eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سابقه گسترده موج 🌊
این کانال به خاطر قیمتاش و جایزه‌هاش ایتا ترکونده😱 ⭐️مانتو⭐️شلوار⭐️لباس زیر ⭐️ست‌خونگی ارسال فوری به سراسر کشور✈️✈️✈️ کانال😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4148887599Cfdeb46df60 وارد شو ضرر نمیکنی😘😜 ✅مورد تایید ما😉باخیال راحت خرید کنید
هدایت شده از سخنان بزرگان
حراج 🔴🔴🔴 حراج واقعیییییی 💥💥💥 کارهای رسید زیر قیمت همه جا😱😱😱 😍😍😍 هرچی بخوای ، اینجا نصف قیمته با گارانتی تعویض !!! کانال حراجی ما 👗👗👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4148887599Cfdeb46df60
✨﷽✨ 🌼این داستان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است ✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند 📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص111 •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از سخنان بزرگان
دهه هشتادی نیستی اگه این کانال و نداری😸🙌🏻 خصوصیات ماه تولد دهه هشتادیا🤫🌸👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/3300720654Cfab7522860 https://eitaa.com/joinchat/3300720654Cfab7522860 ورود پسرا ممنوع❌⛔️ اومدین پاک کنممممم!؟♨️
هدایت شده از سخنان بزرگان
نمی‌خوای عشقت دلبری کنه برات ؟🙈🦋 بزن روی لینک پایین ببین کجا میری😳👇 https://eitaa.com/joinchat/3300720654Cfab7522860 🙄👆🏻
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ "چشم در برابرچشم" ✨ در تاریکی شب دزدی به خانه پیرزنی می خزد .هنگام عبور از کنار دیوار میخ طویله ای که به دیوار کوبیده شده به چشم دزد فرو می رود. صبح زود دزد برای شکایت از نابینا شدن یک چشمش به نزد پادشاه عادل زمان می رود و ماوقع راشرح می دهد. پادشاه دستور می دهد پیرزن را آماده کنند و برای اجرای عدالت یک چشم وی را از کاسه در آورند. پیرزن با ناله می گوید که پیری رنجورم وتوان کوبیدن آن میخ به دیوار را ندارم . میخ را آهنگر شهر ساخته وخود او آنرا بردیوار کوبیده است. اگر مقصری هست من نیستم. پادشاه دستور می دهد که آهنگر شهر را حاضر کرده و برای اجرای عدالت یک چشم او را کور کنند. آهنگر به زاری می افتد ومی گوید من اهنگرم و برای سربازان شما سلاح وشمشیر و خنجر و نیزه می سازم. من برای اینکار به هردو چشم خود نیاز دارم . اگر مرا کور کنید تکلیف سلاح سربازان شاه چه می شود. شاه می پرسد پس پیشنهاد تو برای اجرای عدالت چیست؟ آهنگر می گوید من کسی را میشناسم که به یک چشم بیشتر نیاز ندارد و او همان شکارچی شماست.او هنگام شکار یک چشم خود را می بندد ومعلوم است که به یک چشم بیشتر نیاز ندارد. پادشاه بلافاصله دستور حاضر کردن شکارچی را می دهد. شکارچی نیز به عجز و لابه می افتاد و توضیح می دهد که من شکارچی مخصوص شماهستم .من اول باید بتوانم با دوچشم شکار را خوب ببینم و موقعیت را بسنجم و سپس تیر در کنم. این کار با یک چشم امکان پذیر نیست. پادشاه که دیگر کلافه شده بود به او می گوید که من تو را می بخشم بشرطی که بتوانی یکی را برای اجرای عدالت به ما معرفی کنی. شکارچی فورا می گوید آن شخصی که در بارگاه برای شما نی مینوازد، هنگام نواختن هر دوچشمش را می بندد. پس اگر برای اجرای عدالت هم یک چشم او از کاسه در آورده شود کسی زیانی نخواهد دید. موسیقیدان نی نواز را حاضر می کنند و بدون بحثی یک چشمش را از کاسه در می آورند که مردمان آسوده بخوابند که عدالت اجرا شده است. برگرفته از نمایشنامه "چشم در برابرچشم" اثر زنده یاد غلامحسین ساعدی •✾📚 @Dastan 📚✾•
