eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سخنان بزرگان
eitaa_@Music_clip1.mp3
896.5K
زنگخور باکلاس میخوای 🔔♦️🤙🏻 زنگخور آیفون 💎🎩🔥 https://eitaa.com/joinchat/3345744097C57ee72f7e9 زنگخور غمگین 💉💔🖤 https://eitaa.com/joinchat/3345744097C57ee72f7e9 زنگخور‌ اینستاگرامی 💰🔥👽 https://eitaa.com/joinchat/3345744097C57ee72f7e9 (بهترین کانال موزیک اینجاس😍❤️‍🔥)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تـنهـا یک روز تـا بـهار 🍃🌸 الهی زندگیتون سرشار ازشکوفه های بـهاری🌸🍃 آرزو میکنم زیبـاتـریـن لبخنـد 🌸🍃 آشنای همیشگی لبتون باشـه 🌸🍃 آرزو میکنم در سال نو عمری باعزت و 🌸🍃 تنی سـالم نصیبتانِ باشـه 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🤍✨آیت الطاف خدای کریم 🌸✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🤍✨نص صحیح است وکلام حکیم 🌸✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🤍✨طایرفرخنده وحی قدیم 🌸✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🤍✨کعبه جان و دل اهل نعیم 🌸✨خـــدایـــا بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺هــرگــز منـتـظـر 🌼فرداى خیـالـى نــبــاش 🌸سهمت ازشادى زندگى را، 🌺هــمــیــن امــروز بـگیـر 🌼فرامــوش نــکــن 🌸مقـصـد همیشه جایى 🌺در انتهاى مسیر نیست 🌼مـقـصد لــذت بــردن از 🌸قدم‌هاییست که بر می‌داریم 🌺صبحتـون پـرخیر و برکت 🌷 دوشـنـبـه‌تـون گــلبــارون
هدایت شده از گسترده ‌"شما'
🔵ازدواج دودختر بهم‌چسبیده‌با یک‌نفر😱 🔴موجودات عجیب😱 🔵🔞زیباترین دختران😍 🔴ازدواج انسان با حیوان😱 🔵ازدواج یک زن با دو مرد 😳 🔴و مطالب و حقایق عجیب از زندگی در سایر کهکشان ها 😳 🔵و رکورد های عجیب و غریب گینس😳 🔴وكانالي مملو از اسرار و عجايب جهان، و وقايع ترسناك😨 كه شنيدنش آدم رو ميخكوب ميكنه! ⚠️اين كانال خوابو ازت میگیره😱😱👇🏿 http://eitaa.com/joinchat/4068016143C8a1762024c
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔴عاقبت وحشتناک مرد هوس باز و اجنه😱 کارش شده بود سوار کردن دختر ها و بازی با آبروشون و... همراه با رفیقای بدتر از خودش. نصف شبی که تنها گشت میزد، خانم قد بلند سیاه پوش زیبا روی کنار خیابون ایستاده بود! دربست سوارش کرد و آدرس رو خواست، خانم با لحنی عجیب گفت برو بیرون شهر راهنماییت میکنم. اونم از خدا خواسته قبول کرد، به جاده که خاکی نزدیک میشدن ،مرد تو این فکر بود همینجا بزنه کنار و کارش انجام بده که ناگهان خانم میگه وارد جاده خاکی بشین!! مرد جا میخوره و میگه چشم جاده تاریک و خلوت رو ادامه میده تا اینکه سر و صدای عروسی به گوشش میخوره هر چقدر میره سر و صدا از چپ و راستش دنبالش میره😳 خانم بهش میگه بزن کنار رسیدیم عروسیمونه! مرد که انتظار اینو نداشت همینکه میخواد چیزی بگه ماشینش وای میسته رو میکنه به زن ناگهان... حتما ادامه داستان رو اینجا ببینید🔞
