عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم...
✔️ که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
✔️ چرا آب به گلدان نرسیده است؟
✔️ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
✔️ و هرکس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است،
بگو ، حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد..
که هنوزم که هنوزست
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق❤️ ترک خورد،
گل زخم 🥀نمک خورد،
زمین مرد،
خداوند گواه است،
دلم چشم براه است،،،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف ، نصیبم فقط آه است و همین آه ، خدایا برسد کاش به جایی،
برسد ، کاش صدایم به صدایی..
عصر این جمعه ی دلگیر ، وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،
تو ، کجایی گل نرگس؟
به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به جزئی است
زجنس غم و ماتم ، زده آتش به دل عالم و آدم...
#أینصاحبنا
🌼🌼🌼