#خانومها_بخونن
👩🏻خانم خونه!
🔹 هيچ مردی طاقت مقايسه شدن را ندارد. پس حتی كم اهميتترين كار او را با ديگران قياس نكنيد.
🔸 مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچوقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد.
🔹 اگر انتظار داريد شوهرتان حرفهايتان را رمزگشايی كند، متاسفم! آنها سادهتر از اين حرفها هستند.
🔸 هرگز با حرفهایتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتی اگر واقعا استقلالی در كار نباشد.
🔹مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند؛ نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
🔸 برای قدرت دادن به او كافی است از هيچ مرد ديگری صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهای ديگر بد بگوييد.
#همسرداری
#تلنگر
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚
#آقایان_بخوانند
👨🏻آقای خونه!
"مقتدر و کار آمد باشید!!!"
🔹 به همان نسبت که مردان از قدرتمند بودن لذت میبرند، زنان نیز از داشتن مردی مقتدر و توانا در کنار خود لذت میبرند.
🔸 به همسرتان نشان بدهید که مرد کار و تلاش هستید و چنانچه خود را فردی ضعیف و تنبل نشان بدهید، در چشم همسرتان فردی آزاردهنده و بیلیاقت جلوه خواهید کرد و هرگز همسرتان از شما به عنوان شوهری خوب و مسئولیتپذیر تشکر نخواهد کرد...!
#همسرداری
#تلنگر
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚
عشق یعنی نام زیبای حسین (ع)❤️💚
عشق یعنی نوکری پای حسین(ع)❤💙
عشق یعنی سرورت باشد حسین(ع)❤️💜
ولادت اقا اباعبدالله بر شما خوبان همراه مبارک باد❤️🌸🌺
الهی که بحق هر انچه از خوبیهاست
همیشه تنتون سالم,
دلتون بی غم و غصه,
زندگیتون مملو از مهر و صفا,
حاجاتتون روا و
عاقبتتون بخیر باشه🙏🌹
عیدتون مبارک😍❤️🌺
#شعبان
#امام_حسین
#صلوات
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚
.
.. آمریکای تروریست پرور و حامی تروریستها در سراسر جهان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان سازمان تروریستی اعلام کرد!!
«موتوا بغیظکم»
#IRGCIsASecurityGuard
#من_یک_سپاهی_هستم
.
.
تا میتونید امشب پست بزنید در حمایت سپاه الانه که باید از خون شهدای پاسدار میهن دفاع کنیم
الانه که باید قدر دان سپاهیانی باشیم که دارن تو استانهای سیل زده کمک رسانی میکنند .نگو پیجم مخاطبش کمه همون یک قدمه .
یک یا علی بگید شروع کنید.
#حوای_آدم
❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#من_یک_سپاهی_هستم
#سپاه
#مرگ_بر_آمریکا
شعر خوانی به مناسبت حماقت آمریکا در تروریست اعلام کردن #سپاه پاسداران و سپاه قدس!
#حوای_آدم
❤️ @havayeadam 💚
یه اتاق ۳۰ متری با کسی که دوسش داری; میشه یه خونه ی لاکچری با کلی امکانات!😍
#سلام_روزتون_پرانرژی😊
❤ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنرمندِ ترکیهای Uğur Gallenkuş مدتی است طرحهایی درست میکند که در آنها تضادها و تناقضهای جهان را کنارِ هم میچیند. در این ویدئو شماری از طرحهای این هنرمند را میبینید. 👆
بخشی از جهان رفاه و آسایش شهروندان خود را به قیمت ایجاد جنگ و خشونت و فقر و کشتار انسانها در بخش دیگری از جهان بدست آورده است....
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚
یه روزی همهی زخمهای زندگی خوب میشه...
اما بعضی حرفا هیچوقت فراموش نمیشه...
نه که چون حرفه تلخه، نه؛
چون کسی بهت میگه که انتظارشو نداشتی...
رفتار بعضی از آدما هیچوقت از ذهنت پاک نمیشه شاید اون رفتار از نظر خیلیا، بد نباشه اما فقط خودتویی که میفهمی چقدر به خاطر رفتارش داغون شدی...