🔆ملاقات با امام زمان (عج ) ✨علامه مجلسى (ره ) از قول پدرش نقل مى كند كه مى گفت : 🌕در زمان ما شخص صالح و مؤ منى به نام امير اسحق استر آبادى (ره ) بود كه چهل بار پياده به مكه رفته بود، و بين مردم مشهور شده بود كه او طى الارض دارد - يعنى چندين فرسخ را در يك لحظه طى مى كرده - در يكى از سال ها او به اصفهان آمد. من باخبر شدم و به ديدارش رفتم . پس ‍ از احوالپرسى از وى پرسيدم : - آيا شما طى الارض داريد؟ در بين ما چنين شهرت يافته است ؟ در جواب گفت : 🌕در يكى از سالها با كاروان حج به زيارت خانه خدا مى رفتم به محلى رسيديم ، كه آنجا با مكه هفت يا نه منزل (بيش از پنجاه فرسخ ) راه بود. من به علتى از كاروان عقب مانده و كم كم به طور كلى از آن جدا شدم . و جاده اصلى را گم كرده حيران و سرگردان بودم . تشنگى چنان بر من غالب شد كه از زندگى ماءيوس گشتم . چند بار فرياد زدم : - يا اباصالح ! يا اباصالح ! (امام زمان )! ما را به جاده هدايت فرما! 🌕ناگاه شبحى از دور ديدم و به فكر فرو رفتم ! پس از مدت كوتاهى آن شبح در كنارم حاضر شد. ديدم جوانى گندم گون و زيبا است كه لباس تميزى به تن كرده و سيماى بزرگان را دارد. بر شترى سوار بود و ظرف آبى همراه خود داشت . به او سلام كردم ، جواب سلام مرا داد و پرسيد: 🌕- تشنه هستى ؟ - آرى ! ظرف آب را به من داد و از آن آب نوشيدم . سپس گفت : 🌕- مى خواهى به كاروان برسى ؟ مرا بر پشت سر خود سوار شتر كرد و به جانب مكه حركت كرديم . عادت من اين بود كه هر روز دعاى حرز يمانى را مى خواندم . مشغول خواندن آن دعا شدم . در بعضى از جمله ها آن شخص ايراد مى گرفت و مى گفت : 🌕چنين بخوان ! چيزى نگذشت كه از من پرسيد: - اينجا را مى شناسى ؟ نگاه كردم ، ديدم در مكه هستم . امر كردند: - پياده شو! 🌕وقتى پياده شدم ، او بازگشت و از نظرم ناپديد شد. در اين وقت فهميدم كه او حضرت قائم (عج ) بوده است . از فراق او و از اينكه او را نشناختم متاءسف شدم . بعد از گذشت هفت روز، كاروان ما به مكه رسيد. 🌕افراد كاروان ، چون از زنده ماندن من ماءيوس شده بودند، يكباره مرا در مكه ديدند و از اين رو، بين مردم مشهور شدم كه من ((طى الارض )) دارم . علامه مجلسى (ره ) در پايان اظهار مى كند كه 🌕پدرم گفت : دعاى حرز يمانى را نزد وى خواندم و آن را تصحيح كردم ، شكر خدا كه او به من اجازه نقل و تصحيح آن را داد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🟣خانومای محجبه‌ی ایتا یه کانال آوردم مخصوص خودتون هرچی که یه خانوم شیک و باحجاب نیاز داشته باشه اینجا هست ایده ست حجاب👜 ماسک‌های مراقبتی پوست و مو 🍃 پروفایل✨ شگفتانه ماه رمضان شونم از دست ندید یه پالت گوگولی منتظرتونه😌 https://eitaa.com/joinchat/3411607798C22235a17ed
هدایت شده از سخنان بزرگان
بهار فصل نو شدنہ❤️ حتما چادراتون رو رنڪَـے یا مشڪـے فرقـے نداره نــو ڪنید هواتون رو داریم با ڪلـے هدیہ و تخفیف مـسـتـقـیــم از تولیــــــــــدے🤩👏 حتما بزنیـــد روے ⇩نوروز⇩😍👇 ـ 💖 ـ 💖 ـ💙 💙💙 ❤️❤️ ـ💙 💙 💙 💚 ❤️ ❤️ 💛 ـ💙💙💙💙 💚 ❤️❤️ 💛 ـ 💙 💚 ❤️ 💛 ـ 💙 💚 ❤️ 💛 ـ 💙 💚 ❤️ 💛
