eitaa logo
به هوای سیل
86 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
41 فایل
سفر به پلدختر و چیزهای دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی جوی مولیان آید همی...این شهردار مولیان دیگه گندشو در آورده....بابا بیا این لجنهای جوی رو تمیز کن.
ترشحات اندیشه ام را باید با آبِ تقوا مطهَر کنم.
مطهِرات با مطهَرات فرق داره....چند بار بگم؟
صبیه گرامی اقدس خانوم را مجازی شوهر دادند. کرونا مرسی هستی.
بچه یتیم را دوست دارم. خدایا دوستم بدار...انتظار پدر ما را کشت...
خون می خورمُ خاموشم. فرانکشتاین می نوشمُ بیدارم.
کفتارِ پیر، شیر جوان را جلو انداخت تا برایش شکار کند.
بره آهوی زیبایی را تاکسیدرمی کردم و دادم به آلفرد هیچکاک تا در اثر روانی اش استفاده کند.
پخش و پلا...ذهن ناقلا.
جوجه ام روی تیر. جاده ام زیر قیر.
نورِ چشمم را فروختم تا پسرم برود رشته برق.
یک سیب زمینی گاهی می تواند خوراک یک خانواد پنج نفره باشد و گاهی ممکن است همینش هم نباشد.
به جای صفحه کلید، دسته کلیدم را زدم به لپ تاپ.
_کیبورد؟ _من بردم!
یوزارسیف را به عقد زلیخا در آوردم. طفلکی یک لباس سالم برایش نمانده است...همگی منتظریم افسر بیاید و از روی پارگی پیراهن تشخیص دهد...
کنفرانس انگل ها که تمام شد...دوباره تحریم های مغز را شروع کردند.
پوتیفارِ قهرمان...نرو نرو پیشِ ما بمان.
مشهد الرضا یعنی یک قلب گنده میان کره زمین.
شیشه و کراک آوردیم تریاکیتون رو بردیم.
خشخاشِ دلم ماهی دودی می خواهد.
آزادی، انقلاب، جمهوری، جامع، قدس، گوهرشاد...حالا که بی رد پا آمدم دست رد مزن.
بین الحرمینِ حسین و صحنِ جامعِ رضا...توی این شبا... بِده خدا بِده خدا.
حرمش را خوردم....از بس خوشمزه بود گنبد خامه ایش و گلدسته های آبنباتی اش.
توی حرم نوح را دیدم. ادریس و الیاس هم بودند. ذکریا بچه میخواست. نوح سربه راهی پسرش را....لوط دعا می کرد برای زنش...
ذوالقرنین را دیدم کنار سقا خانه اسماعیل طلایی، روبروی گنبد. داشت گزارش سه سفرش را می داد.