بعضی وقتا باید سکوت کنی و فقط به خاطر خودت پیگیر چیزی نشی
اما هیچوقتم یادت نمیره که چی بهت گذشت تا گذشت...
زن و شوهر باید هوای زبون خودشون و دل همدیگه رو داشته باشن...
#همسرانه
#همسرداری
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚
✅ #بندگی
✍زن فرعون تصمیم گرفت که عوض شود، و پسر نوح تصمیمی برای عوض شدن نداشت...!
اولی همسر یک طغیانگر بود
و دومی پسر یک پیامبر...!!!
💥برای عوض شدن هیچ بهانه ای قابل قبول نیست این خودت هستی که تصمیم می گیری تا عوض شوی... بعضی از چیزها دیر که شد، بیفایده هستند مانند بوسیدن پیشانی یک مرده
#تلنگر
#شعبان
#حوای_آدم
❤️ @havayeadam 💚
⭕️ بازیگر دستآموز مسیح علینژاد از تئاتر کنار گذاشته شد.
‼️بعد از روشنگری رسانههای انقلابی در زمینه حضور این نوبازیگر هنجارشکن در فهرست بازیگران نمایشی در تئاتر شهر و مخالفت شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر این فرد که سابقه دستگیری در اغتشاشات سال گذشته را نیز دارد، در این نمایش حضور نخواهد داشت.
🔺شترسواری دولا دولا نمیشه، بره برای همونایی بازی کنه که ازشون دستور میگیره...
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚
#حتما_بخونید_و_از_دستش_ندید
این یک داستان واقعی😱 است.
همسرم قبل از ازدواج با من عاشق دخترخاله اش بود و قسمت هم نشده بودند.
همسرم پس از معرفی توسط یک آشنا، مرا دید و با هم ازدواج کردیم.
عادت داشت که بعد از سرکارش و تعطیلی مغازه، با رفقای باب و ناباب جمع شوند و الواتی کنند و من هر شب تا نیمه شب منتظر او بودم. گاهی شام خورده بود و گاهی نه و من فقط سکوت میکردم.😐
وضع مالیمون بد نبود و دو طبقه خانه داشتیم. طبقه بالا اتاق خوابها و حمام و طبقه پائین آشپزخانه و پذیرائی ...
تولد همسرم بود و از دو طرف مهمان داشتیم. وسط مهمانی بود که متوجه شدم همسرم نیست و کمی طول کشید. رفتم طبقه ی بالا که ببینم چرا نیست و اگه کاری هست انجام بدم و ...
بالا رفتم و در اتاق خوابمان را باز کردم و صحنه ای دیدم که امیدوارم هیچ زن متاهلی😔 نبیند.
همسرم و دخترخاله اش. چیزی نگفتم و ...
بعد از مدتی که از ازدواج ما گذشت،دخترخاله همسر بدلیل نداشتن تفاهم، از همسرش جدا شده بود و حالا شده بود یک زن آزاد !!!
تمام توفانی😑 که در درونم برپا شده بود را کنترل کردم و سریع پائین آمدم. بفاصله ی کمی همسرم و دخترخاله پائین آمدند و مثل موش تا آخر مهمانی هردو با ترس😰 و لرز در گوشه ای نشسته بودند.
مهمانی تمام شد و من با کنترل بسیار خیلی عادی جشن را ادامه دادم و انگار نه انگار.
حالا بقیه داستان از قول آقا:
اصلا فکر نمیکردم در آن شلوغی مهمانی همسرم به بالا بیاید و مچ ما را بگیرد. شرایط خیلی بدی بود.با دخترخاله ام با فاصله آمدیم پائین تا جلب توجه نکنیم.
هرآن منتظر برپائی طوفان عظیمی از جانب همسرم بودم. اما انگار نه انگار که این زن چه دیده.
جشن را با روی خوش🙂 ادامه داد و با مهربانی بمن هدیه داد و بقیه هدیه دادند و کم کم مهمانهای دورتر که میرفتند و پدر مادرهایمان فقط مانده بودند، هرآن منتظر بودم تا همسرم دیده هایش را بیان کند. دخترخاله که سریع بعد شام و کیک رفت و همسرم خیلی عادی با او برخورد کرد.