🔅 ✍ روزگار چه خوب چه بد می‌گذره 🔹به پاهای خودت موقع راه‌رفتن نگاه کن؛ دائما یکی جلو هست و یکی عقب. 🔸نه جلویی به‌خاطر جلوبودن مغرور می‌شه، نه عقبی چون عقب هست شرمنده و ناراحت. چون می‌دونن شرایطشون مدام عوض می‌شه. 🔹روزهای زندگی ما هم دقیقا همین حالته. 🔸دنیا دو روزه؛ روزی با تو و روزی علیه تو. روزی که با توست، مغرور نشو و روزی که علیه توست، ناامید نشو. 🔹هر دو می‌گذرن. 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ ✾📚 @Dastan 📚✾
. اتفاق وحشتناک برای یک خانوم در غسالخانه تهران😳 😔واقعا شرم اور و تاسف باره😞 🔞فیلم دارای صحنه های خطرناک زیر18سال نبیند😰😰 باعث توبه هزاران نفر شده🔞😱 ❗️دیدنش برهرمردو زن واجب است👇 https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef ⭕️بخدا زندگیمو عوض کرده خیلی خطرناکه😰😭😱 👇ببینید👇
هدایت شده از سخنان بزرگان
📛 قبر و انتقال به قم 😳😱 من مسئول پذیرش بودم.یک روز دوخانم میانسال حکمی مبنی بر نبش قبر یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخواستندبنابر وصیتش اورا به وادی‌السلام قم منتقل کنند.از راننده خواستم را منتقل کندمشغول کاری شدم.بعد یک ساعت،راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکرد گفت فلانی بیا!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار امبولانس، با صحنه بسیار عجیبی مواجه شدم. دیدم ..😱😰 ادامه داستان باز شود... ادامه داستان باز شود...
🌷 🌷 ....!! 🌷ساعت دو بعداز ظهر در آن گرما و تشنگی و حاد شدن نبرد در تعقیب و گریز، عده ما حدوداً به هفتاد نفر رسید که در محاصره گازانبری گرفتار شدیم. به زمین صاف نگاه کردیم جایی که می‌بایست برویم، تانک های عراقی را می‌دیدیم. چند نفری از جمله غلامحسین برومند به آن سو گریختند ولی در زیر آتش خصم زمین‌گیر شدند. 🌷....در همین بین چند تن از منافقین بچه ها را با خنده به طرفشان می‌خواندند و این‌گونه وانمود می‌کردند که بچه های خودی‌اند ولی کیدشان برملا شد و نصیب‌شان آخرین گلوله آر.پی.چی یکی از رزمندگان بود. 🌷دیگر مهمات به انتها رسید و در تحیر چه کنم؟! چه کنم؟! بودیم که یکی از بچه ها به طرف من آمد و گفت: یک نارنجک دارم، می‌خواهم خودم را بکشم چون تحمل اسارت را ندارم. نارنجک را از دستش گرفتم و بلند فریاد زدم: اگر شهادت مقدرمان نشد، اسارت هم یکی از عوارض جنگ است که مفری از آن نیست رضاییم به رضای خدا. 🌷....هنوز سخنم تمام نشده بود از روی خاکریزها، عراقی ها سلاح‌هایشان را به سوی مان نشانه گرفتند. بدین سان فصل نوینی در زندگی‌مان گشوده شد که اسارت نام داشت. : آزاده سرافراز علی نائیجی ✾📚 @Dastan 📚✾
🖤🖤شیرین عروسی که ۱۰ روز مانده به عروسیش در متروپل آبادان در کافه مری دفن شد😔😔 فیلم مراسم بله برونش و همسرش منتشر کرده😔😔 دختر زیبایی که پرواز کرد🖤🖤 فیلم عقد و بله برون شیرین جان👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b آخ بیچاره مادرش😭😭😭😭
هدایت شده از سخنان بزرگان
