زاهدِ خلوت نشین ، دوش به میخانه شد
از سرِ پیمان بِرَفت با سرِ پیمانه شد
صوفیِ مجلس که دی جام و قدح میشکست
باز به یک جرعه می ، عاقل و فرزانه شد
شاهدِ عهدِ شباب آمده بودش به خواب
باز ، به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مُغْبَچهای میگذشت ، راهزنِ دین و دل
در پِی آن آشنا ، از همه بیگانه شد
آتشِ رخسارِ گل ، خرمنِ بلبل بسوخت
چهرهٔ خندانِ شمع ، آفتِ پروانه شد
گریهٔ شام و سحر ، شُکر که ضایع نگشت🤲
قطرهٔ بارانِ ما ، گوهرِ یکدانه شد
نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسونگری
حلقهٔ اورادِ ما ، مجلسِ افسانه شد
منزلِ حافظ کنون بارگهِ پادشاست
دل بَرِ دلدار رفت ، جان بَرِ جانانه شد
#حافظ_جان
❤️❤️❤️
الحمدلله علی کل حال🤲
@hatef10012
#عکس :
دریاچه مهارلوی شیراز
ده روز قبل⚘️