدمت به تمام بشریت است ! حالا تو با قوی ترین و کارسازترین سلاح ،که دعاست به جنگ با صهیونسیت برو ... دعا خیلی مهم و اساسی ست، دعا خیلی ضروری ست، دعا من راسُ مالِه الرجاست ! عزیزکم ؛ موشک‌ جنگ را تمام نمی‌کند خدا نصرت می‌کند سختی‌ها رنگ می‌بازند و آینده‌ای روشن، جان می‌گیرد و ظهور محقق میشود ! ❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• #دلنوشته۵۹ #پسا_اسرائیل #افول_آمریکا #هاشمی_راد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔https://eitaa.com/hashemirad

🥀 🏴 🥀 🏴 🥀 🏴 🥀 🏴 💌 #دلنوشته شب پایانی روضه ها بود ... مرسوم است که میگویند شفا ته دیگ است ...یا مزد را آخر سر می دهند... اضافه کن به این حرفها ،دلتنگی و بغض شدیدی که از روضه های عاشورا راه گلویت را بسته و تو پَر میزنی برای یک مجلسه دیگری که آبی باشد بر آتش دلِ گرفته ات و کمی التیام بگیری ! اما مثل همه لحظات زندگی باید بین ماندن یا رفتن ،انجام دادن یا انجام ندادن ،خوردن یا نخوردن ،پوشیدن یا نپوشیدن ،نشستن یا ایستادن ،خوابیدن یا بیدار ماندن ،گفتن یا سکوت کردن و.....یکی را انتخاب کنی ! آدمها همیشه ی همیشه در تک تک لحظات عمرشان بین دو راهی های انتخابند و البته همین جاهاست که "اختیار"خودش را نشان می دهد... حالا من هم باید انتخاب میکردم بین روضه رفتن یا نرفتن !؟ افتادم در دو راهی عقل و دل ،همان دو راهی که کوفیان هم در آن افتادند دلشان با ابن زیاد بود چون خیال میکردند دنیایشان تامین میشود ،روزگارشان آباد میشود ،سفره هایشان رنگین میشود عقل شان اما ، با حسین "ع" بود چون حقانیتش را تا حدودی با پدر و مادری که برایش سراغ داشتند،میدانستند... با وجود اینکه خیلی دلم روضه رفتن را میخواست اما باید عقل را وسط می آوردم و از او کمک میگرفتم ..هدی گفت :مامان مگه نگفتی امشب میریم روضه ؟! گفتم مامان جان بنا داشتم برم، اما احساس کردم خود حضرت حسین"ع" بیشتر از اینکه دوست داشته باشند امشب در محضرشان گریه کنیم ،دوست دارند یک امشب را به آنچه وظیفه است عمل کنیم ...امشب امام بجای اشک ،عمل ما را میخواهد ... میدانی عزیزکم ؛ کربلا را کسانی رقم زدند که "عمل به تکلیف" و "عمل به وظیفه" نکردند ! اگر میخواهی " یا لیتنا کنا معکم " هایی که در این دهه گفتیم اجابت شده باشد و در اصحاب حسین"ع" جا گرفته باشیم ببینیم چقدر به تکالیف مان عمل میکنیم ؟! اولویت با تکلیفی است که بر دوش توست یا اولویت ها را دلت تعیین می کند ؟؟ !! 🥀 🏴 🥀 🏴 🥀 🏴 🥀 🏴 🏴#محرم ✍️#دلنوشته۶۰ #عمل_به_وظیفه ...ـ.ــ.ـــ. هاشمےراد .ـــ.ــ.ـ... ╰─┈➤ @hashemirad 🕊 🥀🕯

❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• 💌 #دلنوشته ✨"إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا يُدْرِكُ" چقدر این عبارت امام علی جانم ، ذهنم را درگیر خودش کرده است انگار سبک زندگی ای که تا الان داشتیم غلط اندر غلط بوده ...و حالا تازه پای عبارت های نهج البلاغه داریم جان میگیریم، داریم نو میشویم ،تازه میشویم نه؛ تازه داریم مسلمان میشویم ! ✨إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا يُدْرِكُ ✨مؤمّل از "أمل" گرفته شده است ، یعنی آرزوهای حساب شده و منطقی، آرزوهایی که با شرایط و امکانات و استعداد تو جور در می آید، أمل همان آرزوهای دست یافتنی ماست ... برعکس مُنا که آرزوهای خیالی و دست نیافتنی و غیر واقعی و فانتزی است ... حضرت میفرمایند : آرزوهای توو خالی و الکی و خیالبافانه که هیچ، تو یادت باشد حتی به آرزوهای حساب شده و منطقی ات هم نخواهی رسید، چون اجل در کمین است!! پس بنا را بر نرسیدن ها بگذار، بدان که اجل نمیگذارد حتی به آرزوها و خواسته های منطقی و حساب شده ای که با شرایط و امکانات و استعدادهای تو جور است، برسی! چه برسد به خیالات خامت !! پس؛ قدردان آن چیزهایی باش که الان به تو رسیده است ، پس؛ برای آرزوهایت اولویت بندی کن چون فرصت همه آنها را نداری، ببین کدام شان در جایگاه و اولویت مهم تری هستند که تو باید فکر و ذهن و انرژیت را مصروفش کنی؟!، پس؛ واقع بین باش که آرزو اگر از اجمال و اعتدال خارج شود، خیلی زود تو را هلاک خواهد کرد. پس؛ برای آرزوهایت مرز بگذار که وارد جاده خاکی هایی که خیالات و قانون جذبی ها به تو معرفی میکنند نشوی! عزیزکم ؛ فهم زمان محدود دنیا ما را قدر دان داشته ها و آن چه الان به ما رسیده است می کند و تمرکز بر داشته ها کیفیت وجودی ما را بالا میبرد! ❀✾••🕊◍⃟♥️🕊❀✾•• #دلنوشته۶۱ #نهج_البلاغه ...ـ.ــ.ـــ. هاشمےراد .ـــ.ــ.ـ... ╰─┈➤ @hashemirad

🔺فهرست مطالب کانال🔻 #زن_در_اسلام #تفسیر_سوره_لقمان #تفسیر_سوره_مومنون #نهج_البلاغه #حدیث_زندگی #منتشر_شد #دلنوشته #حرف_حساب #رمضان_کریم 🔺لیست محصولات صوتی کانال🔻 #صوت_زن_در_اسلام #قصة_الحسین #عبرت_های_عاشورایی #سریال_معاویه #قرار_شبانه_چند_دقیقه_تفسیر ...ـ.ــ.ـــ.* هاشمےراد *.ـــ.ــ.ـ... ╰─┈➤ @hashemirad

🔺فهرست مطالب کانال🔻 #زن_در_اسلام #کلیپ_زن_در_اسلام #تفسیر_سوره_لقمان #تفسیر_سوره_مومنون #نهج_البلاغه #حدیث_زندگی #منتشر_شد #دلنوشته #حرف_حساب #رمضان_کریم 🔺لیست محصولات صوتی کانال🔻 #صوت_زن_در_اسلام #قصة_الحسین #عبرت_های_عاشورایی #سریال_معاویه #قرار_شبانه_چند_دقیقه_تفسیر ...ـ.ــ.ـــ.* هاشمےراد *.ـــ.ــ.ـ... ╰─┈➤ @hashemirad

بعضی فراق ها زورش از هر چه آتش است قوی تر است ، اضافات و متعلقات دلت را در خودش می سوزاند... خواستم بگویم : من در حال سوختنم حسین ! #دلنوشته