چنان طنین صدای تو برده از هوشم
که از صدای خود آزرده می شود گوشم
من از هراس شبیخون روزگار خبیث
لباس جنگ به هنگام خواب می پوشم
چون آفتاب به هر ذره ای نظر دارم
به روی هیچ کسی بسته نیست آغوشم
تو در دل منی و دیگران نمی دانند
تو آتشی و من آتشفشان خاموشم
غبار آینه ی چشم های مست توام
تو چشم بسته ای و کرده ای فراموشم
#شعر #سجاد_سامانی
🍁https://eitaa.com/havayesheer
اگر باز جویی خطا از صواب
نیابی یکی همنشین چون کتاب
یکی همنشین است پاکیزه دل
نه بدخواه مردم نه پیمان گسل
نخواهد ماند مردم نه پیمان گسل
نخواهد ز گیتی مگر کام تو
نه هرگز به زشتی بر نام تو
زکار جهانت دهد آگهی
بیاموزدت راه و رسم مهی
بود سوی آزادگی رهنمون
کند مرد را دید و دانش فزون
درون پر ز معنی زبان پر ز پند
نیارد زیان و نخواهد گزند
خردمند گوید که در دفتر است
ز هر کس هر آن چیز کاو بهتر است
که تا باز ماند یکی یادگار
گزینان گیتی به هر روزگار
سخنهای نیکو گزین کردهاند
به دفتر درون پا گستردهاند
همی بر خورد مردم از خوب و زشت
ز تخمی که دانای پیشین بکشت
به دانش گشاید زبان تو را
برافروزد این پاک جان تو را
روان دارد ز تیرگی به دور
کشاند ورا تا به اقلیم نور
که آلودگی را بدان راه نیست
در آن پرده جزجان آگاه نیست
بدو کشت دانش برآورده بر
وز او جان گویا بود مایه ور
سخن گر چو جان است او چون تن است
و گر جان چراغ است او روغن است
کتاب است آئینه روزگار
که بین در او رازها بی شمار
کند آشکار آن چه باشد نهان
سخن گوید و بسته دارد زبان
گشاید به دانا همه از خویش
ز نادان نهان دار آواز خویش
دهد از سخن جان و دل را فروغ
همه راست گوید، نگوید دروغ
چنین همنشین گر به دست آوری
نشاید که بگذاری و بگذری
#شعر #بدیع_الزمان_فروزانفر
🍁https://eitaa.com/havayesheer
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
خرم آنروز که از این قفس تن برهم
به هوای سر کویت بزنم بال و پری
در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم
یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری!
آنچه خود داشتم اندر سر سودای تو رفت
حالیا بر سر راهت منم و چشم تری
سالها حلقه زدم بر در میخانۀ عشق
تا به روی دلم از غیب گشودند، دری...
خبر اهل خرابات مپرسید ز من
زآنکه امروز من از خویش ندارم خبری
#وحدت_کرمانشاهی #شعر
🍁https://eitaa.com/havayesheer
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم
جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم
یار عزیز! یوسف من کم تحمل است
این برده را برای اسیری کجا برم
بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه
موی سفید را سر پیری کجا برم
ای قلب زخم خوردهی بیمار، من تو را
گر پیش پای دوست نمیری کجا برم
جان هدیهایست پیشکش آورده از خودت
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم
#فاضل_نظری #شعر
🍁https://eitaa.com/havayesheer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیست یک ساعت قرار این جانِ بیآرام را
یا رب آن آرامِ جانِ بیقرارِ من کجاست؟
#شعر
🍁https://eitaa.com/havayesheer