eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الصابرین شب ششم مراسم شیرخوارگان حسینی تموم شد اون شب انقدر گریه کردم 😢 من خودم عمه ام برادرزاده دارم یه گشنه یا تشنه میشه من میمرم بمیرم برای بی بی زینب چی کشیدی خانم جان عباس علی اکبر قاسم عبدالله داغ برادر و برادرزاده آدم رو پیر میکنه خدایا وای زینب وای حسین بمیرم برای بی بی تصورش یه خواهر (عمه )از پادرمیاره حال من اونشب بد شد با هیچی آروم نمیشدم فقط به سارا میگفتم :بگو پوریا بیاد وقتی پوریا اومد به آغوشش پناه بردم تو بغل پوریا آروم نمیشدم اما دلم میخواست بدونم برادرم سالمه آخرسرم تو آغوش برادرم از حال رفتم پوریا منو برد درمانگاه بهم آرام بخش و سرم زدن من ۱۲-۱۳ساعت به دنیای بی خبری پا گذشتم اما وقتی چشمامو باز کردم برادرم پیشم بود برادر داشته باشی به دنیا می ارزه، امروز هفتم محرمه ما امروز میریم هئیت شب ۱۲محرم میایم خونه از امروز میریم مرغ ،لپه ،برنج وگوشت و....پاک میکنیم البته برادرا بهمون رحم کردن گوشت خودشون خرد میکنن از امروز گاز و وسایل دیگه رو میارن هئیت نویسنده بانو....ش @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین وحید مونده بود هئیت تا همه مواد غذایی نذری بیارن بعد با برادر عظیمی و برادر شهیدی برن دنبال دیگ و گاز و ..... مرغا روکه اوردن با بقیه دخترا شروع کردیم به شستن مرغا چون سارا باردار بود گفتم بره برنجارو پاک کنه آبکشای بزرگ گذاشتیم وسط نایلون هایی که دور مرغها پیچیده بود رو پاره کردیم و شروع کردیم به شستن وای کمرم شکست 😢😢 پاشدم خستگی کمرم در بره که یهو سارای مسخره هولم داد چون اونجایی که ایستاده بودم خیس بود پام لیز خورد باصورت رفتم وسط آبکش مرغا 😐😐 همه دخترا شروع کردن به خندیدن پاشدم گفتم ای سارای مسخره بوی گند مرغ گرفتم مسخره سارا:جنبه داشته باش آفرین -گوشیمو بیار زنگ بزنم به پرستو برام مانتو و روسری بیاره بوی گند مرغ گرفتم مسخره داری مامان میشی بزرگ شو سرجدت 😡😡 شماره پرستو گرفتم پرستو:سلام آجی جان -سلام آجی کوچلوی نازم پرستو جان خونه ای؟ پرستو:بله چطور؟ -این سارای مسخره هولم داد وسط آبکش مرغ الان بوی گند مرغ گرفتم لطفا اون مانتوی مشکی جدیدم با روسری مشکی حریر بلندم رو بیار پرستو:چشم آجی جون به سارا هم بگو بزرگ شو داری مامان میشی -گفتم بهش پرستو:تا یه ربع دیگه مانتو و روسری برات میارم -خواهر فدات بشه پرستو:خدانکنه عزیزم پرستو سریع لباسامو آورد منم خداروشکر قبل از اومدن سایرین لباسامو عوض کردم نویسنده:بانو......ش @Hajish1372 🚫کپی بدون حفظ نام و آیدی نویسنده حرامه🚫 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @zoje_beheshti
بالاخره پاک کردن برنج و شستن مرغا و خرد کردن گوشت غذای نذری تموم شد پاشدم حسینه رو جارو زدم همین که پامو از حسینه بیرون گذاشتم بیرون صدای بع بع اومد گفتم باز سارای گوله نمک بازی در اورده اما همین که برگشتم با یه گوسفند بزرگ روبه رو شدم جا و مکان فراموش کردم دستام گذاشتم رو چشمام و فقط جیغ میزدم وای من از سوسک و گوسفند درحد مرگ میترسم قشنگ یادمه یه بار بچه بودم رفته بودیم روستای مامانی در باز بود آقا گوسفنده جای خونه شون اومد بود خونه مامانی من من بدو گوسفند پشت من من میترسم ازاین وووووواااااایییی ملت به دادم برسید بعداز ۵-۶دقیقه ملت اومدن من هنوز تو فکر ۴سالگیم هستم و فکر میکنم این گوسفند میتونه منو بخوله سارا و مریم ،وحید و .....بدو بدو اومدن منـ رفتم پشت سارا پنهان شدم -سارا توروخدا این میخاد منو بخوله کمک کن سارا:کی میخواد بخورتت 😳😳😳 -این گوسفنده سارا:خخخخخ وای خدای من 😂😂😂😂😂 روانی تو ۲۳سالته نه ۴سالت خل جان همه زدن زیر خنده اروم از پشت سر سارا رفتم کنار مظلوم بهشون نگاه کردم🙁 نویسنده: بانو.....ش آیدی نویسنده : @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حرامه 🚫 ادامه دارد فردا ظهر❤️💙 ❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti
💐💐💐💐
💙❤️رمان ازدواج صوری❤️💙
