بعداز مداحی پای برهنه تو
بین الحرمین به سمت علمدار راه افتادم
وارد صحن شدم زانوهام بغل کردم و چفیه لبنانی از روی شانه هام انداختم روی سرم و باهش چشمام گرفتم
اشکام جاری شد
سرم به نرده های پشت سرم تکیه دادم و چشمام بستم
خواب دیدم یه جایی مثل مقبره است
هشت تا مزار شهید گمنام
یه دخترماهی دستش تو دستم بود
تا سرش بلند کرد که چادر عروسش بزنم بالا دیدم❤️ #زینب_السادات_موسوی هست ❤️
چشمم که باز کردم تو یه حالت اغنایی بودم
خواب ازدواج اونم تو حرم حضرت عباس
به فکر فرو رفتم چند وقتی بود مادر به ازدواجم گیر داده بود
رفتم زیارت آقا
زمانی که برگشتم هتل
به مادرم پیام دادم
-سلام مامان جان
مامان :سلام عزیزدلم زیارتت قبول
چ خبر
یادی از ما کردی ؟
-مادر یه شماره بهتون میدم لطفا تماس بگیرید برای امر 🙈😍
مامان:وای فدات بشم بده مادر 💞
-۳۳........
#ادامه_دارد....عصر ❤️
نام نویسنده :بانوی مینودری،
🚫کپی ب شرط هماهنگی با مدیر کانال حلال است
@zoje_beheshti