eitaa logo
به هوای سیل
83 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
41 فایل
سفر به پلدختر و چیزهای دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا گلویم پیش تو گیر است. ولم نکنی ها که زندان زاویرا هم مرا نگه نخواهد داشت.
خدایا رویای وصال می بینم. منِ او در حال نابودیست و طلوعی در راه است. اوی من. و سکه های سفالی را به حرمله دادند و گره دریایی یعنی عشقی روی آب.
و دلم هوس پروانه شدن دارد. و کرمی درونم مدام برگ میخورد. و پیله می تند دور قلبم. ای کرم با تو هستم. رهایم کن. رهایم کن ای بی پیر. ای لامصب. ای....
خدایا ما را هیچ کدام قرار بده. والا...آدم میره میخونه بعدش مونودعا می نویسد.
یقین دارم جوانمرگ خواهم شد. چون سهراب. از خودی خواهم خورد.
خدایا بی پیرمان نکن.
خدایا به زبان سلیس برگی می گویم با تو که: برگبربگرگبربگربگربربربرگرگرگخششخخش خش خشخ شخبگرگبرگبخش خشخ خشگرگبرگبرگ. خدایا همه اش واجب است. مخصوصا: خشخ ش بگربگربگره.
و مقام برگی یعنی ودیعه ای از جنس کرم در درونت باید پرورش دهی. حاضری؟ با تو هستم!
واو کوه است. از ت تقدیم که شروع می‌کنی، کفش صبر باید برپا کنی و کوله انگیزه بر دوش بیندازی تا بلکه از آن بالا روی. و خبر خوب آن که، چیزی به قله نمانده... عذرا قله است و از اینجا که من ایستاده‌ام، چشم‌انداز ، وسیع و دامنه قابل رویت است... شخصیت ها خودشان را ثابت کرده‌اند و حالا می‌توان کفش صبر را، با اسکیت تعلیق عوض کرد. از اینجا، شهر دیده می‌شود. تفت... با باغ‌های انار درهم پیچیده. که هرکس سهم خودش را دیوار کشیده. و عمارت‌های اربابی. و دیوارهای طلایی کاهگلی. از اینجا، رازهای مگو دیده می‌شوند و برای کشف‌شان، باید کتاب عمران را ورق بزنی و بفهمی عذرا چه‌ها در آن ثبت کرده و حالا چرا نیست.. کوه‌نوردی، شیرین است... به شرطی که تجهیزات برده باشی. ♦️نشانی باغ https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 ♦️نمایشگاه باغ    @anarstory
سلام کهکشانی. سپاس برگی از همه درختان. ریشه هایتان را به مرکز زمین برسانید تا از آهن و نیکل بنوشید. آهن را از آوندهایتان هورت بکشید و انارهای محکمی تولید کنید تا ایمان دختر و پسر ما سست نباشد. ایمان آهنین تنها سد محکمی است که دیو شهوت را مهار می کند و اگر دیو شهوت مهار نشود تمام باغ در آتش خواهد سوخت. و درختان تنها طعمه خوبی برای حریق خواهند بود. به زودی در مورد مطالبی خواهم نوشت. ده درخت پای کار می خواهم که با توجه به جریان آندلسی سازی قرطبه رمانی بنویسند تا امروز و جریان ضدفرهنگی امروز رسوا شود. آیا درخت پای کاری هست؟ آیا می شود اناری متالیکی تولید کرد که رویه اش آهن باشد. آهن ضد زنگ برای حفاظت ایمان دختران و پسرانمان. ای درختان کجایید. اگر دیر بجنبید همه چیز در آتش خواهد سوخت. باغ انار باید جلوی باغهای انگور وقف شده برای شراب بایستد. به اذن الله. به نام زهرا سلام الله علیها. @ANARSTORY
📣فراخوان سری دوم و نهایی خرید و ارسال کتاب ✍با امضای نویسنده 👤به نام خریدار و ارسال رایگان🚚 ثبت سفارش👇 @Yamahdy_Adrekny ♦️@anarstory
💠 مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام حسین علیه السلام یزد با همکاری مرکز پژوهشی حکمت، به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی برگزار می نماید. 👨‍💻👩‍💻 نشست مجازی با موضوع: داستان و ضرورت پرداختن به داستان، در تولید فرهنگی ملی 🔸 با حضور حجت الاسلام مظفر سالاری 📝نویسنده کتابهای: 📗 رویای نیمه شب 📙 دعبل و زلفا 📕قصه های من و ننه آغا 📘قایق راندن به اقیانوس و... 📆 زمان: شنبه، 24 آبان، 1399 🕑 ساعت: 10 صبح 🔹 آدرس فضای مجازی: کوثرنت، سامانه سیما، خوانش انتقادی کتاب لینک: https://mconnect.whc.ir/r9llx2vnm2h/?launcher=false @ANARSTORY
😃😊🍎🍎 سلام به همه اهالی قلم. به عنوان یک برگ کاغذ سفید این ایام رو تبریک می گویم.