کانالی پر از و خوشگل و رویایی😍😍 بدددووو بیا😀😀📣📣 مشابه ش تو هیچ کانالی نیست😊😃 قیمتاشم مناسبه🌹🌹🌹 ❤️❤️تازه ❤️❤️ 👇👇میتونی خودت ببینی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3841851413C4fd26232e3
هدایت شده از سخنان بزرگان
اگه تو این کرونا که خرابه😔😔 دنبال کسب هستی😳😳 بیا اینجا👇👇😊😊 بااین کانال چیزایی یاد میگیری که هیچکس بلد نیست و میتونی میلیونی پول در بیاری بهت قول میدم اگه بخوای ماهی حداقل ۸ میلیون در میاری👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3841851413C4fd26232e3 پیشنهاد ادمین📢👆👆
❣️ وقتی مردی از زنش تعریف میکنه 🤔 ❣️زن نباید هیچوقت بگه نه اینجوریم نیست که میگی یا نگه مرسی نظر لطفته یا امثال این جمله ها ✅باید بگه خب مشخصه وقتی عشق توام بایدم اینجوری باشم یا بگه عشق توام دیگه یاخانوم شماام دیگه وقتی اقامون انقد خوبه خب مشخصه یه فرشته نصیبش شده 💠ذهن مردها یجوری تنظیم شده که ازاول خودتو هرجور نشون بدی تا اخر هم همونطوری هستی. •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایــا🙏 🎉در این شب میلاد فرخنده 🌸عزیز دل زهرا (س) 🎉امام حسن مجتبی علیه السلام 🌸به حرمــت روزه داران 🎉به حرمــت دل پاکان 🌸غم وغصه را از دل 🎉دوستان وعزیزانم دورڪن 🌸دلهایشان راشاد 🎉دردهایشان رادرمـان 🌸وسرنوشتشان رازیبا بساز 🎉آمیـــن یا رَبَّ العالمين 🌸شبتون زیـبـا
هدایت شده از گسترده مارال
صورتت چین و چروک داره❓😭 پوستت پر از لک و جای جوشه❓🥴 با و هم بوتاکس کن هم سفید بلوری شو 💃💃💃 🍀 بوتاکس فوری در خانه 👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/269287466C978e5b6ad5 💯تست شده 💯
هدایت شده از سخنان بزرگان
از موهای زائد خسته شدی⁉️😭😫 هر روشی امتحان کردی دوباره برگشته⁉️😖 از بین بردن دائمی موهای زائد بدن با 😲😳 ♨️تست شده توسط اعضای کانال😍 محشره💃💃 فقط یه نکته مهم داره در لینک زیر👇 https://eitaa.com/joinchat/269287466C978e5b6ad5 بدون هزینه 💯 فقط کافیه ۱بار امتحان کنی🤗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 😊 ان شاالله بهترین ها👌 نصیبتون بشه عشق،موفقیت💞🌸 سلامتی،برکت و زندگی آروم توشه امروز و هر روز تون باشه عزیزان 🌸🍃 🌸🎊🌸
⚡️🌹اولین ستاد مردمی حضرت آیت الله رئیسی در ایتا شروع به فعالیت کرد...✌️ ✅با بیش از پنج هزار عضو😍😍 عضو شوید و اقدامات مفید سید محرومان را نشر دهید😊😍✌️ https://eitaa.com/joinchat/2983788567C7cea886476
هدایت شده از سخنان بزرگان
سالروز ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک😍 تخفیفای عالی فروشگاه چادر مشکی به این مناسبت رو از دست ندید😱 زودتر بزنید روی نام مبارک حضرت👇👇 💖💖 💚 💖 💖 💖 💖 💖 💖💖💖💖💖💖💖💖💖 💖 💖 💚💚 💖 💖 💚💚💚💚 💖💖 💚 💚 💚 💚 💚 💚 💚 💚 💚 💚 💚💚💚💚 💚 💚💚
