@HavalI_behesht12
#حکایت
حسینبنمنصورحلاج را در ظهر روز صیام،
گذر به ڪوے جذامیان افتاد!
جذامیان به نهار مشغول بودند و به حلاج
تعارف ڪردند...!
حلاج بر سر سفره آنها نشست
و چند لقمه بر دهان برد...!
جذامیان گفتند :
دیگران بر سر سفره ما نمےنشینند
و از ما مےترسند...!
حلاج گفت آنها روزهاند و برخاست...!
غروب ، هنگام افطار حلاج گفت :
خدایا روزه مرا قبول بفرما!!
شاگردان گفتند :
استاد ما دیدیم ڪه روزه شڪستی...!
حلاج گفت :
ما مهمان خـــــدا بودیم.
روزه شڪستیم ولـــــی دل نشڪستیم....!
✔️آنجا ڪه دلے بود به میخانه نشستیم
آن توبه صد ساله به پیمانه شڪستیم
از آتش دوزخ نهراسیم ڪه آن شب
ما توبه شڪستیم ولے دل نشڪستیم☘
〽️
@HavalI_behesht12