یک دقیقه #مطالعه #تلنگر #داستانک
تو مطب پزشک نشسته بودم و منتظر نوبت برای مادرم
خانمی کنارم بود به من گفت : چه پولی درميارن اين دکترا
فکر کن روزی پنجاه نفر رو که ويزيت کنه ميشه ، مشغول محاسبه درآمد تقريبی پزشک بود .
که پيرمردی از روبرو گفت :
چرا به اين فکر نمیکنين که امشب پنجاه نفر راحتتر ميخوابن
پنجاه خانواده خيالشون آسوده تره .
حالم با اين حرف پيرمرد جان گرفت .
پيرمرد همچنان حرف ميزد :
هر اتومبيل گرون قيمتی که از کنارتون رد شد نگيد دزده ، کلاهبرداره ، الهی کوفتش بشه از کجا آورده که ما نميتونيم .
بگيد الحمدلله که يک نفر از هموطنام ثروتمنده ، فقير نيست ، سر چهارراه گدایی نميکنه، نوش جونش" حال خيلی ها شايد عوض شد با اين حرف و نگاه قشنگ پيرمرد .
✨وقتی خدا بخواد بزرگی آدمی رو اندازه بگیره
متر رو به جای قدش ، دور “قلبش” میگیره
خدا نگاه زيبای ما را دوست دارد
➖🔝🌼اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌼🔝➖
♡﴾ @roshangari312 ﴿♡
#کپی_به_شرط_پنج_صلوات_به_نیت_امام_زمان(عج) 🙂🌼
#داستانک 🍃
#تلنگرانه❤️🎒
حتماااا بخون💚👒
فرض کن قیامت شده و
نامه اعمالت رو آوردن...📜
توش نگاه میکنی میبینی نوشته 100,000 نفر رو باحجاب کرده!!😳😳
از تعجب شاخ درمیاری: «این چیه؟ من کی این کارو کردم که خودم خبر ندارم ؟!!!»😍😍😍
مأمور حساب و کتاب: «این آثار نهی از منکرهاته تا سالها پس از مرگت!»😊
▫️این همه...!!! نکنه به ریال نوشته😳
▪️نه بابا ریال چیه؟ تازه، هنوز بودی توی دنیا که روحانی3 تا صفر رو حذف کرد...
▫️آخه من که هر چی نهی از منکر کردم خیلیا «به تو چه» و «تو نگاه نکن» و این حرفا جواب میدادن... چه اثری؟!🤔
▪️جلوی تو این حرفا رو میزدن. بعدتر که میرفتن و به حرفت و رفتار مؤدبانهات فکر میکردن تأثیر میگرفتن اما خودت بی خبر بودی...😇
▫️بازم این همه نمیشه!🤔
▪️بعضیاشونم چون قبل از تو کسی بهشون تذکر داده بود اما فقط 1 نفر بود بیاثر بود. تو گفتی شد دو نفر و اثر گذاشت...😊
▪️بازم این همه نمیشه!!🤔
▫️خیلیا هم بچهها و نسل خانمایی هستن که محجبه شدن... از مادرشون که تو با تذکرت باحجابشون کردی اثر مثبت گرفتن... با واسطه ثوابش مال تو هم شده...😉
▫️ولی بازم این همه نمیشه...!🤔
▪️خیلی از محجبهها از ترویج حجابت ثابت قدمتر شدن...
▫️خب، بازم ایـــن همه نمیشه... !!🤔
▪️توی دنیا که بودی، این آیه رو نخونده بودی که هر کس کار خوب انجام بده «فله عشر أمثالها..» ده برابر براش حساب می کنن؟؟؟😠
▫️چرا، خوندم... اما بازم ایـــن همه... !!!🤔
▪️اه... بسه دیگه، چقدر گیر دادی... اگه نمیخوای پاکش کنم، نامه عملت رو بدم دست چپت؟😡
▫️نه نه نه...! غلط کردم. دیگه حرف نمیزنم.😅
▪️بیا... اینم اجر توهیناییه که توی این راه شنیدی... اگه یک کلمه باز حساب کتاب کنی من میدونم و تو...😒
▫️وااااای... عجب اجری...😍😍 کاش بیشتر از اینا بهم توهین میکردن... کاش میزدن تو گوشم، کاش میکشتنم... با این حساب اجر شهید خلیلی چیه؟🤔
▪️اون مقامش خیلی خاصه👌 شماها نمیبینید. وگرنه از حسرت کلی غبطه میخورین... بهتون رحم کردن که بی خبر گذاشتنتون.
▫️خوش به سعادتش...
▪️یه مژده هم دارم برات...☺️
▫️چی هست؟
▪️صفحه پشتی نامه عملت رو نگاه کن...
▫️اینجا...؟! أ....!!!! آخ جوووون، این چیه؟ چقدر زیاده... همش مال منه😃
▪️بله، توی دنیا یه خاطره امر به معروف برای یه گروه فرستادی، خیلیا خوندن و امر به معروف و نهی از منکر رو شروع کردن... اینم ثواب داره
~*#تلنگر*
♡﴾ @havaye_hossein ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
☁️🌞☁️
#داستانک
💠گنجشکی که با خدا قهر بود !💠
✍روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:
می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.