بسم رب الصابرین آبرومـ رفت تا شب هرکس گوسفند میدید هرهر میخندید ساعت۶بعدازظهر اومدن گفتن برنامه دهه دوم ،سوم محرم حتمی شده -دهه سوم 😳😳😳 پسرخاله ما هیچ هزینه نداریم الانـ سخنران دهه دوممون حسن آقاست مداحـ هم دوباره محسن خودتون دهه سومـ از کجا آخه هزینه بیاریم ؟ وحید:هزینه ندیدیم که هئیت رفقیم میخواستن تعزیه ۱۰شب برگزار کنند جا نداشتن گفتم بیان هئیت ما اسم هئیت مارو هم میگن پذیرایی هم انقدر نیست هزینه اش منو صادق میدیم -😕😕😕آبرومون نره هیچی پول نداریم مراسم امام حسینه البته من چندتا سفارش کار دارم اما فکر نکنم تا دهه سوم پولش به دستم برسه وحید:تا حالاهم خود امام حسین یاری کرده از این همه هزینه نذری ها ماهم فوقش ۱۰میلیون دادیم نگران نباش نویسنده :بانو....ش @Hajish1372 🚫کپی فقط باحفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @zoje_beheshti
بالاخره شب تاسوعا شد داشتیم غذاها رو میکشیدیم تو ظرف ها که وحید صدام زد :خانم احمدی -بله برنامه شبت هست -آره صددرصد وحید :باشه بعدش شروع کرد به صدا کردن برادر عظیمی صادق جان صادق داداش یه لحظه بیا اینجا ۲۰۰-۲۵۰ظرف غذا بذارید کنار ساعت ۸:۳۰-۹ بذارید تو ماشین خانم احمدی برادرعظیمی:چشم اون طرف من به سارا :سارا لطفا کش بنداز دور غذاها سارا:پریا کار آسونتر نیست -😂😂😂😂نه نیست سارا:کوفت وحید:پریا خانم بریم دختر خاله ؟ -بله قراربود این غذاها رو ببریم یکی از روستاهای اطراف قزوین شماره سحر دوستم رو گرفتم الو سلام سحرجان خوبی؟ ما داریم میایم روستا یه ربع -بیست دیگه اونجایم سحر:باشه عزیزم منو وحید به سمت روستا رفتیم دیدیم سحر و همسرش آقاسجاد منتظر ما هستن وحید کمک آقاسجاد کرد غذاها رو خالی کردن -سحرجان بیا خواهر سحر:جانم پریا خم شدم از تو داشبورد یه پاکت دادم دستش سحر این ده میلیون برای جهیزیه اون دخترخانم سحر ببین هزارتومن از این پول هم برای من نیست همش خیّرا دادن راستی سحر دکترت چی گفت؟ -جوابم کرد پریا برای اربعین میرم کربلا اگه آقاهم جوابم کرد دیگه به بچه دارشدن فکرنمیکنم سحر وهمسرش ۷سال بود ازدواج کردن اما نمیتونن بچه داربشن حالا که میگه میخاد بره کربلا 😔😔😔😔😔 نویسنده :بانو......ش آیدی @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حرامه 🚫 ادامه دارد🚶🚶 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین دهه اول محرم به لطف خدا و نگاه امام حسین و کمک خیّرها، عالی برگزار شد ماهم خاک شیر شده بودیم امشب شب شام غریبان آقاسیدالشهداست یه بار تو یه مقتلی خوندم عصر عاشورا زمانی که همه مردای کاروان امام شهید میشن اسبها روی پیکرهای پاک شهدای کربلا تاخت و تاز میکنن تازه حرامی ها به فکر غارت کاروان امام میفتن چادرها رو به آتش میکشن و دخترک ها و زنان از ترس حرامی ها و آتش در بیابان کربلا فراری میشن 😭😭 خانم حضرت زینب از صبح عاشورا کم مصیبت ندیده بود حالا شب شام غریبان با حضرت ام کلثوم دو خواهر در بیابان کربلا دنبال بچه ها میگردن چقدر این مصیبت ها برای یه خواهر سخته چقدر برای یه خانم محجبه سخته وسط یه لشگر دشمن بره اسارت حال خانم حضرت زینب تمام بانوان متدین و مومن جهان درک میکنن دهه دوم محرم شروع شد و قرار بود تواین دهه با سارا از بی بی حضرت بگیم البته ۵روز اول مریم انجام میداد ۵روز بعد ما ساعت ۱بود به سمت خونه راه افتادم انقدر خسته بودم باهمون مانتو شلوار خوابیدم گوشیم گذاشتم سرساعت ۵ صبح برای نماز بعد نماز مثل خرس🐻خوابیدم صبح بزور گوشی و مامان بیدار شدم از اونجا که خیلی خسته بودم با آژانس رفتم هئیت 🚕 نام نویسنده:بانو....ش آیدی نویسنده @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده 🚫 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین برادرا دیگ و اجاق گاز و.... بار وانت کردن بردن تحویل بدن منم با چندتا از دخترا رفتیم تمام حسینه رو جارو برقی کشیدیم مرتب کردیم شلنگ کشیدیم حیاط حسینه شستیم که برای دهه سوم تمیز باشه مرتب کردن وتحویل دادن وسایل چندساعتی طول کشید بعدش دوباره برگشتیم خونه رسیدم خونه شماره ساجده گرفتم - الو سلام ساجده عروس خانم ساجده:إه پریا اذیتم نکن دیگه -‌تسلیم ساجده اونروز خواب بودم خب بگو ببینم چی میخوای ساجده:یه نقاشی سیاه قلم از حضرت آقا عباشون هم مشخص باشه فقط هزینه دستمزد بهم بگو -برو بابا مگه من از تو دستمزد میگرم هدیه عروسیت ساجده: نه پریا محمدآقا گفته این کار براش فرق داره پس قیمتش بگو -باشه لجباز برم بوم بگیرم چندتا کار به جز نقاشی شما دارم یا علی ساجده :یاعلی مانتو و روسری سیاه پوشیدم عاشقانه چادر سر کردم به سمت مغازه وسایل نقاشی حرکت کردم نویسنده :بانو.....ش آیدی نویسنده @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده 🚫 ادامه دارد....عصر❤️💙 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @zoje_beheshti
💐💐💐💐