نیاز به کمی اطلاعات درمورد قواعد ادبیات عرب دارد👇 ....این رابدان که عامل جَرّ وسرافکندگی تو منیّت توست....آری «من» همانی که مؤنث ومذکر نمی شناسد،صحیح ومعتل نمی شناسد،نه به مثال رحم می کند،نه به اجوف،نه به ناقص ونه حتی به لفیف ها......اگر گریبان تورا بگیرد به راحتی رهایت نخواهد کرد......زیرا همانند ضمایر فاعلی شدت اتصال دارد وهمانند آنها ماقبل خود _که روح توباشد_را ساکن می کند....واگر روح ساکن شود نه از ماضی عبرت می گیرد،نه از مضارع استفاده می کند ونه به آینده اهمیت می دهد....ودرآن وقت است که تورا نهی می کند از عدالت هنگامی که بین «من» و «او» معارضه ای پیش آید... «من» عمل خود راعین حق جلوه داده وبا گفتن«مذکر اصل است»دلیل خود را منطقی جلوه می دهد و اگرلازم باشد همان را با گفتن«الاماشاذّ» کنار می گذارد...... اگر «من» روی کار بیاید دیگر ضمه وکسره را شایسته خود نمی داند ولاف بزرگی می زند وخود را به آب وآتش می زند تا با استفاده از این وسوء استفاده از آن،قلبِ به الف شود..... اگر به اوبگویی: ماست سفید است. بنا به مصلحت خود می گوید: نه، ماست ظاهراً سفید است،ولی محلاً سیاه است..... «من» همیشه صدارت طلب است وهمیشه دوست دارد که مطرح باشد،معلوم باشد...از مجهول بودن ونائب فاعل داشتن متنفر است...او همیشه سعی می کند صفات کوچک خود را صیغه مبالغه معرفی کند....... علاقه زیادی به باب افعال دارد،زیرا خوب می داند که همزه باب افعال همزه قطع است ودر درج کلام حذف نمی شود..... تمام کلمات غیر از کلمه«من» برای او اصم وثقیل است ،خصوصاً آنهایی که باعث شوند به کلمات ماقبل خود عطف شود...... ....«من» هیچ گاه در دیگران ادغام نمی شود وهمیشه به صورت فکّ ادغام می آید...... اگر روزی دوتا «من» کنار هم قرارگیرند چون التقاء ساکنین پیش می آید،به ناچار یکی‌از آنها باید بیفتد....ولی کدامیک؟ ...این اول درد سر است..... و... @ANARSTORY
. https://360.abdulazim.com/?width=800&height=600&iframe=true سفر به کائنات. میلاد حضرت عبدالعظیم علیه السلام هم مبارک باشد. @ANARSTORY
🔸حجه الاسلام پناهیان🔸 💎 گرمای کتاب های آیت الله حائری شیرازی، نسبت به کتاب های ما است. 💎 من در دوره ی دبیرستان به سختی می توانستم کتابی غیر از رمان بخوانم. ولی یادم هست که به کتاب‌های ایشان علاقمند شده بودم! 💎 انسان نمی تواند هرکسی را حتی پیش هر اهل علمی بفرستد؛ اما می شود جوان ها را به مطالعه آثار ایشان و تأسی به سیرۀ ایشان ترغیب کرد. در امور سیاسی و اقتصادی و معنوی و تربیت، سیره ایشان سیرۀ ، دقیق، صحیح و نادری است. 💎 در حوزه های علمیه به اندازۀ ایشان برای طبقات مختلف مردم، حرف در سبک زندگی ندارد! این «ندارد» را من به عنوان یک به شما می گویم! @hekmat_books
و من مدتهاست که در دریای نور شناورم. نه قایقی. نه لاوجکتی. نه پارویی. نه فینی....آزادِ آزاد.
