eitaa logo
حسن عباسی
939 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
685 ویدیو
4 فایل
هدف از ایجاد این کانال ، به اشتراک گذاشتن دیدگاه های شخصی و مطالبی است که در حوزه مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میپسندم علم اقتصاد ، فریب بزرگ است تبلیغات بازرگانی حرام است دنیای آینده ، دنیای فلسطین است🇵🇸 ارتباط : @hassanabbasi1727
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه! دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی است و ، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی است و و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف نوادگان را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت اند و این طرف، در ، روزانه دهها راس گاو و گوسفند ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای های عصر مدرن است و این طرف، فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی می شوند(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، در جریان است و سلامت. دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی از تمدن شیطان، را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف می تازد و در این سوی، اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی. دنیای عجیبی است مگر نه؟! دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش. این طرف اما در دنیای تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس جان می دهند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف پاریس را می بینی که مدعی بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! مطالعه بیشتر: تمدن اربعین التماس دعا برای جاماندگان @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۲ مهر ۱۴٠۳/سال چهارم همین؟!؟! مگر اسرائیل در تامین اف۳۵ مشکل داشت؟ بهتر است قبل از اینکه حرفم را با شما خواهران و برادران عزیز در میان بگذارم بگویم: بنده هم مثل میلیونها انسان آزاده در سراسر جهان افتخار می کنم. افتخار به اینکه در کشوری زندگی می کنم که در طرف یاری مظلومان، کودکان و مادران بی پناه و فلسطین ایستاده. اما مگر نه این است که خداوند متعال می فرماید: اگر از _که مصداق اَتَم آن قرآن است_ روی بگردانید، باید آماده زندگی سخت و دشوار شوید؟(طه۱۲۴). و مگر نه اینکه قاعده انتقام می فرماید: در همان سطحی که ضربه خوردید باید پاسخ دهید؟(بقره۱۹۴). فی المثل پاسخ واقعی شهادت حاج قاسم به عنوان فرمانده بین المللی اسلام، کشتن فرمانده وقت سنتکام آمریکا بود. با این وصف می شود بفرمایید در وعده صادق۲، دقیقا پاسخ کدام ضربه را داده ایم؟ آنهم بعد از دو ماه تلخ و زهرآگین. اینکه بعد این مدت، تنها سه چهار پایگاه نظامی را بزنیم و ژست انسانیت بگیریم که بله ما زیرساختها را نزدیم، دستاورد خیلی مهمی است؟ مگر اسرائیل مشکل تامین دارد که این فرصت تاریخی بسیار بسیار بی نظیر را تنها صرف آن کردید؟ دیروز در صفحه اینستاگرام شبکه اماراتی خواندم، که بلافاصله بعد عملیات موشکی ایران، آمریکا با سه فروند هواپیمای باری جنگی، یک بسته جدید از پیشرفته ترین امکانات را به اسرائیل فرستاده. یا سه چهار روز پیش نوشته بود: تمام هزینه جنگ یکساله برای اسرائیل، تنها چهل میلیارد دلار بوده. آیا برای آمریکا با بودجه نظامی حدود ۸۶٠ میلیارد دلار، تامین چهل میلیارد در سال کار سختی است؟ دلارهای بی نهایت شرکت سعودی هم به کنار. اینکه بگویید اگر اسرائیل غلط دیگری بکند چنین و چنان می کنیم... می شود بفرمایید سگ هار صهیون، دقیقا باید چه غلط دیگری بکند؟ در کمتر از پنج ماه، چند نفر از سرلشگران نظامی ما را که شهید کرده، وزیر ما را همچنین، رئیس جمهور بی نظیرمان را به آن شکل و مهمان عزیزمان را نیز. انسانهای اسطوره ای مانند و که جانشینان خلف بودند و ده فرمانده ارشد دیگرمان را، تنها در دو هفته به شهادت رسانده. نهایتا را و آه از داغ سوزان آن ولی الهی. در چنین شرایطی سخن از غلط دیگر می کنید؟!؟ تنها یک غلط مانده که پناه بر خدا از آن یک غلط. بله به عنوان کسی که هر روز مهم ترین خبرگزاری های دنیا را رصد می کنم، از وضعیت خراب اقتصادی اسرائیل مطلعم. البته که این وضعیت طبیعی همه جنگهاست. مگر سایر کشورهای درگیر جنگ، به لحاظ اقتصادی شکوفا می شوند که به وضع نابسامان اقتصادی صهیونها دل بسته اید؟ وعده صادق۲ می توانست کار را برای همیشه تمام کند که ظاهرا عزیزان منتظر حوادث دیگری اند. اگر به هر دلیلی توان به درک واصل کردن صهیونی را ندارید، چرا بهترین فرصت برای ویران کردن و فلج کردن مردمی دشمن را، به زدن چند پایگاه نظامی و امنیتی تقلیل دادید؟ کاش حداقل تاسیسات برقی و مخابراتی شان را نابود می کردید. در اینصورت پانصد هزارنفری که هرچند روز در اعتراض به نتانیاهو بیرون می آیند، به چند میلیون نفر تبدیل می شدند. مگر نتانیاهو بدون پشتیبانی مردمش چقدر می توانست ادامه دهد؟ بهترین راه برای زمین گیر کردن ماشین ترور و انسان کشی یهود، ایجاد است و بهترین راه آن، نابودی زیرساخت های زندگی مستعمره نشینان که متاسفانه از دست رفت. بله بنده هم مثل شما از همراهی نکردنهای بعضی ها مطلعم. بنده هم می دانم که عزیز در وصیت نامه اش می گوید: آیه الله خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. به همین دلیل اینها را می نویسم برای ، برای همانهایی که در آخرین پیام، مورد خطاب رهبری قرار گرفتند. مردم عزیز: باید به مطالبه گری و تبیین ادامه دهیم. تصور نکنیم که کار تمام شده. پناه بر خد از روزی که و قتال با دشمنان خدا، اولویت اول زندگی ما نباشد(۲۴ توبه). @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲ دی ماه ۱۴٠۳/سال چهارم رفتارشناسی اَبَر اژدهای سرای ایرانی و حکومت طاغوتی اسنپ!! اگر بپرسند مهم ترین مسئله در تربیت، هدایت و تمدن سازی چیست؟ خواهم گفت: . تنها از این طریق می توان: هم تبلیغ و دعوت داشت، هم را به عنوان شاهرگ حیاتی زندگی انسانی رعایت کرد. بگذارید مثالی بزنم: سبک زندگی ما تا حد بسیار زیادی ناشی از دستگاه کارشناسی ضد و ضد غربی است. در این «ظُلُماتٌ فوق ظُلُمات» مدرنیته، جوان و نوجوان ما به محض اراده، می تواند با یک یا چند نفر از جنس مخالف دوست شود و هر کاری که دلش خواست بکند. یعنی دستگاه حاکم بر سبک زندگی مدرن، به شکل حداکثری برای ضلالت انسانها کرده. نتیجه اینکه انجام گناه، بسیار بسیار آسان، سریع و در دسترس است. حال اگر انسان قصد ازدواج کند چه؟ در همان مرحله اول کارش قفل می شود، چرا که اساسا شناخت درستی از افراد برای ازدواج ندارد. یکی از دهها دلیلش این است که ، بسترساز توسعه گمنامی است. جوان پاکدامن در این فضا، برخلاف شهرسازی مبتنی بر که بسترساز شناخت گسترده و ماندگار است، حتی طبقه بالای آپارتمان خود را هم نمی شناسد. تازه اینها در شرایطی است که مشکل اقتصادی، شغل، سربازی، مخالفت خانواده و.... هم نداشته باشد. با این مقدمه به اصل سخن بپردازیم: در کلام الله مجید، تنها دو دستگاه ولایی داریم که محور همه تحولات تاریخ است: دستگاه ولایت الله، دستگاه ولایت طاغوت(۲۵۷بقره). همانطور که ، قرین الله است، کفر نیز قرین طاغوت است(۷۶نساء/۶۸مائده). اگر خداوند متعال دستگاه حاکمیتی دارد، طاغوت نیز دستگاه حکومتی و حاکمیت دارد(۶٠ نساء). به همان شکلی که خداوند متعال می شود، طاغوت هم معبود انسانها قرار می گیرد(۵۱نساء/٦٠مائده/١٧زمر). دقیقا به همین دلیل است که اصول اساسی دعوت انبیاء علیهم السلام، در دو رکن بنیادین خلاصه می شود: عبادت خدا و اجتناب از طاغوت(٣٦نحل). حال پرسش تمدنی بسیار بسیار مهم این است: چه عواملی رشد طاغوت و طغیان کردن انسانها است؟ پاسخ مشخص این پرسش در قرآن: كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ ‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏(۶و۷علق)، انسان اگر خود را بی نیاز ببیند قطعا طغیان می کند و طاغی می شود. در این فضا یکی از مهم ترین راهکارهای دستگاه ولایت الهی برای خشکانیدن ریشه طغیان و رشد طاغوت، ممنوعیت و سرمایه در دست عده ای محدود است(۷ حشر). در واقع به میزانی که ساز و کارهای اقتصادی جامعه(مدل تولید، بازار، نوع پول و...) قله های بلند ثروت و دره های عمیق فقر ایجاد کند، یعنی از حاکمیت و ولایت الله دور و به ولایت شیطان و طاغوت نزدیک می شویم. یک نمونه از ساز و کارهای اقتصادی طاغوت ساز در نظام توزیع، همین اَبَر اژدهای است. مدلی از توزیع متمرکز که افتتاح اولین نمونه آن(فروشگاه رفاه) به ۱۱ اسفند ۱۳۷۳ به وسیله رئیس جمهور وقت، مرحوم هاشمی رفسنجانی باز می گردد(اینجا). از طرفی طغیان، قرین کفر است و ، یکی از ریشه های سه گانه کفر. به همین دلیل اختاپوس های برآمده از ، هیچگاه سیر نمی شوند و دائما برای بلعیدن در تلاشند. این است که می بینید سرای ایرانی با وقاحت و بی شرمی تمام، بنر می زند و می گوید: بیهوده در شهر نگردید همه چیز اینجاست. این دقیقا همان ذات کثیف است. برایش مهم نیست که هزاران هزار نفر که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در کار عرضه و فروش لوازم خانگی اند به خاک سیاه بنشینند. به جهنمی می ماند که تنها یک دغدغه دارد: هَلْ مِنْ مَزِيدٍ؟(۳٠ق). این همان منطقی است که سرمایه داری زالو صفت تولید می کند و این، سرّالاسرار کلام کبیر ره است که می فرمود: به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.(۳/۱۲/۱۳۶۷) مبنای این سخن هم واضح است: تنها دغدغه روحانیت واقعی، پیاده کردن احکام اسلام است. از طرفی ، آقا امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرموده اند: العدل حیاة الاحکام(مستدرک الوسائل ج۱۱ص۳۱۸). پس بی عدالتی، مخرب ترین و کشنده ترین مسئله برای پیاده سازی احکام اسلام است و تجمیع ساختاری ثروت، یکی از اصلی ترین آبشخورهای آن. اندوهناک اینکه تنها در سال گذشته حدود۱۷هزار نفر به خاطر سوء مدیریت در تحویل کالا و... از سرای ایرانی شکایت کرده اند. ناگفته پیداست که بسترسازی برای رشد طواغیت، تنها در اقتصاد نیست و عرصه های مختلفی مانند بهداشت، تعلیم و تربیت و... را شامل می شود. همینطور می توان به عرصه حمل و نقل هم اشاره کرد. پیش از آنکه گرفتار حکومت تکخوار شویم، آژانس های محله ای داشتیم. مبتنی بر شناخت و محیط که سودش به هزاران خانواده می رسید و البته فواید بسیار دیگر. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۱ دی ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم کشتی نوح و آمار اعتکاف شهر قوچان!! نوح! نامی به بلندای پر رمزُ راز تاریخ و یکی از شگفت انگیزترین انسانهایی که زمین بر خود دیده. کسی که بیش از چهل بار از او یاد کرده. جناب سلام الله علیه، اولین پیامبر اولوالعزم است و آفرین به این نامگذاری پر مسمّا. خداوند متعال برترین بندگانش را با اینکه صاحب علم، قدرت جسمی و خُلق نیکو بودند، نامید که بگوید: دعوای عالم بر سر عزم استُ نام مبارک نوح، بر تارک تاریخ می درخشد. این پیامبر عظیم الشان، تنها انسان طول تاریخ است که ۹۵٠ سال برای هدفش جنگیده، و چه تلخی ها که ندیده و نچشیده(۱۴ عنکبوت). یک فرد چقققققدر می تواند عزیم، عظیم و به مسیرش یقین داشته باشد که قریب هزااااار سال برای تحقق هدفش بجنگد. این را اضافه کنید که حضرت نوح، مانند طلبه های امروز هم نبوده. که بسیاری از ما در تمام سال نیستیمُ انتظار داریم با نیم ساعت سخنرانی در شق القمر کنیم! خداوند متعال می فرماید: نوح علیه السلام ۹۵٠ سال ، برای هدایت مردم دوید، دعوت کرد و خسته نشد(۵و۹ نوح). اما با همه این مرارتهای فرا تصور، باز هم از پا ننشستند تا وحی الهی رسید: دیگر کسی به تو نخواهد پیوست(۳۶هود). پس از آن، فصل دیگری برای به رخ کشاندن عزم فوق پولادین نوح نبی برای ساخت آغاز شد . تصور کنید بخواهیم از هر حیوان، یک جفت نر و ماده را در کشتی جمع کنیم(آیه۲۳سوره مؤمنون). بدیهی است که آن کشتی چققققدر باید بزرگ باشد و مستحکم، که در آن سهمگین هولناک، دوام بیاورد و نشکند. طوفانی از آب که به تصریح قرآن، موجهایی مانند کوه داشت(آیه۴۲سوره هود). امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند: طول کشتی نوح ۱۲٠٠ ذراع _ششصد متر_، عرضش ۸٠٠ ذراع _چهارصد متر_ و ارتفاعش ۸٠ ذراع بود(کتاب شریف کافی ج۸ص۲۸۳). ساخت این چندین سال طول کشید و غریبانه تر اینکه در منطقه ای ساخته میشد که دریایی نداشت. و آه از تمسخرهایی که در طول سالیان متمادی، چون زهر کشنده افعی بر قلب رئوف حضرت می نشست. اما جناب باز هم خسته نمی شدند و ادامه می دادند. شگفت انگیز اینکه