🚫🚫 در شب ⛔⛔ 🔴ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شدم و دیدم برق اتاق دخترم همچنان روشن است اولش فک کردم شاید با نامزدش بیدار مونده ولی وقتی از کنار اتاقش رد شدم با دیدن در نیمه باز دلم شور افتاد کمی که نزدیکتر رفتم دیدم دخترم با چشمانی باز از تخت آویزان است .سریع داخل اتاق شدم و ..... https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b https://eitaa.com/joinchat/1819082945Cc5f57c1a0b ❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
لطاف خفیه اهل بیت علیهم السلام ✍عبداللّه بن ابراهیم غفاری:تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می‌گذشت. یکی از برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریاء حرکت کردم تا را ببینم. می خواستم خواهش کنم که کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند. زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه‌ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجاده‌ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشته‌ای هم کنار پول‌ها قرار داشت. یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول را بپرداز! بقیّه اش هم خانواده‌ات است». 📚 المناقب، ج4، ص337 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔞مشکل نقاشی کجاست؟؟ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢. ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ ⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢⃢ 💢تنها 4 درصد از مردم جهان میتونن جواب معما رو بدن 💯 15ثانیه =نابغه 30ثانیه =باهوش 45ثانیه =متوسط . ○باهوشا جواب بدن🤓👇🏿○ https://eitaa.com/joinchat/819593456C8e0f9fcd5d جواب در کانال بالا👆😈+همراه با جایزه نقدی 💸
            ✍موضوع: 🔶سفارش هایی از امام باقر علیه السلام جابر جعفی نقل می کند: بعد از خاتمه اعمال حج، با جمعی به خدمت امام محمد باقر علیه السلام رسیدیم. هنگامی که خواستیم با حضرت وداع کنیم، عرض کردیم توصیه ای بفرمایند! اظهار داشتند: - اقویای شما به ضعفا کمک کنند! اغنیا از فقرا دلجویی نمایند! هر یک از شما خیر خواه برادر دینی اش باشد. و آنچه برای خود می خواهد برای او نیز بخواهد! اسرار ما را از نااهلان مخفی دارید، و مردم را بر ما مسلط نکنید! به گفته های ما و آنچه از ما به شما می رسانند توجه کنید؛ اگر دیدید موافق قرآن است، آن را بپذیرید و چنانچه آن را موافق قرآن نیافتید، بر زمین بیاندازید! اگر مطلبی بر شما مشتبه شد، درباره آن تصمیمی نگیرید و آن را به ما عرضه دارید تا آن طور که لازم است برای شما تشریح کنیم. اگر شما چنین بودید که توصیه شد و از این حدود تجاوز نکردید و پیش از زمان قائم ما کسی از شما بمیرد، شهید از دنیا رفته است. هر کس قائم ما را درک کند و در رکاب او کشته شود، ثواب دو شهید دارد و هر کس در رکاب او یکی از دشمنان ما را به قتل برساند، ثواب بیست شهید خواهد داشت 📚✍بحارالانوار جلد ۱ ✾📚 @Dastan 📚✾
سپیده دختر19ساله ای ک از خونه با اشکان فرار میکنه...!!!😳😳 اشکان سپیده رو گول میزنه و میگه عاشقشه و اونو میدزده! .....😱😱 سپیده شکه میشه و نمیدونه چی درانتظارشه ک یهو با ی ارباب خشن و جذاب اشنا میشه و زندگیش تغیر زیادی میکنه!!!!😱😳👇🏿 .اینجا.بخون 🙈👇🏻😈 فقط پارت هشتمو بخون برگاااااام😐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤦🏻‍♀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3262251315Cd1dc5d4b6f ⭕️ ⭕️ ⭕️