هدایت شده از وهب
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست... و عمران در پی نوری که می گفتند آن فانیست... سبک مغزان ندانستند ، موهوماتشان چون گوی تو خالیست... و آن نوری که می تابد ز پشت ابرهای تیره و تاریک... همان سو سوی اندک هم برای روشنایی مسیر بندگی کافیست... واو را چون جوانه ای یافتم... جوانه ای که در پی نور، دیگر نه سختی سنگ ها آزرده اش می کند و نه لطافت گل های رنگارنگ همنشینش او را فریب می دهد ... واو از ادامه ی راه باز نمی ماند... سلام علیکم واو را خواندم، بسیار زیبا بود، به دنبال فرصتی هستم مجددا آن را ورق بزنم تا چیزی از قلم نینداخته باشم. شیطان آشیخ، آشیخ شیطان هاست خداوند به قلمتان برکت عنایت کند ان شاءالله پایان🍃🍃
🔶دوره آموزشی طراحی کاراکتر 🔸شخصیت سازی 🔸اتود و طرح اولیه 🔸طراحی چهره و اسکلت 🔸ایده پردازی 🔸طراحی احساس شخصیت 🔜به زودی در باغ یاقوت جلسه اول: پنجشنبه 1399/9/13 🕚۱۱صبح نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/2117730369C3e312b8a21 نمایشگاهِ باغ🔻 @HOLLYYAGHUT
هدایت شده از د.خاتمی« نارون»
سید: ‏بسم الله الرحمن الرحیم ✍رشته توییت حسین مروتی ⭕️ کار آینده دار 🔹برای گردآوری خاطرات شهید شهریاری با دانشمندان هسته ای زیادی مصاحبه کردم. توی راهروی دانشکده قدم می زدم که یکی از دانشمندان که در لیست ترور بود با خنده به من گفت: مروتی! کار آینده داری انتخاب کرده ای چون 🔸اپیزود اول/ از دانشمندی که رزمنده دفاع مقدس هم بود،پرسیدم: شما دوستان زیادی را در دفاع مقدس از دست داده‌اید. شهادت دکتر شهریاری در مقایسه با آن شهادت‌ها چگونه بود؟ گفت: «مجید را که زدند، یک نفر را نزدند، یک لشکر ما را زدند!» 🔹‏به یاد دارم که روزی در اتاق کار یکی از دانشمندان هسته‌ای بودم که برایم تعریف کرد: چند روز قبل، یک نفر با شماره ناشناسی زنگ زد و من را تهدید کرد که اگر می‌خواهی خودت و خانواده‌ات در امان باشید، از هسته‌ای کنار بکش! من هم گفتم: تو مال این حرف‌ها نیستی و تلفن را قطع کردم» 🔸‏پشت میز کارش نشسته بود که رو به من گفت:همان‌ها حالا ایمیل تهدیدآمیز زده‌اند.بیا ایمیلشان را ببین. ایمیل،حاوی تصویر فتوشاپی از یکی از مجریان خبر بود که پشت سرش نوشته شده بود: دانشمند هسته‌ای به نام... ترور شد. به جای سه نقطه هم،اسم همان دانشمند را نوشته بودند که در محضرش بودم. 🔹‏زیر تصویر هم یک متن تهدیدآمیز ضمیمه شده بود، با این مضمون که: ما مثل سایه دنبال توایم و مدام در تعقیب تو و تک‌تک اعضای خانواده‌ات هستیم. پشت تلفن، خیلی شجاعت به خرج دادی و بلبل‌زبانی کردی. منتظر عواقب برخوردت باش! 🔸‏یادم است وقتی که به یکی از دانشمندان هسته‌ای اطلاع دادند که از خانه محل زندگی‌اش صدای انفجاری شنیده شده، حالش به شدت دگرگون شد و گمان کرد خانواده‌اش مورد سوء‌قصد قرار گرفته‌اند. بعد مشخص شد که صدای انفجار، ناشی از ایراد موتورخانه بوده. ‏🔹با همسر شهید علی محمدی در منزلشان مصاحبه گرفتم و برایم تعریف کرد:با مسعود در سفر حج بودیم که تلفن همراهش را به من داد و گفت خیلی مراقبش باش،نام و شماره تعداد زیادی دانشمند در این هست.