ثمره ایییییین همه مجاهدتهای عجیب و غریب، تنها جذب بود(تفسیر قمی ج۱ص۳۲۷/ علل الشرایع ج۱ص۳٠). اما تاریخ ورق خوردُ خورد و پس از هزاران سال به ما رسید. ثمره مجاهدتهای نوح نبی به بار نشستُ یاران جبهه حق، از اندکی بیرون شدند. و امروز به برکت کشتی ایران، هزاران هزار انسان الهی تربیت شده. یک نمونه از بسترسازی های عالی حکومتی برای تحقق اهداف اسلامی با مشارکت مردم، پدیده گرانقدر است. نمونه اش ، شهر عزیز بنده. حقیقتا برای خودم بسیار قابل تامل بود که شنیدم: سال گذشته ۱۶٠٠ نوجوان قوچانی در مراسم اعتکاف شرکت کرده اند. آنهم نه مانند حضرت نوح علیه السلام پس از تبیینها و دعوتهای شبانه روزی. بلکه فقط با نصب چند بنرُ چند اطلاعیه در فضای مجازی. چقدر می توانست مفید باشد اگر این را به همه شهرم می گفتم. یعنی همزمان با نصب بنرهای اعتکاف، در چند نقطه مهم شهر اطلاعیه هایی با این مضمون می زدیم: آیا می دانید که سال گذشته ۱۶٠٠ نوجوان قوچانی در مراسم اعتکاف شرکت کرده اند؟ خودم به هر که گفته ام، با تعجب و خوشحالی پرسیده: ووووواقعاااا؟!؟!؟! ماشاالله. قطعا برجسته کردن این نقاط درخشان، یکی از مهم ترین راهکارها برای پاره کردن پرده دشمنان این مرزُ بوم الهی خواهد بود و نمونه هایی از روایتهای صحیح رسانه ای. اما نکته ای بنیادین در آسیب شناسی اعتکاف: رعایت و ، از مهم ترین مسائل امر تربیت هستند. و دقیقا بعضی عزیزان به دلیل بی توجهی به این موضوع، طوری برنامه ریزی می کنند که انگار می خواهند در اعتکاف از نوجوان بسازند! یا آنقدر محتوا به معتکف می دهند که اگر در این سه روز تغییر نکند، انگار که جمهوری اسلامی سقوط کرده. مخاطبان شما روبات نیستند که به صرف نصب چند نرم افزار تغییر مسیر دهند. شما با انسانی مواجهید که امیر وجودش است که برای رشد، نیازمند تدریج و تفکر است. محتوا و برنامه، غذایی را ماناست که محتاج زمانی برای هضم است. دقیقا به دلیل بی توجهی به مسئله تدریج، بعضی ها اعتکاف را نقطه پایان ارتباطُ تنها فرصت ممکن می دانند. نتیجه اینکه سوگمندانه پس از آنهمه تلاش برای اعتکاف، نوجوان را به حال خود رها می کنند کَأَنْ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذکورا. حال آنکه این سه روز، نقطه آغازین ارتباط شما با نوجوانان است. و بیش از آنکه برای اعتکاف برنامه ریزی کنید، برای چگونگی بعد آن چاره کنید. اینجا گفته ایم چگونه؟ بویژه جلد سیزدهم @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹ بهمن ماه ۱۴٠۳/سال چهارم انبیائی که هنوز هم متهم به نادانی اند!!!! هزاران سال گذشت تا روزشمار تاریخ به بیستُ هفتم رجب رسید. روزی که بشریت واجد آن مقدار از بلوغ شد که پذیرای دریافت ابدی ترین و ارزشمند ترین تعالیم زندگی باشد(آیه۹إسراء). امروز قله تاریخ بشر است و عظیم الشان رسول الله الاعظم، به نقطه دریافت الهی واصل شد(آیه۶نمل). قرآنی که چشمه ها و دریاهای دانش از آن می جوشد(خطبه۱۸۹نهج البلاغه). در این میان اما، از انسانها گرفتار یک مصیبت بزرگ شدند. بلایی که خداوند متعال نام آن را می گذارد(آیات۷۱مؤمنون/۱٠۵یوسف/۱انبیاء). إعراض و رویگردانی از پیام انبیاء علیهم السلام از آدم تا خاتم. اما نکته ای بسیار قابل تامل در نوع مواجهه ، با تعالیم و صحیحی که پیامبران مبلّغ آن بودند. چقدر جالب است که بدانیم یکی از اصلی ترین مواجهه های مخالفان مسیر ، قدیمی خواندن کلامُ راه انبیاء علیهم السلام بوده. دشمنان پیامبران الهی همیشه به آنها می گفتند: دوره ی شما تمام شده و این حرفهای اقوام گذشته است(آیات ۳۱ انفال/۲۴نحل/۱۳مطففین). گفتم جالب است به این دلیل که نوع برخورد و مواجهه کثیری از ما هم با آیاتُ روایات، دقیقا به همین شکل است. ما هم به دلایل مختلفی از جمله غیر قرآنی از سویی و ناقص از دیگر سوی، نگاهی درست به آیات کتاب الهی و در نتیجه تاریخ بشر نداریم. چرا که اصلی ترین منبع روایت گذشته، گزارش های خالق انسان است نه روایتهای و دیگران. ما نیز عصر نبی الله الاعظم را زمانه ای بسیطُ ساده می دانیم. دوره ای که بشریت در نادانی به سر می برده و الحمدالله امروز، به برکت از آن جهالتها خلاصی یافته. ما هم دقیقا مانند ، خود را دانشمند می دانیمُ زمانه پیامبرمان را عصری ساده و در نتیجه غیرقابل استناد!! اما پرسشی بسیار مهم: اگر انبیاء علیهم السلام روش صحیح زندگی را تعلیم می دادند و کثیری از مردم از آنان رویگردان بودند، پس این جماعت بر اساس چه اصولی زندگی می کردند؟ این همان مسئله ایست که در طی چند قرن و با روایت دروغ گذشته، پاسخش را از ما پنهان کرده. ما خیال می کنیم دشمنان پیامبران، شاخُ دُمی در سرُ پشت داشته و فاقد فهم ابتداییات زندگی بوده اند. آنها را آنقدر عقب افتاده و نادان برایمان تصویر کرده اند که خیال می کنیم اگر امروز با وبا نمی مردند، قطع به یقین فردا با از بین می رفتند. دقیقا به همین دلیل است که هیچ گاه انبیاء علیهم السلام را جدی نمی گیریم. چرا که خود را با زمانه و دشمنانی بسیار سخت تر و پیچیده تر از عصر آنان مواجه می دانیم(فَتَأَمَّلْ جَيِّدا). حال آنکه برخلاف این روایت و تصور رسوخ یافته اما نادرست، قرآن کریم می فرماید: اتفاقا دشمنان پیامبران هم داشتند و دقیقا مانند مردم زمانه ، سرمست از یافته ها و داشته های علمی خودشان بودند(۸۲و۸۳غافر). این است که همیشه انبیاء را و نادان می دانستند(۶۶و۶۷ اعراف). اینکه می گویم به دلیل نگاه نادرست به تاریخ، ارتباطمان با قرآن مقطوع است و اساسا خود را مخاطب کلام الهی نمی دانیم یعنی همین. بسیاری از ما حین قرائت این قبیل آیات، بلافاصله می گوییم: عجب انسانهای نادانی بودند که دست رد به انبیاء زدند. ما که الحمدالله جزء مؤمنین به آن راه و مسیریم! اما حقیقتا اینگونه است؟ بگذارید مثالی بزنم. به این فرمایشات تمدنی و بسیار گرانقدر حضرت دل بدهید: ۱.اگر دعا کم شود، بلاها زیاد خواهد شد(این را به کسی که به صورت تخصصی می خواند بگویید) ۲. اگر صدقه دادن کم شود، بیماریها زیاد می شود (این را به یک بگویید) ۳. اگر زکات تعطیل شود، دام ها هلاک خواهند شد(این را به یک بگویید) ۴. اگر ظلم زیاد شود باران کم می شود(این را به متخصصان و هوا بگویید) ۵. اگر ربا گرفته شود، زلزله هم زیاد می شود(این را به اقتصاددانان و پژوهندگان زمین شناسی بگویید). اینها و صدها گزاره علمی عمیق دیگر که اگر به متخصصان امروزین عرضه شود خواهند گفت: خدایتان شفا دهد، این حرفهای سطحی و عوامانه چیست که می گویید؟!؟!؟ . این است که بشر امروز هم گرفتار همان ، تک بعدی و ظاهربین خود است(۸۵إسراء/۷روم) و این ریشه تمام بدبختی های اوست(۴۱روم). عزیز برای رسیدن به سرمنزل مقصود، نیازمند گذر از مرحله احساسُ عاطفه، به مرحله از حضرت مدینه العلم علیه السلام و قرآن ایشان است و این، پیام و شأن حقیقی روز مبعث است. وقتی در این سطح وارد مواجهه تمدنی بشویم، خواهید دید که ، دقیقا مانند روز اول بعثت، چقدر زنده و زیادند!!!! @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۸ بهمن ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم داستان جالب من و آن پیرمرد کنار جاده😊😊حتما حتما بخوانید امروز داشتم از روستا برمی گشتم که دیدم یک سید حدودا هفتاد ساله کنار جاده ایستاده و دست بلند کرده. نگه داشتم. +قوچان میری؟ *بفرمایید. نشستُ بعد از یک خوشامد گویی، دوباره به سخنرانی ای که درباره بود گوش دادم. بعد چند ثانیه حاج آقا سید گفت: زمان ما که می گفتن شیش تا علم داریم، الان نمیدونم چقد شده🤔😊. به خودم گفتم حالا بنده خدا ی چیزی گفتُ به گوش دادن سخنرانی ادامه دادم. + در کتاب کشکول میگه: شیش تا علم داریم و همه رو توضیح میده: کیمیا، لیمیا، سیمیا، هیمیا و.... 😳🤔😳. دیدم داستان داره جدی میشه گفتم: حاج آقا ی لحظه صبر کنید اینو قطع کنم😊 اینم بگم که از زمان آشنا شدن با بحثهای ، سعی می کنم با هر پیرمردُ پیرزنی مواجه می شم، به صورت مسئله محور و با تکنیک ، اونو تخلیه اطلاعات کنم😊. *حاج آقا یادتونه مدارس جدید چه زمانی اومد تو روستای شما؟ +حدودا اوایل دهه چهل بود. *مردم چی می گفتن درباره این مدرسه ها؟ +مردم چون سواد نداشتن می گفتن: هرکی بره تو این مدارس بی دین میشه😊😊. (اینم بگم چون تو این مدل گفت وگوها از تکنیک قرآنی بودن استفاده میکنم و سراپا گوش میشمُ می شنوم، وارد مناقشه نشدمُ چیزی نگفتم. اما بنده خدا نمی دونست که اتفاقا این حرف مردم، کاملا درست بوده و اصلُ اساس تو ایران، همین مدارس جدیدن. تو این زمینه میگن: اصلا این مدارس جدید رو با هدف بی دین کردن مردم وارد ایران کردن و...). *حاج آقا نظافت و حمام مردم چطور بود تو روستا؟ *حمام روستا هنوزم هست و می تونید ببینید. یک خزینه بود تو حمام، زیرش رو با یک دو در یک و با درست کرده بودن. چون اون موقع هنوز نبود. اونو گرم می کردن و مردم می رفتن داخل . ولی اون آخرا آبش کثیف میشد. برای همین آبو روز بعد خالی و دوباره پُر، گرم و آماده می کردن. الان اگر ما بریم داخل اون آب مریض میشیم چون کثیف می شد. *مردم روستا هم مریض میشدن به خاطر اون آب؟؟ +نه اصلا😊 *به نظرتون چرا؟ +فکر کنم مردم کلا قوی بودن و اصلا مریض نمی شدن. * پس چرا الان اینقدر مریض میشن با اینکه همه چیز مثلا بهداشتیه؟ +نمیدونم فکر کنم به خاطر تغذیه باشه. *اون موقع مردم چیزی نداشتنُ گندم کم بود، برای همین، همه می خوردن.(پیرمرد نمی دونست که اتفاقا در روایات، اهل بیت علیهم السلام فرمودند: فضل و برتری نان جو به گندم، عین فضل و برتری ما اهل بیت به مردم عادیه). *پس سطح عمومی سلامت مردم خوب بود؟ +بله. شاید بعضی وقتها هم مریض می شدن ولی استفاده می کردن. *یعنی دکتر داشتین تو روستا؟ +نه مادرم خودش بلد بود❤😊. مثلا یک گُل زرد اینجا داریم که مادرم اونو با ، جمع و بعدش خشک و پودر می کرد. هر وقت مریض می شدیم ازون پودرا می جوشوند و بلافاصله خوبمون می کرد. یا خودم ی بار زمان بچگی روی گلوم ی غذه بزرگ درومد. الان فکر کنم بگن . مادرم رفت چندتا گل رو جمع کردُ جوشونده درست کرد. بعد با یک چیز دیگه که یادم نیست، مثل پماد درست کردُ شب موقع خواب گذاشت روی اون غده. صبح که بیدار شدیم، اصلا انگار که هیچ غده ای اینجا نبوده. الان هرچی فکر می کنم که اون چه درمانی بود که مادرم درست کرد یادم نمیاد. اگر یادم بود به دکترا می گفتم که باهاش سرطان رو درمان کنن😊❤😊.(حاجی سلیم القلب ما نمی دونست که اتفاقا دنبال اینه که تا جاییکه میتونه، این مدل داروها و مروجینش رو نابود کنه). *حاج آقا هم داشتین؟ +خیلی کم. بیشتر پیرمردها حجامت می کردن. البته بعضی وقتها بویژه بچه ها که می خواستن بمیرن، مردم می رفتن پیش سلمانی که پشت لاله گوش بچه رو تیغ بزنه. *خب بعد چی میشد؟ +همین که دو سه قطره خون میومد، بچه ای که داشت می مُرد خوب خوب می شد😊😊 *یا مثلا مردم نداشتن. ما خودمون گوشتای گوسفند پروارمون رو با روغن، می کردیم. یعنی گوشتها رو خشک می کردیم و کم کم استفاده می کردیم. *گوشت سالم می موند؟ +بله کاملا😊😊 *سرکه چی حاج آقا؟ مردم می خوردن؟ سرکه انگور فراوان داشتن و درست می کردن. دیگه داشتیم به قوچان می رسیدیم و باید ازین گنجینه متحرک😊 خداحافظی می کردم. گفتم حاج آقا هم دارین؟ گفت بله تا ۲۵ نسل قبل مشخصه، ولی بعد از اون تا به امام موسی کاظم علیه السلام برسه پاک شده و معلوم نیست. پ. ن: قطعا نمی خوام از هرچی در گذشته بوده دفاع کنم. اما قطعا می خوام بگم: ما (معماری، مشاغل، تعلیم، ازدواج و طلاق، سلامت، تغذیه و...) قبل از خیلی بهتر و بسیار نزدیک تر به قرآن و روایات بوده. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷ اسفند ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم با سخنرانی رئیس کل بانک مرکزی و رئیس کل حوزه های علمیه!؟!؟!؟!؟!؟!؟؟؟ دیروز در مدرسه معصومیه قم، همایشی با عنوان رونمایی از مجموعه آثار «فقه و اوراق بهادار» برگزار شد. سخنران این جلسه آیه الله اعرافی، رئیس کل حوزه های علمیه بودند. همین طور آیه الله شب زنده دار از فقهای شورای نگهبان، آیه الله عندلیبی مؤلف کتابهای مذکور و عضو مؤسسه و البته گل سرسبد این روزها، جناب دکتر فرزین، رئیس کل مرکزی! راستش را بخواهید گیجم! رئیس کل بانک مرکزی در کنار فقهای عالی حوزه علمیه!؟ رئیسی که این روزها باید به عنوان (آیه۵سوره نساء) حداقل برکنار شود، چه وجه مشترکی با فقه و فقاهت دارد؟ گیجم به این دلیل که حضرت امام در می فرماید: روحانیت متعهد، به خون سرمایه‌داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت! آنچه بنده می فهمم این است: کینه عمیق روحانیت متعهد نسبت به سرمایه داری، بیش از آنکه شخصی باشد، منطقی و ساختاری است. توضیح بیشتر اینکه نظام منحط سرمایه داری بر در دست عده ای قلیل، و محرومیت کثیری از انسانها بنا شده. تعبیر زیبای حضرت امام را در این زمینه ببینید: اسلام، می خواهد، نه جلوی سرمایه را می گیرد، نه می گذارد سرمایه آن طور شود که یکی صدها میلیارد دلار داشته باشدُ برای سگش هم اتومبیل داشته باشد، شوفر داشته باشد، اما این یکی، شب که برود پیش بچه هایش نان نداشته باشد.(صحیفه امام ج۸ص۴۷٠). نظام سرمایه داری دستگاهی است که به صورت ساختاری تولید می کند و قاعده طلایی آیه هفتم را نابود. یک جنایت ضد بشری است که در قالب نظام اقتصادی ظهور کرده و ریشه را از بیخُ بن ویران می کند. اما منشأ کینه روحانیت متعهد با این ساختار جنایی اقتصادی ازینجاست که، عدالت در اسلام، حیات و روح احکام و اساس برپایی همه چیز است(آیه۹٠سوره نحل/نهج البلاغه خطبه۹۴ و حکمت۴۷٠). از دیگر سوی، حضرت أم الائمة سلام الله علیها در دُرُّ گوهرهای یگانه می فرمایند: فَرَضَ اَللَّهُ اَلْعَدْلَ تَسْكِيناً لِلْقُلُوبِ. اصلُ اساس وجود آدمی قلب اوست، که سلامت و آرامش روحی جسمی آن به وجود عدالت وابسته است. حال پرسشی که به عنوان طلبه ای لایَسْتَحِقُّ الذِکْرْ، از اساتید بسیار گرانقدر و عزیز خودم دارم این است: مگر و از اصلی ترین ارکان نظام کثیف و خون آشام سرمایه داری نیستند؟ این چه قرائتی از فقه و تفقه است که هیچ مدل دشمنی با بانکُ بورس از آن بیرون نمی آید؟ بلکه رئیس کثیف ترین نهاد نظام سرمایه داری و مروج را در کنار طلبه ها می نشاند؟ مگر حضرت امام نفرموده اند: چهارچوب در ترسیم قهر، خشم، کینۀ مقدس و انقلابی علیه سرمایه داری غرب است؟(صحیفه امام ج۲۱ص۳۳۹). آیا اینها و دهها مسئله مانند این در فرمایشات امام، صرفا مباحثی شخصی و اخلاقی اند یا حاکی از عمیق ترین نزاعها بر سر ؟ آیا با این دست فرمان فقهی، به وظیفه ای که حضرت امام برای حوزه ها تعیین کرده اند خواهیم رسید؟«این به عهدۀ علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه های سازنده و در برگیرندۀ منافع محرومین و پابرهنه ها را ارائه دهند»(صحیفه امام ج۲٠ص۳۳۹). آیا این پژوهشها در راستای جایگزین کردن بانک، بورس، بیمه و پول اعتباری است، یا اینکه اصل آنرا پذیرفته و برای پینه وصله زدن احکام اسلام به آن در تلاش است؟ آیا منطق حاکم بر این دست پژوهش های اقتصادی، خالقان جنایتهایی مانند و را به وحشت خواهد انداخت؟؟ آنچه به ذهن بنده ناچیز می رسد، این است که تمام مشکلات ما ناشی از در دین است و این نیز، به منطق استنباطِ بخشی نگرِ ما در علم باز می گردد. یعنی در فقه چیزهایی را می پذیریم که ظاهرا شرعی است، اما سلامت را نابود می کند، عدالت را، امنیت را، حیا را و... . چرا که اساسا منطق استنباط ما نمی تواند همه چیز را با هم ببیند. جالب اینکه حضرت امام در این زمینه می فرماید: «پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه های اقتصادی آن و مقابله با سرمایه داری غرب، بدون حاکمیّت اسلام میسر نیست...»(صحیفه امام ج۲٠ص۳۳۹). عرض بنده این است: حاکمیت و پیاده سازی همه جانبه و عینی احکام اسلام، ابتدائا وابسته به جامع نگری ذهنی است. اما در علم اصول، از اینکه همه ابعاد اسلام را با هم ببیند عاجز است و این ریشه همه مشکلات است. داستان تلخ اما درستی است: گویند رندی نماز نمی خواند. پرسیدند چرا؟ گفت قرآن می فرماید: لاتقربوا الصلاة!(آیه۴۳نساء). راست هم می گفت... @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۷ اسفند ۱۴٠۳/ سال پنجم روغنهای قرآن، حیوانات خانگی قرآنی و بی برنامگی محفل! اولا این را بگویم که بنده از طرفداران جدی برنامه خوب و جریانساز محفل هستم. هر روز بخشهایی از این برنامه را دیده ام، با بسیاری از صحنه هایش گریسته و دلم برای عظمت پر کشیده. اما سخن در این است که چگونه قرآن را وارد لایه های عمیق تر زندگی کنیم؟ گنجینه ای که حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام درباره آن فرموده اند: وَ بُحُورُه: کتاب چشمه ها و دریاهای دانش(خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه شریف) می توان گفت بهترین راه برای آموزش و استفاده از دریاهای دانش قرآن، است. یعنی مسائل و مشکلات مان را به محضر قرآن ببریم و پاسخ بگیریم. حضرت ، امام باقر علیه السلام فرموده اند: آیات قرآن، مخازن علم، و کلید آن است(الکافی ج۲ص۶٠۹/ الخصال ج۱ص۲۴۴). در واقع انسانی که بدون پرسش به محضر قرآن رسد، به صیادی ماند که بدون قلابْ ماهیگیری کند! جلسات قرآنی با این مبنا، باید محفل گفت و گو از بشریت، و راه حل های کتاب خدا باشد. اساسا در این منظر است که بودن کلام الله معنا می شود(آیه۸۲ إسراء/آیه ۴۴ فصلت). اگر دردی و مشکلی در این سوی نباشد، چگونه قرآن می تواند گره گشایی کندُ شفا باشد؟ حال تنها چیزی که با این توضیحات باقی مانده، تهیه است. در واقع به میزانی که این نقشه، جامع تر و به مشکلاتی بزرگ تر بپردازد، قرآن را کمّاً و کیفاً وارد زندگی اصناف بیشتری از مردم می کند. در اینجا و از باب نمونه به چند مورد از مسائل بنیادین عصرمان اشاره می کنم. ۱. : برنامه و طراحی خالق انسان برای معیشت برترین مخلوق چیست؟ در این زمینه حداقل ده سرفصل وجود دارد که یکی از گرانقدر ترین آن رهنمودها، است. این آیه در تضاد بنیادین با تمامی ارکان نظام ظالمانه است و می فرماید: ثروت نباید در دست اغنیاء در تداول و گردش باشد!(اینجا) ۲. : تمدن مدرن، یک سبک زندگی زباله ساز را به بشر تحمیل کرده(اینجا). راهکار آیات قرآن برای حفظ آیات طبیعت خدا چیست؟ در این زمینه هم بحثهای فراوانی در کتاب الهی موجود است. مثلا چه خوب بود اگر پانزدهم اسفند و ، برنامه محفل به محوریت معرفی برگزار می شد(اینجا). آنهم وقتی قرار است که یک میلیارد درخت در ایران عزیز کاشته شود. ۳. بشر مدرن یک موجود مریض است. انسان بی پناهی که اسیر شده. و چه غوغایی در قرآن خدا برای مسئله سلامت برپاست. در این زمینه یکی از دهها سرفصل بسیار جذاب دریای دانش وحی، موضوع است: روغن زیتون عظیم الشان، روغن شحم گاو و روغن دنبه گوسفند که در صریح آیات الهی معرفی شده(اینجا). ۴. : یکی دیگر از بحثهای جذاب و داغ دنیا، موضوع همزیستی انسانُ حیوان است. حیوانات خانگی هم یکی از مهم ترین ابعاد این مسئله هستند. چقدر می توانست جذاب، نو و مفید باشد، اگر دو سه روز را در محفل، به قرائت و بررسی آیات قرآن در این زمینه اختصاص می دادند. حیوانات بسیار پربرکتی مانند گاو، اسب، شتر، بز، بلدرچین، گوسفند و (آیه۵نحل/۶۶نحل/۲۱مؤمنون/ کتاب شریف کافی ج۱۳ باب الدواجن). وقتی این حیوانات بسیار پر خیرُ برکت را به مردم معرفی نمی کنیم، عده ای گمان می کنند که جز انتخاب دیگری ندارند! به این فهرست می توان مسائل متعددی را افزود. مثلا مشاغل برتر در قرآن، و آینده بشریت، مقایسه تاریخ بشری در قرآن به محوریت انبیاء علیهم السلام، با قرائت نادرست کنونی از تاریخ به محوریت پادشاهان، شاخصه های خوشبختی در قرآن با تمرکز بر اصطلاح ، در مقایسه با شاخصه های ناقص توسعه انسانی سازمان ملل، زمین و مالکیت آن+ احکام گرانقدر ، پول در قرآن و دیگر موضوعات. اگر محفل این سرفصل ها را طرح کند، قرآن را در جایگاه حقیقی خود، وارد یک خواهد کرد. تازه در آن زمان است که فریاد قارون ها و جریانهای داخلُ خارج، از دست قرآن بلند خواهد شد. در حال حاضر اما اینگونه نیست. چرا که تمرکز اصلی محفل بر مباحث اخلاقی است، آنهم از نوع فردی و بریده از زیرساختهای اجتماعی. قرائتی از قرآن که ، ترامپ ها و قارونها مشکل چندانی با آن ندارند، و این برای من بسیار تلخ است. محفل باید کارشناسانی که نگاه تمدنی دارند را جذب و از تعداد قُرّاء بکاهد. همینطور در شاخصه های انتخاب میهمان برنامه هم تجدیدنظر کند. فی المثل در کنار مهمانان کنونی، کسانی که به صورت خُرد _نه کارخانه ای_ در کار تولید و سلامتْ آفرین حیوانی هستند هم، می توانند یک مهمان قرآنی عالیُ جذاب باشند و قص علی هذا. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۲ فروردین ۱۴٠۴/ سال پنجم أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ واسِعَةً؟(آیه۹۷نساء) چرا، ولی دست اداره منابع طبیعی بود!!! در منطقه ذی قار ایشان را دیدم. صحنه ای که بعید می دانم مثل آن بر زمینُ زمان گذشته باشد: حاکمی در حال وصله زدن به کفشهایش! حاکمی که سرزمین پهناور مصر، یکی از استانهای حکومتش بود و ، دیگر نقطه ثروتمند دولت او. مرا که دیدند فرمودند: این کفش چقدر می ارزد یَابن عباس؟ عرض کردم هیچ یا ! فرمودند: به خدا قسم که این کفش کهنه را بیش از حکومت بر شما دوست دارم، مگر آنکه حقی به پا دارمُ باطلی بردارم(نهج البلاغه خطبه۳۳) عین همین معنا در کلمات فرزند خلف حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام هم تکرار شده: اگر اسلام نباشد، احکام قرآن نباشد، مذهب جعفری در کشور از رسمیت بیافتد، اصلاً نمی‌خواهیم که هم وجود داشته باشند (صحیفه امام خمینی جلد ۱ صفحه ۱۵۹) همین بود که دقیقا یک روز بعد از ، سازندگی تمدنی امام هم شروع شد(اینجا). به همین دلیل است که دوست دارم درباره تمدنی ایشان کتابی بنویسم. در آن صورت، بخش مهمی از کتاب را به پیام تاریخی امام درباره زمین و مسکن اختصاص خواهم داد. پیش از آن بگویم که مسئله زمین یا ، یکی از پرتکرارترین موضوعات کتاب خداست. واقعا عجیب نیست که قرآن بیش از ۴۵٠ بار از زمین سخن گفته؟! مثلا صفت که سیزده بار در کلام الله ذکر شده. هشت مرتبه درباره حضرت حق که: إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِيمٌ! دوبار هم برای رحمت و مغفرت الهی(انعام۱۴۷/نجم۳۲). جالب اینکه زمین، تنها مخلوقی است که مفتخر به دریافت این صفت شده. این موضوع آنقدر مهم است که قرآن سه مرتبه بر آن تاکید کرده. حتی در آیه۵۶ سوره عنکبوت و در بیانی بسیار قابل تأمل می فرماید: اساسا چون زمین واسع است، پس فقط خدا را بپرستید!!!!!! به راستی چه نسبتی میان سبک زندگی مبتنی بر واسع بودن أرض و ، به عنوان هدف اصلی خلقت وجود دارد(۵۶ذاریات)؟ زمین در قرآن جایگاهی بس والا و مقدس دارد، آنقدر که حضرت خالق، آنرا به خود نسبت داده و پنج بار فرموده اند: أَرْضيٖ و . یکی از ابعاد بسیار مهم مسئله زمین در اسلام، قانون طلایی است. حضرت به صراحت فرموده اند: مَنْ أَحْيَا أَرْضاً مَوَاتاً فَهِيَ لَهُ! هرکه زمین مرده ای را _با ساخت خانه، کشاورزی و یا جاری کردن آبْ_ زنده کند، مالک آن زمین خواهد بود!!!(تهذیب الاحکام ج۷ص۱۵۲) این یعنی در اسلام پیشرفته، با رعایت شرایط مذکور، زمین برای همه رایگان است. غم انگیز اینکه در حال حاضر، تمامی ساختُ سازهایی که در ارض واسعه ایران انجام شده، مساحت کشور است(اینجا). جالب اینکه ۱۵ درصد اراضی کشور، قابلیت سکونت دارد و برای ساخت یک طبقه‌ای برای مردم، تنها به دو درصد از این مساحت نیازمندیم(اینجا). حال به پیام تمدنی حضرت روح الله بازگردیم. پیامی که تنها سه ماه پس از صادر شد، آنهم در بحبوحه نا امنی ها، ترورها و بحرانهای کمرشکن: مشکل زمین باید حل شود و همۀ بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده‏‎ ‎‏کنند.‏ همۀ محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشۀ مملکت نباید از داشتن‏‎ ‎‏خانه محروم باشد(متن کامل). کاش در زمانه ای که کارشناسان بیسواد و بی درد ، از ساخت خانه های ۲۵متری دفاع می کنند، برای حقیقی کشور، به مطالبه ۴۶ ساله حضرت امام لبیک می گفت. یعنی در قالب یک طرح حساب شده فنی، مشکل زمین را حل می کرد. چرا که با ، علاوه بر خانه دار شدن همه مردم و پایان دادن به سازی، به دهها خاصیت بنیادین دیگر هم می رسیم. فوایدی مانند تسریع و تسهیل ازدواج ها، کاهش قیمت زمین، کاهش قیمت خوراکیها به دلیل تولید خود مردم، رشد کشاورزی و دامداری به عنوان برترین و مفیدترین مشاغل عالم، تولید فراوان که در ۲٠ آیه قرآن تاکید شده، افزایش سلامتی، کاهش بیماری ها، افزایش ضریب امنیت غذایی کشور، عدم تخریب محیط زیست به دلیل بسته بندی کارخانه ای، کاهش نیاز به حملُ نقل و سوخت، کاهش جدی بیکاری، ثروتمند شدن مردم، رشد جمعیت، بسترسازی ، پشتیبانی و رضایت مردم از حکومت و... در واقع میزان وابستگی عمیق با رایگان بودن زمین، اظهر مِنَ الشمس است. و شاید ارتباط جدی هدایت با واسع بودن أرض هم، مستور در همین نکته باشد(۵۶عنکبوت/۹۷نساء). متاسفانه در حال حاضر هشتاد درصد مساحت کشور، به اسم اراضی ملی در اختیار اداره منابع طبیعی است(اینجا). اداره ای که از یادگاران در این مملکت است. در این ، خدایش امام را بیامرزد که می فرمود: مراتع ما را ملی کردند، یعنی از دست ملت گرفتند!!