🌸و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ...
گنجشک هیچ نگفت ...
و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.
تو همان را هم از من گرفتي
این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟
لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه کلامش را بست ...
🍀سکوتی در عرش طنین انداخت.
فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود.
باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.
آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود...
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد ...
✨چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانی .✨
📚:سوره بقره آيه ۲۱۶
♡﴾ @havaye_hossein ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
📜 #داستانک
✅ #امر_به_معروف
فرض کن قیامت شده و
نامه اعمالت رو آوردن...
توش نگاه میکنی میبینی نوشته ۱۰۰,۰۰۰ نفر رو باحجاب کرده!!😳😳
از تعجب شاخ درمیاری: «این چیه؟ من کی این کارو کردم که خودم خبر ندارم ؟!!!»😍😍😍
مأمور حساب و کتاب: «این آثار نهی از منکرهاته تا سالها پس از مرگت!»😊
▫️این همه...!!! نکنه به ریال نوشته😳
▪️نه بابا ریال چیه؟ تازه، هنوز بودی توی دنیا ....
▫️آخه من که هر چی نهی از منکر کردم خیلیا «به تو چه» و «تو نگاه نکن» و این حرفا جواب میدادن... چه اثری؟!🤔
▪️جلوی تو این حرفا رو میزدن. بعدتر که میرفتن و به حرفت و رفتار مؤدبانهات فکر میکردن تأثیر میگرفتن اما خودت بی خبر بودی...😇
▫️بازم این همه نمیشه!🤔
▪️بعضیاشونم چون قبل از تو کسی بهشون تذکر داده بود اما فقط ۱ نفر بود بیاثر بود. تو گفتی شد دو نفر و اثر گذاشت...😊
▪️بازم این همه نمیشه!!🤔
▫️خیلیا هم بچهها و نسل خانمایی هستن که محجبه شدن... از مادرشون که تو با تذکرت باحجابشون کردی اثر مثبت گرفتن... با واسطه ثوابش مال تو هم شده...😉
▫️ولی بازم این همه نمیشه...!🤔
▪️خیلی از محجبهها از ترویج حجابت ثابت قدمتر شدن...
▫️خب، بازم ایـــن همه نمیشه... !!🤔
▪️توی دنیا که بودی، این آیه رو نخونده بودی که هر کس کار خوب انجام بده «فله عشر أمثالها..» ده برابر براش حساب می کنن؟؟؟😠
▫️چرا، خوندم... اما بازم ایـــن همه... !!!🤔
▪️اه... بسه دیگه، چقدر گیر دادی... اگه نمیخوای پاکش کنم، نامه عملت رو بدم دست چپت؟😡
▫️نه نه نه...! غلط کردم. دیگه حرف نمیزنم.😅
▪️بیا... اینم اجر توهیناییه که توی این راه شنیدی... اگه یک کلمه باز حساب کتاب کنی من میدونم و تو...😒
▫️وااااای... عجب اجری...😍😍 کاش بیشتر از اینا بهم توهین میکردن... کاش میزدن تو گوشم، کاش میکشتنم... با این حساب اجر #شهید_خلیلی چیه؟🤔
▪️اون مقامش خیلی خاصه👌 شماها نمیبینید. وگرنه از حسرت کلی غبطه میخورین... بهتون رحم کردن که بی خبر گذاشتنتون.
▫️خوش به سعادتش...
▪️یه مژده هم دارم برات...☺
▫️چی؟
▪️پشت نامه عملت رو نگاه کن...
▫️پشتش...؟! أ....!!!!!!!! چیه ایییین؟ چقدر زیادهههه... همش مال منه؟؟ 😃
▪️بله، توی دنیا یه خاطره امر به معروف برای یه کانال فرستادی، خیلیا خوندن و #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر رو شروع کردن... تو توی ثواب همه اون امر به معروفا سهیم شدی ...💯
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
♡﴾ @havaye_hossein ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
🍃می گویند عده اى مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید چه می کنید⁉️ گفتند مسجد می سازیم.
گفت برای چه؟ پاسخ دادند برای چه ندارد، برای رضای خدا.♥
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.🙃
سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی⁉️😟
بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند...😎
حكايت بعضى از ماست...🤔
كمكى يا خيرى كه ميكنيم بايد عالم و آدم از آن باخبر شوند، مبادا كه خدايى نكرده نشوند...
#داستانک📚
#پندآموز👌
♡﴾ @havaye_hossein ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
#داستانک
🔹آقای بهاءالدینی می فرمود:یک وقتی مارایک نفردعوت کرد وکباب خوبی هم درست کرده بود وهمه مشغول خوردن شده
بودند، امامن دیدم کباب بوی تعفن می دهد، به طوری که ازبوی تعفن آن گیج شده بودم وهرچه کردم، دستم طرف غذا نمی رفت.
🔸بعد معلوم شد آن اقارفته، ازیکی ازقصابی ها یک شقه گوسفند برداشته و(بدون رضایت قصاب) آورده بود.
📚کتاب سلوک معنوی
♡﴾ @havaye_hossein ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