#بیاموزیم
شهیدعبدالحسین یوسفیان، متولد 15 تیر ماه سال ۱۳۶۵ . نام پدر عبدالله بود. نذر کرده بود اگر فرزند پسری نصیبش شود،”عبد” را به نام فرزندش اضافه کند. شبی مادر در خواب می بیند شخصی به او سکه ای می دهد که روی سکه نام حسین نوشته شده است و در عالم خواب به او می گویند نام فرزندت را ((عبدالحسین))بگذار.
14 آبان ماه 1394 برای این سفر انتخاب شد.سه روز بعد هم در 17 آبان ماه به صورت داوطلبانه راهی سوریه شد.این اولین و آخرین اعزامش بود.عبدالحسین در سوریه فرمانده نیروهای مردمی عراق بود و با چند تن از دوستانش از شهرهای آزاد شده، مراقبت میکردند. او 45 روز در منطقه حضور داشت. وقتی عده ای از همرزمانشان در محاصره دشمن قرار میگیرند. برای نجات دوستان میرود و تیر به قلب، دست، پهلو، پای چپ و چشمش اصابت می کند. شهید عبدالحسین یوسفیان در 29 آبام ماه سال 1394 مصادف با شهادت امام حسن عسگری علیه السلام آسمانی شد!
یک روزبرای ماموریتی که داشتیم به لشکررفته بودیم؛ کارهایمان که تمام شد،
سوار ماشین شدیم!صدای اذان را میشنیدیم که عبدالحسین گفت:پیاده شوید تا نمازهایمان را اول وقت
بخوانیم. یکی از دوستان گفت:تا گردان راه زیادی نیست. در گردان نمازمان را میخوانیم!در طول مسیر عبدالحسین دائما میگفت:اگر در زمانِ نماز اولِ وقت، تاخیر بیفتددر تمام کارها تاخیر میفتد
ناگهان برای ماشین اتفاقی افتاد و بدلیل آن،توقف کردیم! عبدالحسین خندهای کرد و گفت:این هم عاقبت تاخیر در نماز!
#شهید_عبدالحسینیوسفیان
#حوزه_علمیه_فاطمیه_سلام_الله_علیهانظرآباد
#تعجیل_درظهورآقاامام_زمان_عجل_الله_صلوات
#هرکجادلتون_شکست_التماس_دعا