يَا نُورَ الْمُسْتَوْحِشِينَ فِي الظُّلَمِ ...
جوشن کبیر، یک تجویزش
مناجات سحرگاهی و پر کردن ساعت های احیاست،
اما تجویزهای دیگری هم دارد ...
لابد از زمزمه ی فرازهای آن و الغوث هایش
خاطره های جورواجوری داریم.
اما می شود از نوشتن آن هم خاطره ی متفاوتی داشت...
این که آب زعفران و تربت کربلا را با هم مخلوط کنی
یک پارچه ی سفید را که شاید یک روز کفنت بشود
و تو را لای آن بپیچند و توی قبر بگذارند؛ برداری
با مخلوط زعفران و تـربـت؛ یکی یکی هزار
اسم خدا را روی پارچه ی سفید بنویسی و
توی فرصت آرام نوشتن به خیلی چیزها فکر کنی و ...
باید طعم الغوث ها و خلصناهایش با همه ی الغوث هایی
که توی عمرت گفته ای فرق داشته باشد ...
باید یا انیس من لا انیس له اش؛
یا حیّاً بعد کل حیّ اش؛
یا من طاعته نجاة اش؛
یاخیرالمرهوبینش یا دلیل المتحیرینش ؛
یا علام الغیوبش؛یا من له القدرة و الکمالش ....
از همه ی مناجات هایی که توی عمرت خوانده ای،
ملموس تر باشد ...
#تلک_الایام
@hawzah_khaharan_alborz