هدایت شده از سخنان بزرگان
شوهرم داشت طلاقم میداد 😔😭 ⛔️به جرم اینکه اصلاااا نداشتم 😔 💞تا اینکه خواهرم متوجه شد 😱 بهم گفت یه کانال بهت نشون میدم 💯سیر تا پیاز شوهرداری را بهت یاد میده https://eitaa.com/joinchat/2728132921Cdab78005d4 الان زندگیم گل و بلبله😍 واقعا از مدیر این کانال ممنونم منو از طلاق💯درصدی نجات داد
  🔆يك شبانه روز خدمت ، بهتر از يك سال جهاد! 🌼جوانى محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد: 🌼يا رسول الله ! خيلى مايلم در راه خدا بجنگم . حضرت فرمود: در راه خدا جهاد كن ! اگر كشته شوى زنده و جاويد خواهى بود و از نعمتهاى بهشتى بهره مند مى شوى و اگر بميرى ، اجر تو با خداست و چنانچه زنده برگردى ، گناهانت بخشيده شده و همانند روزى كه از مادر متولد شده اى از گناه پاك مى گردى ... . 🌼عرض كرد: يا رسول الله ! پدر و مادرم پير شده اند و مى گويند، ما به تو انس ‍ گرفته ايم و راضى نيستند من به جبهه بروم . 🌼پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: در محضر پدر مادرت باش . سوگند به آفريدگارم ! يك شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن بهتر از يك سال جهاد در جبهه جنگ است .  ✾📚 @Dastan 📚✾
‌ 📚 جناب آقای سید جواد معلم نویسنده کتاب برکات حضرت ولی عصر می نویسد: 🌹تابستان سال ۱۳۸۰ دو نفر از دوستانم را که در یکی از کشورهای اطراف هستند در مشهد مقدس دیدار کردم، 🌹در بین صحبتها که بیشتر راجع به عنایات و کرامات اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا آقا امام زمان ارواحنا فداه بود، یکی از آنها این حکایت را برایم نقل کرد: 🌹مدتها بود مشتاق زیارت آقا امام زمان روحی فداه بودم و از هر راهی که فکرم می رسید وارد می شدم تا شاید به این فیض عظیم برسم. 🌹تا اینکه یک روز در منزل خوابیده بودم، در عالم رؤیا دیدم که آقا امام زمان به منزل ما تشریف آوردند و وارد اتاق شدند. بعد از سلام و احوالپرسی، آقا فرمودند: 🌹"من می خواهم کمی استراحت کنم و بخوابم." من خواستم برای آقا رختخواب بیاورم . 🌹آقا فرمودند: " روی عبای خودم می خوابم!" و عبای خودشان را روی زمین پهن کردند. 🌹وقتی خواستند بخوابند دیدم روی دست راست خود خوابیدند. 🌹عرض کردم آقا چرا روی دست راستتان خوابیدید؟ 🌹آقا فرمودند: یادم آمد از دو جریان، یکی اینکه مادرم فاطمه را در کوچه، بر گونه راستشان جسارت کردند، یکی دیگر اینکه در روز عاشورا در آن ساعات آخر جدم ابی عبدلله الحسین وقتی می خواستند از روی اسب بر زمین بیفتند بر گونه راستشان افتادند. 📓مجله منتظران ج۱۱ ✾📚 @Dastan 📚✾
❣گویند برای ⭐️کلبه کوچک همسایه‌ات ❣چراغی آرزو کن ⭐️قطعأ حوالی خانه تو نیز ❣روشن خواهد شد ⭐️من خورشید را برای ❣خانه دلتان آرزو میکنم ⭐️تا هم گرم باشد و ❣هم سرشار از روشنایی ⭐️شبتون زیـبـا