(۵/۱۲/۵۷) @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۳٠ فروردین ۱۴٠۴/سال پنجم چوپانی و ما أدراک ما چوپانی؟!؟ روزی یک میلیون بشکه نفت را صرف خرید علف می کنیم!! یکی از مؤثرترین عوامل ضلالت ابنای بشر، موضوع نظام مشاغل است. و از کارهای بسیار مورد تاکید بسته شغلی قرآن، مشغولیت شریف . خداوند متعال حداقل پنجاه بار به این شغل شریف اشاره کرده!! چه آنجا که به صراحت می فرماید: كُلُوا وَ أَنْعامَكُمْ، از گیاهان زمین استفاده کنید و حیوانات خود را بچرانید( آیه۵٠ سوره طه). چه وقتی که خدا را به آدمیزادگان معرفی می کند، و در بیانی شگفت انگیز می فرماید: خدا همان کسی است که چراگاه را آفریده(مطالعه بیشتر). افسوس می خورم که اولین مواجهه ی ما بچه های با نظام مشاغل، از تحقیر این کار گرانمایه شروع شد. سال دوم دبستان و درس ! البته که انتظار داشتن از محتوای آموزشُ پرورشی که به تصریح ، برای بی دین کردن مردم به این سرزمین آمده ناصحیح است(اینجا). اما می پذیرم که نقطه زنی بی نظیری بود. تحقیر شغلی که اتفاقا، پیشه پیشرفته ترین و مفیدترین انسان های تاریخ، یعنی علیهم السلام بوده(علل الشرایع ج۱ص۳۲) این موضوع آنقدر مهم است که اسوه بشریت، وقتی مسئولیت انسان ها نسبت به هم را تبیین می کنند، از چوپانی مدد گرفته می فرمایند: وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه. همه شما چوپانید و همگی مسئول زیردستان خود(ارشاد القلوب ج۱ص۱۸۴). اما به راستی دلیل اهمیت این شغل بی بدیل در چیست؟ برای فهم جایگاه استثنایی چوپانی، ابتدا باید مسئله را درک کنیم. به بیان دیگر، تا زمانیکه ارزش حیواناتی مانند گاو، گوسفند، شتر و بز، در سبک زندگی هدایت محور مشخص نشود، چوپانی هم در جایگاه واقعی اش نخواهد نشست. چرا که این پیشه مقدس، شغل نگهداری، پرورش و مدیریت این حیوانات پر فایده است. از این منظر، هرجا که خداوند متعال از راهبرد گرانمایه ی سخن گفته(۳۳ بار در قرآن)، در واقع به ذکر چوپانُ چوپانی هم پرداخته. همانطور که می دانید: شتر، گاو و گوسفند از اقلام اصلی زکاتند. اما نکته مهم اینجاست که حیوانات مذکور، باید باشند تا مشمول زکات شوند. یعنی تمام سال را در مراتع چرانده شوند. به همین دلیل نمی توان را، به عنوان مدل مطلوب اسلام پذیرفت. اولا به دلیل حذف مسئله سُوْم و چریدن در مرتع، به نوعی دور زدن حکم پر فایده زکاتند. ثانیا نگهداری متمرکز و بی تحرک این حیوانات و محروم کردن آنها از مراتع، مضرات فراوانی بر سلامت خود دام و انسانی که از آن تغذیه می کند دارد. از همه مهم تر، حذف پیشه شریف چوپانی به واسطه دامداری های صنعتی کلان، نیازمند تامین کلان است. این روضه را باورتان می شود که یک سوم پول نفت ایران، برای واردات علوفه صرف می شود(اینجا). یعنی روزی یک میلیون بشکه نفت می دهیم برای تامین علوفه دامداری ها (اینجا). می دانید چرا در علوفه نداریم، تا جاییکه هفتادُ پنج درصد نهاده های دامی کشورمان وارداتی است؟ به این دلیل که هشتاد درصد از زمینها و مراتع کشور را به اسم حصارکشی کرده و اجازه چرای دام نمی دهیم(مطالعه بیشتر). جدای ازینها، برنامه ریزی برای رشد چوپانی و دامداری پیشرفته غیر صنعتی، علاوه بر اینکه کشور را از واردات میلیون دلاری نهاده های دامی بی نیاز میکند، بسترساز بسیاری از ابعاد سبک زندگی قرآنی است. فی المثل در جامعه ای که زمینه های آموزشی پرورشی و قانونی آن، مهیای چوپانی باشد، فراوانی تولید و در دسترس خواهد بود. طیباتی که در ۲۱ آیه قرآن بر آن تاکید شده و ، از مهم ترین مصادیق آن است(المحاسن ج۲ص۴۵۲/ الکافی ج۶ص۳٠۸). توسعه چوپانی به صورت مردمی، زیرساخت تولید انبوه گرانقدر، سلامت آفرین و رشد صنعت پارچه بافی کشور است(آیه۵ و۸٠ سوره نحل). در روایات اهل بیت علیهم السلام، نسبت مستقیمی میان تعادل اخلاقی انسانها و خوردن گوشت گوسفند وجود دارد. بنابراین رشد چوپانی و دامپروری مردمی، باعث رشد اخلاقی هم می شود. علاوه بر اینها مسئله چَرا و چریدن، راه و رایگان به مراتع است. همینطور باعث حفظ محیط زیست از آتش سوزیهای فراوان. متاسفانه در حال حاضر، مراتع کشور به دلیل عدم استفاده حیوانات، خشک شده و با اندک جرقه ای تبدیل به آتش سوزی می شود. توسعه چوپانی، زیرساخت امنیت غذایی کشور است. همینطور راهکاری برای حل مصیبت . چرا که خیلی از اینها را می توان به عنوان سگ گله استفاده نمود. زیرساخت رفع فقر و ثروتمند شدن افراد جامعه است(الکافی ج۶ص۵۴۴). و دهها فایده بنیادین دیگر... ضمنا نگارنده سالهای مدیدی از عمر را مشغول پیشه مقدس چوپانی بوده. یادداشت مرتبط: نگاه شگفت انگیز امام خمینی به زندگی عشایری @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
٠۲ ۲۱ تیرماه ۱۴٠۴/سال پنجم حاکمیت مطلقه کاهنان معبد آمون بر سیلوهای جمهوری اسلامی! اهمیت نان در زندگی هدایت محور اسلامی، بیش از اندازه ایست که تصور شود. آنقدر که علیه السلام می فرمایند: نان، اساس بنا و استحکام بدن است(کافی ج۶ص۲۸۷). دقت در این حدیث طلایی به ما می گوید: ، به ساختمانی می ماند که پِیْ و اسکلت آن لرزان استُ سست. بدیهی است که چنین بنایی را نه امکان اقامت استُ نه امید تعمیر. نتیجه اینکه انسانی که نانش سالم نباشد، گرفتار انواعُ اقسام بیماریهای متعددُ مستمر خواهد شد، تا اینکه اجل خلاصش کند! باز حضرت می فرمایند: راس و سرچشمه زندگی انسان، است(بحارالانوار ج۳ص۸۶). در واقع انسان بدون این دو، از سرچشمه همه نعمات محروم خواهد شدُ در بند اسارت مصائب مختلف!! نهایت اینکه حضرت نبی الله الاعظم برای موجود متشخص دعا کرده می فرمایند: خدایا بین ما و نان سالم جدایی مینداز که اگر نان نبود، نه نماز می خواندیم، نه روزه می گرفتیم و نه ادای فرائض الهی می کردیم( الکافی ج۶ص۲۸۷) داستان از اینجا شروع شد که چندی پیش از یک بازدید کردم. حقیقتا عمق فاجعه غیرقابل تصور بود. مدل نگهداری و نادرست گندم، باعث مشکلات متعددی میشد. اوضاع آن اداره و مدیریت طلای گندم، به ساختمانی مانا بود که هر طرف را درست می کردند، مصیبت از چند سوی دیگرش بیرون میزد. بذرهای گندم که معمولا ، عقیم و نتیجتا ضعیفُ غیر ماندگار بودند، در کندوهای بتنی ۲۵ متری انباشته می شد و گنجایش هر کندو، حدود پانصد تن. نتیجه اینکه این ، بهترین فضا را برای تولید انواعُ اقسام شپش ها و آفات گونه