در مرحله آخر که ما باهم به سوریه رفته بودیم یک روز روی یکتکه سنگ روی تپهای نشسته بود، رفتم کنارش و گفتم: چرا غمگینی؟ اینجا برای چی نشستی؟ گفت: دنبال یک ترکش سر گردونم یا یک تیر که بیاید به سینه من بخورد💔.
آمادگی اعتقادی بسیار خوبی داشت با توجه به اینکه نیروی جدید بود و اولین بار بود در سوریه حاضرشده بود واقعاً شجاع بود☝️ و هر کس ایشان را میدید فکر میکرد چند سال هست در سوریه میجنگد به لحاظ تخصص زرهی هم خیلی زود خودش را رسانیده بود به خیلی از بچههای زرهی که سابقههای زیادی داشتند.👌 ازلحاظ دینی هم شد سالار شهدای مدافع حرم در تمام زمینهها واقعاً مجاهدانِ تلاش کرد و درنهایت به آرزویش رسید.💔
تولدت مبارک بزرگمرد❤️
شهید مدافع حرم محسن حججی🌹
#سالروز_ولادت