📚حضرت علی ع و سلمان فارسی امیرالمؤمنین علی (ع) بالای بام خانه، خرما تناول می کرد، حضرت در سنین جوانی بودند، سلمان فارسی در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت. حضرت علی (ع) دانه خرمایی از باب مزاح به سمت سلمان رها کرد. سلمان گفت: یا امیر المؤمنین (ع) با من شوخی می کنید در حالیکه من پیرمرد و شما جوان کم و سن و سال هستید؟ حضرت فرمودند: ای سلمان من را از نظر سن و سال کوچک و خود را بزرگ می بینی. قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجات داد؟ سلمان با شنیدن این کلمات با تعجب از امیرالمؤمنین (ع) کیفیت جریان را خواست. حضرت علی فرمودند: در وسط آب ایستاده بودی و از شیر بزرگی که آنجا بود می ترسیدی. دستهایت را به دعا بلند کردی و از خدا کمک خواستی. و خداوند اجابت فرمود. من همان اسب سوار هستم که زره به روی شانه اش و شمشیری به دستش بود که با یک ضربه شمشیر آن شیر را به دو نیم کرد و شما را خلاص کرد. سلمان عرض کرد: نشانه دیگری در آنجا بود، برایم بیان فرمایید. امام علی (ع) دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: این همان هدیه شماست که به آن اسب سوار دادید. سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد، با عجله خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا، من اوصاف شما را در انجیل خوانده ام. محبت شما در دلم جای گرفت، دینم را رها کرده و دین شما را قبول کردم، ولی از پدرم مخفی نمودم و وقتی پدرم فهمید نقشه بر قتل من کشید ولی بخاطر مادرم از من گذشت و من را به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد تا من فرار کردم. به محلی به نام دشت ارژن رسیدم ، در حال استراحت بودم وقتی احتیاج به آب پیدا کردم لباسهای خود را در آورده و داخل رودخانه شدم، ناگهان شیر بزرگی آمد و روی لباسهای من ایستاد وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند کمک خواستم که ناگاه اسب سواری پیدا شد و با یک ضربه شیر را دو نیم کرد، من از آب بیرون دویدم و لباس به تن کردم و خودم را به رکابش انداختم و آن را بوسیدم. از همان اطراف گلی کندم و به ایشان هدیه دادم، بعد از نظرم ناپدید شد و رفت، از این اتفاق بیش از صد سال می گذرد و این قصه را برای کسی تعریف نکرده ام. امروز امام علی (ع) تمام قضیه را برای من بیان فرمودند و همان شاخه گل را به من نشان دادند. رسول خدا فرمودند: ای سلمان، هنگامیکه مرا به آسمان بردند تا جایی که جبرئیل توقف نمود و من تا کنار عرش بالا رفتم، درحالیکه پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت. وقتی سفر معراج تمام شد و به زمین برگشتم علی بن ابی طالب (ع) بر من وارد شد و تمام گفتگوهای من با پروردگارم را خبر داد. بدان ای سلمان هرکدام از انبیاء و اولیاء از زمان آدم تاکنون که گرفتار شده اند علی بن ابی طالب (ع) آنها را نجات داده است. 📜القطره، جلد1، صفحه 282 ‎‎‌‌‎‎‌ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده مارال
دوست داری بلند کنی تا روکمرت؟💘💇🏼‍♀ دوست داری و بدون جوش کنی؟🧖🏻‍♀💕 دوست داری و ابرو هاتو بلند کنی؟🙆🏻‍♀🍉 کانالی پر از جذابیت های دخترونه ♥️😍 https://eitaa.com/joinchat/3790930001C9258a51a3d موهام بلند شد🥴🖖🏻 موژه هام رشدش 2 برابر شده👀🥺 توی خونه ناخون کاشتم برا خودم😻💅🏻 معلم بافت مو شدم 🥰🧝🏻‍♀
هدایت شده از سخنان بزرگان
هردختری 🙋🏻‍♀ باید یه همچین کانالی داشته باشه ک پر از چیزای دخترونه مثل👇 💅 💇‍♀ 🧕 و کلی چیز باحال دیگه😻 https://eitaa.com/joinchat/3790930001C9258a51a3d فقط دخترای خاص بیان😍💋