یک مرد عرب مدام من را تعقیب می کند و از من فیلم می گیرد. وقتی برگشته بود، به حراست گفته بود اما 🔸‏اپیزود دوم: یادم است روزی که قرار بود نخستین مصاحبه‌ام را با یکی از همکاران شهید بگیرم، دوربین و سه‌پایه را برداشتم و راهی شدم. وقتی که آن دانشمند هسته‌ای،من را با تجهیزات دید، با تعجب پرسید: این‌ها برای چیست؟ گفتم: برای فیلم گرفتن دیگر. خندید و تذکر داد که: نمی‌شود فیلم گرفت. ‏🔹من هم که تازه متوجه ماجرا شده بودم و وسیله‌ای برای ضبط صدا نداشتم، دوربین را روشن کردم، به سمت دیوار کاشتم و مصاحبه را آغاز کردم. در واقع من توانسته بودم بدون هیچ مانعی دوربین و سه پایه را وارد ساختمانی بکنم که در آن چندین دانشمند هسته ای برجسته حاضر بودند! ‏🔸یادم است یک بار مسئول حراست آن دانشکده من را برد اتاق خودش و تصویر دوربین های مداربسته را نشانم داد و گفت: بعد از کلی پیگیری یک نگهبان گذاشته اند دم در، آن هم الآن یک ساعتی می شود که غیبش زده و نیست! می گفت: آقا تاکید کرده که... ‏🔹از دانشمندان هسته ای محکم حفاظت کنید، حالا حفاظت از وزرا نبود هم نبود. ما وزیر زیاد داریم و کسی هم کاری به آنها ندارد. (نقل به مضمون، العهده علی الراوی) مسئول حراست با چه حسرتی تعریف می کرد که چقدر برای گرفتن ماشین ضدگلوله دویده است و به مقصد نرسیده. ‏🔸برای مصاحبه با شاگردهای شهید شهریاری به یک موسسه تحقیقاتی خاص رفتم. نگهبانی از من پرسید: خبرنگاری؟ چون کارت خبرنگاری نداشتم گفتم: نه. رفتم داخل و مشغول مصاحبه شدم. آبدارچی محبت کرد و چای آورد. چای هنوز داغ بود که حراستی ها آمدند و من را بردند که به چه حقی مصاحبه می گیری؟ ‏🔹ماجرا را شرح دادم و درخواست کردم که: بگذارید مصاحبه را تکمیل کنم، سپس شما مصاحبه ها را از دستگاه ضبط کات کنید تا بروم و نامه بیاورم و مصاحبه ها را از شما بگیرم. همین کار را کردیم اما به لطف صنعت ریکاوری، صوت ها را بازیابی کردم و نیازی هم به نامه بردن نشد! ‏🔸از یکی از همکاران شهید شهریاری پرسیدم: آیا مقالات بین المللی شهید شهریاری از عوامل شناسایی او نبوده؟ نظرم را تایید کرد و گفت: خودم چند سال بود که با همین ملاحظه، مقاله بین المللی ننوشته بودم، ولی از اول این ترم تحت فشار دانشگاه مجبور شدم چند مقاله بین المللی بدهم. 🔹اپیزود آخر: آیا می دانستید که برخی در وزارت بعد از اینکه عاملان ترور شهدای هسته ای از جمله مازیار ابراهیمی را در عملیاتی پیچیده دستگیر کردند، دور افتادند تا از خانواده شهدای هسته ای امضا بگیرند برای نامه ای که گویا خودشان در تقدیر از عملکرد رشک برانگیز خودشان نوشته بودند؟! ❌ادامه در پست بعدی❌ ❌ادامه پست قبلی❌ ✍رشته توییت حسین مروتی 🔸‏آیا می دانستید هر چقدر هم که خواهش کردند و واسطه فرستادند، همسر شهید شهریاری راضی نشد که آن نام