هرچه تنهاتر میشدیم ترسم 😨بیشتر میشد اما خانمم انگار نه انگار !!!
پدر و مادرم رفتند و قبل آنها هم پدر و مادر و برادر همسرم. از بدرقه که برگشتم دیدم همسرم مشغول جمع و جور کردن پذیرائی و جمع کردن بشقابهای پیش دستی و ... بود.
کمی کمکش کردم و باز منتظر طوفان بودم. خیر خبری نبود
رفتم خوابیدم ... مگر خوابم میبرد
همسرم آمد و بعد چند دقیقه خوابش برد اما من تا صبح دنده به دنده میشدم. فردا صبح، شنبه بود و سرکار رفتم. همسرم هم طبق معمول صبحانه ام را آماده کرده بود و بزور دو لقمه ای با چای قورت دادم و دیدم قابلمه ای از غذای شب گذشته برایم گذاشته بود و گفت که دیگه مجبور نشی ناهار بری بیرون و من تشکری کردم و بیرون زدم.
دوستانم وقت ناهار از دستپخت همسرم خوردند و چقدر تعریف کردند و من حس خوش و ناخوش بدی با هم داشتم. آخر شب کمی زودتر از پیش رفقا برگشتم و دیدم مثل همیشه همسرم منتظر من هست تا باهم شام بخوریم. سفره رنگین تر بود و بازهم فردا قابلمه غذا و ... من منتظر دعوا بودم و او انگار نه انگار که ...
شب باز کمی از شب قبل زودتر برگشتم و ...
همسرم روزبروز محبتش😊 را بیشتر میکرد و من اسارت بدی را تحمل میکردم ...
منتظر بودم تا دعوا را شروع کند و من بتوانم برخش بکشم که اورا از اول دوست نداشتم و عاشق دخترخاله ام بودم و هستم و ... ولی انگار نه انگار ...
رویم نمیشد چندان نگاهش کنم ولی کم کم شجاعت پیدا کردم و یک شب سیر نگاهش کردم و تازه زیبائیهای همسرم را دیدم ... شبیه دخترخاله نبود اما زن بود با همه زیبائیهای زنانه اش ...
اما من مغرور، مرد بودم !
مگر میشد اسیرم کند؟در برابر خیانت من،نه تنها برویم نیاورده بود بلکه سعی میکرد هرچه بیشتر محبت کند.
شبهازودتر و زودتر بخانه می آمدم و متلک های دوستان را بجان میخریدم و میگفتم : آره بابا من مرغم.
یک شب که دیگه بریده بودم رو به همسرم کردم و گفتم : تو پدر منو درآوردی! تو اعصابمو خرد کردی!
تو ...پس چرا دعوا نمیکنی؟ چرا سرزنشم نمیکنی؟ بجاش بهم محبت میکنی که چی؟
همسرم سرش پائین بود و گفت که حتما کمبودی😔 از طرف من داشتی که بطرف دخترخاله ات کشیده شدی! من سعی کردم که کمبودهای گذشته را جبران کنم !همین! 😔
خرد شدم و شکستم ... من کجا بودم و او کجا...
همسرم هیچ کمبودی نداشت... و برام هیچ جا کم نگذاشته بود ... فقط بزرگواریش بیشتر نمایان شد
بعد از آن شب دیگر سراغ دخترخاله ام نرفته بودم و ازش خبری نداشتم ولی ناخودآگاه اورا با همسرم مقایسه کردم و طلاق گرفتن او را ...
همسرم موفق شد از من مردی بسازد که همه جوره چاکر زنش هست و ازینکه بهش زن ذلیل بگن، ناراحت نمیشه و افتخار میکنه ذلیل همچین زن توانائیه که آبروی مردشو خرید.
من اکنون دوباره عاشق شدم... عاشق زنم... اما این بار با چشم باز ...
خانمها میبخشند ولی هیچوقت فراموش نمیکنند!
#تلنگر
❤ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه باز کردن درب حرم
آقا امام حسین( ع)
هرچه دلت میخواهد نیت کن.
التماس دعا🙏🌹
#امام_حسین
#صلوات
#حوای_آدم
❤ @havayeadam 💚