eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تست هوش و ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شر چربی های شکم و پهلو با این روش گیاهی خلاص شوید😍 چیزی تا عید نمونده با این چربی سوز گیاهی توی 1ماه 3تا5 کیلو وزن و 1 الی 2 سایز از دور شکمت رو کم کن😊👌🏻 برای اطلاعات بیشتر و دریافت این محصول گیاهی با 50% تخفیف روی لینک زیر بزن 👇🏻 https://landing.getz.ir/0YiEf https://landing.getz.ir/0YiEf
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷 ✍️ 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. 💠 در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد :«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن گفته آمرلی باید آزاد بشه و دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید :«بلاخره حیدر هم برمی‌گرده!» و همین حال حیدر شیشه را شکسته بود که با نگاهم التماس‌شان می‌کردم تنهایم بگذارند. 💠 زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم :«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» زمین‌های کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد :«نرجس! نمی‌دونم تا صبح زنده می‌مونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازه‌ام کجاست.» و همین جمله از زندگی سیرم کرد که اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به رفتم :«حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!» 💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک پای رفتنم را می‌بست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود که از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشه‌ای بود که می‌توانستم برای حیدر ببرم. نباید دل زن‌عمو و دخترعموها را خالی می‌کردم، بی‌سر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی می‌شد اعتماد کنم؟ 💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبه‌ای پنهان کرده بودم و حالا همین می‌توانست دست تنهای دلم را بگیرد. شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستی‌ام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمی‌شد که با نور موبایل از ایوان پایین رفتم. 💠 در گرمای نیمه‌شب تابستان ، تنم از ترس می‌لرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود که خودم را به سپردم و از خلوت خانه دل کندم. تاریکی شهری که پس از هشتاد روز ، یک چراغ روشن به ستون‌هایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را می‌ترساند و فقط از (علیه‌السلام) تمنا می‌کردم به اینهمه تنهایی‌ام رحم کند. 💠 با هر قدم حضور عباس و عمو آتشم می‌زد که دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی یک‌تنه از شهر خارج می‌شدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلوله‌ای هم شنیده نمی‌شد و همین سکوت از هر صدایی ترسناک‌تر بود. اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود و می‌ترسیدم خبر زینب هم شایعه داعش باشد. 💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشت‌های کشاورزی نمی‌شد که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه می‌کردم اثری از خانه سیمانی نبود و تنها سایه سنگین سکوت شب دیده می‌شد. وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را می‌لرزاند و دلم می‌خواست کسی به فریادم برسد که خدا با آرامش آوای صبح دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به ایستادم. 💠 می‌ترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد که نمازم را به سرعت تمام کردم و با که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم. پارس سگی از دور به گوشم سیلی می‌زد و دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را می‌گرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم. 💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و در حصار همین خانه بود که قدم‌هایم بی‌اختیار دوید و با گریه به خدا التماس می‌کردم هنوز نفسی برایش مانده باشد. به تمنای دیدار عزیزدلم قدم‌های مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر می‌زد که صدایی غریبه قلبم را شکافت :«بلاخره با پای خودت اومدی!»... ✍️نویسنده: 🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
هدایت شده از حتما ببینید👇
📌 جی پی اس ماهواره ای | مساحت یاب utm 😍 مساحت یابی سریع ملک و زمین و متراژ دقیق 🌍 4 نوع نقشه ماهواره ای ✔️ مساحت یابی زمین، اندازه گیری طول و عرض زمین 📌 نقشه برداری به صورت utm ⚙️ خروجی گرفتن به صورت عکس و مختصات 👇🏽دانلود از بازار👇🏽 https://cafebazaar.ir/app/com.map.hectarsanj
هدایت شده از تست هوش و ترفند
🔻آموزش تخصصی و رایگان دوره پایه اول تا نهم اول دبستان 👈🏼 @darsoone1 دوم دبستان 👈🏼 @darsoone2 سوم دبستان 👈🏼 @darsoone3 چهارم دبستان 👈🏼 @darsoone4 پنجم دبستان 👈🏼 @darsoone5 ششم دبستان 👈🏼 @darsoone6 پایه هفتم 👈🏼 @darsoone7 پایه هشتم 👈🏼 @darsoone8 پایه نهم 👈🏼 @darsoone9 آموزش زبان 👈🏼 @en_darsoone 📲بفرستید برای افرادی که بچه مدرسه ای دارن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡💫حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد🎉🎊🎉 شبتون به شادی ❤️ ❤️ ╭───┅🍃🌸🍃┅────╮ 🛅 @tarfand_test_hoosh ╰───┅🍃🌸🍃┅────╯
🧅 معجزه درمانی با پیاز 🧅 😳 از فواید گذاشتن در کف پا یا جوراب چیزی میدونی‼️ ارزانترین درمانهای گیاهی سنتی که هیچ پزشکی لو نمیده تو این کانال هست 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1417281725C4792b6a454 ☝️☝️😳🤯 فقط بخون و ببین چه پولایی که الکی خرج دکتر و داروهای شیمیایی نکردیم 🤦‍♀
هدایت شده از تست هوش و ترفند
💰هر وقت میفروختم از شانس من فرداش کلی قیمتا بالا میرفت و میلیونی ضرر میکردم 😩 تا اینکه با این چنل شدم و یاد گرفتم کی طلاهامو بفروشم و دوباره کی بخرم 🫠👇🏻 💰@ tahlil_Tala 💵@ tahlil_dolar عزیزانی که نمیدونن 💲💶دلار و طلا میریزه یا رشد میکنه عضو کانال تحلیلمون بشن بهتون میگیم👆🏼👆🏼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام برفطر و عید مبارکش 🍃سلام برشوال و خیر و برکتش 🌸سلام بر روز و طراوتش 🍃سلام بر زندگی و زیباییش 🌸سلام برشما دوستان مهربان 🌸روزتون دلپذیر 🍃عید را بهانه کنیم 🌸 تا به همه ی کسانی که 🍃دوستشان داریم 🌸سلامی بکنیم 🍃نام شما در اندیشه و 🌸مهرتان در قلب ماست 🌸عیـد سعید فطر مـبارکــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنگام صبوح آمد ای هم نفسان خیزید یاران موافق را از خواب برانگیزید🍃🌸 یاران همه مشتاقند در آرزوی یک دم می در فکن ای ساقی از مست نپرهیزید سلام صبحتون بخیر و شادی امروزتون سراسر خوشی و خوشبختی🌸🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸پایان یک ماه بندگی 🎊یک ماه دلدادگی 🌸یک ماه نور و روشنایی 🎊یک ماه صفا و برکت 🌸بر همگان مبارک باد 🌸 امیدوارم امشب بهترین عیدی 🎊را از دستان پُر برکت و مبارکـ 🌸آقا امام زمان (عج) بگیرید 🌸طاعاتتون قبـول 🎊و عیدتون مبارکــــــــ 🎊🌸
هدایت شده از حتما ببینید👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا باید دست رو دست بزاریم تا موهامون سفید بشه؟🙈😱 ✅اینم عیدیه ما به شما✅ دیگه از رنگ مو استفاده نکن 👩🏻‍🦳❌ جهت کسب اطلاعات بیشتر لینک زیر را لمس کنید 👇 https://1ta100.ir/tlg-ads/558 https://1ta100.ir/tlg-ads/558
هدایت شده از تست هوش و ترفند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلمون میخواد تا آخر عمر موهامون پرپشت باشه‼️ صحبت های جنجالی مجری در خصوص ریزش مو 👇 https://1ta100.ir/qu-ads/1152 https://1ta100.ir/qu-ads/1152