❣️ وقتی مردی از زنش تعریف میکنه 🤔 ❣️زن نباید هیچوقت بگه نه اینجوریم نیست که میگی یا نگه مرسی نظر لطفته یا امثال این جمله ها ✅باید بگه خب مشخصه وقتی عشق توام بایدم اینجوری باشم یا بگه عشق توام دیگه یاخانوم شماام دیگه وقتی اقامون انقد خوبه خب مشخصه یه فرشته نصیبش شده 💠ذهن مردها یجوری تنظیم شده که ازاول خودتو هرجور نشون بدی تا اخر هم همونطوری هستی. •✾📚 @Dastan 📚✾•
رابطه ام با شوهرم خیلی سرد شده بود😔😔 گوشی به دست تو فضای مجازی میچرخیدم که یه چیزی دیدم برق از کله ام پرید 😱🤯 یه کانال پر از خوب و 😍👙👗 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a با ۳۰ هزار شدم شوهرم👰 عاشقانه منو میپرسته 💑 میگه این ها رو از کجا میخری من هیچ جا اصلا ندیدم😃😍 خبر نداره این کانال چه بهشتیه واسه ما خانوما 😜 یه نگاه بندازید 😘 https://eitaa.com/joinchat/3563651118C01cc87343a
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔹دلبرۍازهمسر.😁😍 🔹میخواۍهمسرت‌وابستت‌شه؟بزن‌روقلب👇 ✨❤️ ❤️ ❤️ ❤️✨ ✨❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤ ❤️✨ ✨❤️❤️❤️ 🔐❤️❤️❤️✨ ✨❤️❤️🔐🔐🔐❤️❤️✨ ✨❤️❤️ 🔐 ❤️❤️✨ ✨❤️ ❤️ ❤️✨ ✨❤️✨ ✨ 🔹میخواۍهمسرت‌عاشقت‌شه‌بیا👆 🔹فقط متاهلا‌ بزنن رو قلب..سوپرایزه😜👆
اين متن آرامش خاصی به آدم میده! بخونيد و لذت ببريد👌 خداوندا... تو ميدانی که من دلواپس فردای خود هستم مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زيبا را مبادا جا بمانم از قطار موهبت‌هايت مرا تنها تو نگذاری که من تنهاترين تنهام؛ انسانم ⠀ خدا گويد: تو ای زيباتر از خورشيد زيبايم تو ای والاترين مهمان دنيايم تو ای انسان! بدان همواره آغوش من باز است شروع کن... يک قدم با تو تمام گام‌های مانده اش با من •✾📚 @Dastan 📚✾•
❤️«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»❤️ ✨پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم! ▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟! ابلیس گفت : ✅در سه جا مراقب حيله من باش! ➊👈هنگامی که خشمگین شدی! ➋👈هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی! ➌👈هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست! در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد. 📚بحارالانوار ج11 ص318 •✾📚 @Dastan 📚✾•
❤️«مـوعظه شـیــ🔥ــطان»❤️ ✨پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم! ▪️ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید! نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟! ابلیس گفت : ✅در سه جا مراقب حيله من باش! ➊👈هنگامی که خشمگین شدی! ➋👈هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی! ➌👈هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست! در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد. 📚بحارالانوار ج11 ص318 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ 🌼این داستان مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است ✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند 📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص111 •✾📚 @Dastan 📚✾•