گون پدید می آوُرْد. مسئولان سیلو برای سالم ماندن گندمها از آفات و از بین بردن شپشها، ناچار بودند که حجم انبوهی از ها را در فضای کندوی گندم منتشر کنند. سمّ فسفید آلومینیوم، با نام تجاری که در ایران ما با نام هم شناخته می شود!!!! بله همان قرص برنجی که در موارد متعددی برای.... استفاده شده است. در هم سازُ کارهای علمی وزارت بهداشت، سازمان غذا دارو و اداره جهاد کشاورزی حاکم بود!! را که اصلی ترین بخش این غله است جدا می کنند و گندمی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، با بینوایی تمام راهی نانوایی ها می شود. البته که نانوایی های ما هم بی بهره از روشهای علمی وزارت بهداشت نیستند!! نانوایی که به تنهایی مسئول پخت نان یکی دو محله است. حجم انبوه کار در این مدل متمرکز باعث می شود که برای زود ورز آمدن ، گاهی به آن اضافه کنند. ماده ای که برای تمیز کردن و جرم گیری از سنگ دستشویی و... بسیار مفید است! نهایتا نمی دانم این چه سمّی است که در سفره های ما قرار می گیردُ شبیه نان است. نتیجه این سونامی غیرعلمی جاهلانه، بنابر اعتراف مدیر دفتر بهبود تغذیه ، کشته شدن سالانه شصت هزار نفر از مردم این سرزمین است(اینجا). آنهم در شرایطی که در بدترین اوضاع و اقتصادی قرار داریم. روضه بسیار غم انگیز دیگر اینکه: از همین نانهای بینوا هم سی درصد اسراف و دور ریخته می شود و چرا که نه؟ وقتی نانها آنقدر بی کیفیتُ بی حالند که به خانه نرسیده خشک می شوند(اینجا). از دیگر مصائبی که این نحوه تولید نان سمی بی سبوس در آن مؤثر است، سونامی ابتلای بیش از هفت میلیون ایرانی به است(اینجا). اینها و دهها مشکل دیگر. اما راه حل چیست؟ طبق معمول تنها چاره ی بشریت، پناه بردن به گنجنامه دانشی قرآنُ روایات است. راه حل توبه کردن از روشهای فوق منسوخ چندهزار ساله کاهنان شیطان پرست مصری است. راه حل بازگشت به دانش لایزال انبیاء علیهم السلام است. عظمت قرآن در همین است که با دو کلمه، باب یک علم بسیار بسیار عظیم الشان را باز می کند و هزاران هزار زندگی را از مصیبت نجات می دهد. حضرت رب العالمین در آیه۴۷ سوره یوسف از زبان این پیامبر دانشمند می فرماید: ! اگر می خواهید گندم را به صورت طولانی نگهداری کنید، بگذارید که در سنبلش بماند. این اصلُ اساس یک باب علمی گرانقدر است و تمام مراحل بعدی، باید با توجه به این مدل علمی قرآن بازطراحی شود. حقیقتا هرکدام ازین مصائب برای زمین گیر کردن یک حکومت کافی است. فی المثل وحشی های خونخوار اسرائیلی در یکُ نیم سال گذشته، حدود شصت هزار نفر از را به شهادت رسانده اند. ما هم در شرایط صلح و تنها در یک سال، شصت هزار داشته ایم. بماند که جدای از مشکلات جسمی و بیماری ها، مدل نگهداری متمرکز گندم در سیلوها، بهترین هدف برای دشمنان است و به لحاظ امنیتی، بسیار معیوب. کما اینکه در همین حملات اخیر، اسرائیل تهدید به هدف قرار دادن سیلوهای گندم هم کرده بود. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۶ اسفند۱۴٠۲/ سال سوم موکب یا هتل؟ از قیام بالقسط مردمی تا قیام بالحرص سرمایه داری! هفته ای دو بسته خرما+ قهوه و چای+ یک میز و مقداری هیزم برای چای آتیشی! اینها تمام وسایل من است که هر هفته سه شنبه ها اینجا برپا می کنم. حرفهای یکی از جوانان انقلابی که سه شنبه ها موکبش را در صندوق عقب ماشینش می گذارد و در مسیر حرم تا جمکران، مشغول امامش می شود، وفای به می کند و خدمت رهروان مسیرش. دلایلش بماند اما یکی از بزرگترین ستمها به اسلام و مسلمین، این کلام مشهور است که اسلام فقط محتواست و درباره شکل و قالب حرفی ندارد. همین کژفهمی باعث شده که ضد اسلامی ترین قالب ها را از بگیریم و در انتظار نوشیدن محتوای اسلامی، سراب ها را یکی پس از دیگری بپیماییم. آیه ۲۵ سوره حدید یکی از مهم ترین آیات کلام الله زندگی است که از قضا جزء مهم ترین آیات قرآن هم به شمار می رود. در این آیه خداوند متعال هدف اصلی ارسال انبیاء علیهم السلام را به وسیله بیان می کند. این آیه بیش از اندازه مهم است. معنای این راهبرد بنیادین این است که هر نظام و ساختاری که بسترساز قیام به قسط مردم نباشد اسلامی نیست! هر قالبی که ایجاد کند و اجازه ورود مردم را در امور ندهد، ضد اسلام است و موجب بدبختی بشر. وضعیت مربع برمودای نظام سرمایه داری یعنی بانک، بورس، بیمه و بهداشت متمرکز و انحصاری را از این منظر هم می توان بررسی کرد. در همین راستا می توان مدل و قالب تمدن کفر را در مسئله مهمانی، ضیافت و مسافرت مورد بررسی قرار داد. وجه مشترک پدیده ی و موارد پیش گفته در انحصاری بودن آن است. اساسا نظام سرمایه داری با هنرمندی تمام، مردم و مشارکت های مردمی را به حاشیه رانده و در مقابل، فرعون ها و قارون هایی سرمایه دار را حاکم بر عرصه های مختلف زندگی بشر کرده. این به دست نیامده مگر از طریق همان قالبها. هتلداری به عنوان پدیده ای مدرن، امری انحصاری است و به همین دلیل کلان است و گران قیمت. نتیجه اینکه سود بسیار فراوان این امور، نصیب معدود اغنیایی می شود که توان تاسیس و راه اندازی یک هتل را دارند. حال آنکه دیگر آیه مهم قرآن می فرماید: ساز و کارهای اقتصادی جامعه نباید باعث شود که ثروت، تنها در دست اغنیاء در گردش باشد(سوره حشر آیه۷). این قالبهای متمرکز و انحصاری برآمده از عالم مدرن، بسترساز حرص و بلعیدن مستضعفین هستند. خطر این است که حرص، یکی از ارکان سه گانه کفر(کافی ج۲ص۲۸۹) است و کفر هم قرین ظلم(۲۵۴ بقره) و ظلم، ریشه همه هلاکتهای بشری(۴۷ أنعام). اما در مقابل و باتوجه به دو آیه ی قالبی و شکلی مذکور، می توان گفت که مدل اسلامی پذیرایی و مدیریت مسافران و زائران، غیرمتمرکز، سبک، آسان و در توان همه مردم است، حتی جوانی که هر هفته توان خرید یک بسته خرما دارد. مدلی که به زیباترین شکل ممکن در پدیده تمدنی ظهور کرده است. شکل و قالب فوق پیشرفته اسلام از لحاظ کارآمدی هم بی رقیب است. کما اینکه هیچ شهر توریستی توان پذیرایی بیست تا سی میلیون نفر آنهم در بازه زمانی دو هفته را ندارد. آنهم در فضایی که همه دنبال ایثار هستند نه بلعیدن و کندن و انباشتن! قالبی که به مرور می توان در مناسبتهای بین المللی مشهد و قم هم پیاده سازی کرد. در یک کلام می توان گفت: یعنی کوچک کردن واحدهای مدیریت و سپردن آن به همه مردم. @besalamen_amenin