eitaa logo
حیات طیبه
384 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃✨ خـــداونـــدا...! باکری نیستم برایت بمانم ! چمران نیستم برایت باشم ! آوینی نیستم برایت قلم بزنم ! همت نیستم که برایت بمیرم ! ..... مرا با همه نقص هایم ...! با تمام گناهانم...! لیاقت ندارم ولی ... که دارم ...!!! خدایا ببخش و ببر با شهادت. برای تو که کاری نداره 💕💕💕 •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏🎥 آقا جان گر چه خود شما راضی نیستی که ما بگوئیم جانمان به فدایت ولی این جان ناقابل به فدای نائب امام زمان نشود به چه کار خواهد آمد . خدایا بدخواهان این نمونه ی دوران حضرت آیت الله المعظم را ریشه کن فرما.🤲 •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در رفتن اوضاع اقتصاد کشور از دست دولت بی تدبیر و امیدوار به غرب . •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
❗️ کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است. مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت! آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟ گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود! 👌این روزها باشیم •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏🎥 این فیلم را گر چه تکراری است باز نگاه کنید تا یادآوری شود که این ابر مرد دوران فدائیان بسیاری در سراسر جهان دارد که هریک به منزله ی بمبی برای نابودی دشمنان و بد خواهان امام خامنه ای مد ظله العالی است. جان ناقابلم به فدایت. •┈•🌴🌺🌴•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
✨﷽✨ ✅ ۲۴ ساعت عمر بیشتر ✍اسكندر مقدونی به روايت تاريخ، فرد بسيار جاه طلب و جهان گشایی بود كه در ۳۳ سالگی درگذشت. روزی كه مرگ وی فرا رسيد، آرزو داشت كه فقط یک روز ديگر زنده بماند تا بتواند مادرش را ببيند. او نيازمند ۲۴ ساعت زمان بود تا بتواند فاصله ای را كه سفر، ميان او و مادرش ايجاد كرده بود از بين ببرد و به نزد او بازگردد. به ويژه اينكه به مادرش قول داده بود هنگامی كه تمام دنيا را تصرف كرد، به پيش او بازگردد و همه جهان را به او هديه كند. بنابراين، اسكندر از پزشكان خواست تا ۲۴ ساعت مهلت برای او فراهم كنند و مرگش را به تأخير بيندازند. پزشكان به وی پاسخ دادند كه بيش از چند دقيقه به پايان عمر او باقی نمانده است و آنها نمی توانند كاری برايش انجام دهند. اسكندر گفت من حاضرم نيمی از تمام پادشاهی خود را يعنی نیمی از دنيا را در ازای فقط ۲۴ ساعت بدهم. آنها گفتند اگر همه دنيا را هم به ما بدهيد، نمی توانيم كاری برايتان انجام دهيم، اين كار غير ممكن است. آن لحظه بود که اسکندر، بيهوده بودن تمامی کوشش ‌هايش را به‌ طور عميق درک کرد. او با تمام دارایی ‌اش که کل دنيا بود، نتوانست حتی ۲۴ ساعت را بخرد. ۳۳ سال از عمرش را به هدر داده بود، برای تصاحب چيزی که با آن حتی قادر به خريد ۲۴ ساعت هم نبود. متوجه شد که به ‌خاطر اين دنيای واهی، بايد با نااميدی و محروميت کامل، جهان را ترک کند. 📚 زندگی به روايت بودا، صفحه ۸۶ •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
✨﷽✨ ✅امانت داری ✍عبدالرحمن بن سیابه می گوید: هنگامی که پدرم از دنیا رفت، یکی از دوستان پدرم به منزل ما آمد و بعد از تسلیت گفت: آیا از پدرت ارثی باقی مانده است تا بتوانی به وسیله آن امرار معاش کنی؟ گفتم: نه. او کیسه ای که محتوی هزار درهم بود، به من تحویل داد و گفت: این پول را بگیر و از سود آن زندگی خود را اداره کن. بعدا اصل پول را به من برگردان! من با خوشحالی پیش مادرم دویدم و این خبر را به وی رساندم. هنگام شب پیش یکی دیگر از دوستان پدرم رفتم و او زمینه تجارت را برایم فراهم کرد. به این ترتیب که با یاری او مقداری پارچه تهیه کرده، در مغازه ای به تجارت پرداختم. به فضل الهی کار معامله رونق گرفت و من در اندک زمانی مستطیع شدم و آماده اعزام به سفر حج گردیدم. قبل از عزیمت پیش مادرم رفتم و قصد خود را با او در میان گذاشتم. مادر به من سفارش کرد که پسرم! قرضهای فلانی را (دوست پدرم) اول بپرداز، بعد به سفر برو! من نیز چنین کردم. با پرداخت وجه، صاحب پول چنان خوشحال شد که گویا من آن پولها را از جیب خودم به وی بخشیدم و به من گفت: چرا این وجوه را پس می دهی، شاید کم بوده؟ گفتم: نه، بلکه چون می خواهم به سفر حج بروم، دوست ندارم پول کسی نزدم باشد. عازم مکه شدم و بعد از انجام اعمال حج در مدینه به حضور امام صادق (ع) شرفیاب شدم. آن روز خانه امام(علیه السلام) خیلی شلوغ بود. من که در آن موقع جوان بودم، در انتهای جمعیت ایستادم. مردم نزدیک رفته و بعد از زیارت آن حضرت، پاسخ پرسشهایشان را نیز دریافت می کردند. هنگامی که مجلس خلوت شد، امام به من اشاره کرد و من نزدیک رفتم. فرمود: آیا با من کاری داری؟ عرض کردم: قربانت گردم من عبدالرحمن بن سیابه هستم. به من فرمود: پدرت چه کار می کند؟ گفتم: او از دنیا رفت. حضرت ناراحت شد و به من تسلیت گفت و به پدرم رحمت فرستاد. آن گاه از من پرسید: آیا از مال دنیا برای تو چیزی به ارث گذاشت؟ گفتم: نه. فرمود: پس چگونه به مکه مشرف شدی؟ من نیز داستان آن مرد نیکوکار و تجارت خود را برای آن بزرگوار شرح دادم. هنوز سخن من تمام نشده بود که امام پرسید: هزار درهم امانتی آن مرد را چه کردی؟ گفتم: یابن رسول الله! آن را قبل از سفر به صاحبش برگرداندم. امام با خوشحالی گفت: احسنت! سپس فرمود: آیا سفارشی به تو بکنم؟ گفتم: جانم به فدایت! البته که راهنماییم کنید! امام فرمود: عَلَیک بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ تَشْرَک النَّاسَ فِی أَمْوَالِهِمْ هَکذَا وَ جَمَعَ بَینَ أَصَابِعِه؛ بر تو باد راستگویی و امانت داری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انگشتان دستانش را در هم فرو برد و فرمود: این چنین. عبدالرحمن بن سیابه می گوید: در اثر عمل به سفارش امام، آن چنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم. 📚 کتاب بحارالانوار،ج 47، ص 384 •┈•❄️🌟❄️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
✨﷽✨ ✅اسلام طرفدار ورزش است ✍قبل از انقلاب در سفرى که به کرمان داشتم، وارد دبيرستانى شدم. بچه ها در حال بازى بودند. رئيس دبيرستان زنگ را به صدا در آورد و ورزش را تعطيل و بچه ها را براى سخنرانى من جمع کرد. من هم گفتم: بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. اسلام طرفدار ورزش است والسلام. اين بود سخنرانى من، برويد سراغ ورزش. رئيس دبيرستان گفت: آقاى قرائتى شما مرا خراب کردى! گفتم: شما میخواستى مرا خراب کنى و بچه ها را از بازى شيرين جدا کنى وپاى سخن من بياورى. آنان تا قيامت نگاهشان به هر آخوندی مى افتاد، می گفتند: اينها ضد ورزش هستند و با اين حركت از آخوندها يك قيافه ضد ورزش درست مى کنی. بچه ها دور من جمع شدند و گفتند: عجب آقاى خوبى. پرسيدند شبها کجا سخنرانى داريد؟ من هم آدرس مسجدى را که در آن برنامه داشتم به بچه ها دادم. شب ديدم مسجد پر از جوان شد. 📚کتاب خاطرات، حجت الاسلام قرائتی •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
⭐در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد. افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا باگرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسرامپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند.. پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد .اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد اورا به اتاقِی برد که در آن پول نگهداری می شد، و گفت : 50000روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاریِ که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه! با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوی انگلیس ولی شما بجای مجازات به من می گویید به پول بدهم و عذر بخواهم ؟!! ژنرال با خشم گفت : این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی . افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذرخواست ..هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت ویادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند ...پنجاه هزارروپیه آن زمان پولِ هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد... روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد ....او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند. روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد : بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم . ژنرال گفت : حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند ...افسر گفت : آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او باز داشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم ،انجام بده و برگرد. وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که برزمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد! افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر می کنم متعجب شدی . افسر پاسخ داد: بلی برای بارِ اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید درحالی که فقیر بود ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است . ژنرال در پاسخ افسرش گفت : دفعه اول او «کرامت»ِ داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت برای همین از آن دفاع کرد . ولی دفعه دوم،او کرامت خود را در مقابل پنجاه هزار روپیه فروخته بود برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد» این داستان، حکایت افراد زیادی است که با گرفتن پول و مقام از طرف صاحبان قدرت، حقوق و وام نجومی ،ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به ا،روپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های خود لال شده اند وحرفی نمی زنند! -خبیث •┈•🌴🌺🌴•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
*سلام همراهان عزیز☘☘☘☘☘ *کوتاه درباره ی جنگ نرم* ✅ نشر اکاذیب و تبلیغات دروغ از عوامل تضعیف روحیه و سُست کردن عقاید در نبرد هاست. جنگ نرم، *کم هزینه ترین، کارآمدترین* و *خطرناک ترین* وسیله برای حمله وتخریب *فرهنگ، عقاید، مصالح و امنیت ملی*یک ملت است. به این مثال ها دقت شود، 👇👇 ✔️در اوج ارتباطات دوستانه تجاری-زیارتیِ ایران و عراق، شایعه روابط نامشروع بین دو تبعه دو کشور پخش می شود. ✔️ در شروع بیماری. کرونا، حمله ژورنالیستی به قم، مراجع، روحانیت و ضعف مدیریت ایران، صورت می گیرد و بعد در مورد اوج درماندگی اروپا در مقابل کرونا خبرها عادی و معمولی انتشار داده می شود و هیچ کس‌ نمی گوید اِاِاِاِاِ شما که گفتید قم و روحانیت دلیل شیوع کروناست پس چرا تمام جهان زمین گیر شده است؟ ✔️ در اوج روابط تجاری ایران با چین، در حالی که دنیا ما را تحریم کرده، شایعه واگذاری کیش و حضور سربازان چینی صورت می گیرد. ● و جدیدترین مورد اینکه در اوج عملکرد عالی قوه قضائیه در مبارزه همه جانبه بافساد ...سلبریتیهای وطن فروش ونفوذیهای دشمن فریاد دفاع از سارقین مسلح ومتجاوزین به عنف را بلند کرده اند... به دلیل اختصار از دیگر مثال ها خودداری می شود... ✅ باور کنید آنهایی که با این بازی‌ها، بازی می خورند اگر در جنگ صفین بودند با یک قرآن بر نیزه کردنِ عمرو عاص، *شمشیرهای کشیده شده به سمت معاویه را به سمت خیمه علی علیه السلام می کشیدند* وحتی فراتر از خوارج هم میرفتند... خُدعه و نیرنگ از شمشیر و گلوله اثرگذار تر است. ✅ امروز در حال دور زدن تحریم ها نه بصورت پنهان و مخفی بلکه به صورت آشکارا و قراردادی از آمریکای لاتین تا شرق آسیا هستیم، ✅ هنوز هیچ سایت و خبرگزاری و نهادهای متمرکز بر ایران در آمریکا که ظاهرا دقیق ترین رصد های اطلاعاتی را دارند، دلیلی قاطع و سندی مستند بر واگذاری و اهدای سرزمینی به چین ارائه نداده اند، فقط مردم ما را دارند بازی می دهند، درست مثل غزوه اُحد، که با انتشار شایعه شهادت پیامبر سعی در تفرقه و ایجاد سُستی بین سربازان اسلام داشتند. هیچ شخصی ازخودش نمی پرسد 5000 سرباز چینی قرار است کجا مستقر بشوند و چه کنند؟ هیچ کس‌ از واگذاری سرزمینی و ممنوعیت قانونی و تصویب مجلس در قراردادهای خارجی حرفی نمی زند.. هیچ کس‌ نمی گوید آمریکایی که باید از قرداد ترکمنچایِ ما خوشحال باشد، پس چرا الان ناراحت است... ❌ *فقط یک خبر دروغ آمده، باید انتشارش بدهند،* ✔️بزرگترین کار این شایعات و تبلیغاتِ فیک و دروغ، تبدیل امید به ناامیدی، اعتماد به بی اعتمادی، سُست کردن عقاید و بی مبالاتی فرهنگی است. مصیبت بزرگ آن است که بوسیله این دروغ ها احساس غرور ملی خود را از دست بدهیم. *باید هوشیار بود و فریب شایعات اتاق جنگ دشمن را نخورد* ********************** ✍مواظب جنگ نرم باشيد •┈•☘️ 🌸 ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥منتظررر سنه قوربان هارداسان ای شه خوبان •┈•☘️ ❤️ ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
‌ هر زمان ای رو شنيديد و يا خواستيد شايعه ای را تکرار کنيد اين فلسفه را در ذهن خود داشته باشيد : در يونان باستان سقراط به دليل خرد و درايت فراوانش مورد ستايش بود. روزی فيلسوف بزرگی که از آشنايان سقراط بود، با هيجان نزد او آمد و گفت : سقراط می‌دانی راجع به يکی از شاگردانت چه شنيده ام؟ سقراط پاسخ داد : " لحظه ای صبر کن. قبل از اين‌که به من چيزی بگویی از تو می‌خواهم آزمون کوچکی را که نامش ”سه پرسش” است پاسخ دهی." مرد پرسيد : سه پرسش؟ سقراط گفت : بله درست است. قبل از اينکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنيم. اولين پرسش حقيقت است. کاملا مطمئنی که آنچه را که می‌خواهی به من بگویی حقيقت دارد؟ مرد جواب داد : "نه، فقط در موردش شنيده ام." سقراط گفت : "بسيار خوب، پس واقعا نمی‌دانی که خبر درست است يا نادرست.” حالا بيا پرسش دوم را بگويم، " پرسش خوبی" آنچه را که در مورد شاگردم می‌خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟ مرد پاسخ داد : " نه، برعکس…" سقراط ادامه داد : "پس می‌خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نيستی بگویی؟" مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت. سقراط ادامه داد : "و اما پرسش سوم سودمند بودن است. آن چه را که می‌خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برايم سودمند است؟" مرد پاسخ داد : " نه ، واقعا…" سقراط نتيجه‌گيری کرد : "اگر می‌خواهی به من چيزی را بگویی که نه حقيقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است پس چرا اصلا آن را به من می‌گویی؟!! مراقب نقل قول‌هایمان باشیم... ✍این مطلب حقیقت داشته باشد یا نه مفهوم درستی را در بر دارد لذا به فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه السلام توجه کنید به مطلب گفته شده نه گوینده. •┈•☘️ ❤️ ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
🔔 زنگ 🔻 *کمال آتاتورک* ﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌ فَاعتَبِروا يَا اُولي الاَبصَار........ - کمال آتاتورک که مشهور به « الرجل الصنم » است در سال 1924میلادی خلافت إسلامی را لغو کرد . -در سال 1926م. شريعت إسلامي را به طور کلی در ترکیه لغو اعلام کرد. - ميراث مرد و زن را بر خلاف آیات قرآن مساوي تصویب کرد . - مردم ترکیه را از أداء شعائر حج و عمره منع کرد . - تدریس زبان عربی را در مدارس ممنوع اعلام کرد . - اذان را در سراسر مساجد کشور ترکیه ممنوع کرد و خواندن نماز به زبان عربی را قدغن کرد. - حجاب اسلامی را در ترکیه ممنوع کرد و پوشیدن لباس غربی را برای هر ترک اجباری ساخت. -در اصل اسمش مصطفی کمال است، پیشوند مصطفى را از اسم خود بیرون کرد. - جشن با شکوه اعیاد سعید فطر و عيد قربان مسلمین را در ترکیه لغو کرد. - به جای روز جمعه، روز یکشنبه را روز تعطیلی در سراسر کشور ترکیه بخشنامه و تصویب نمود . - حروف عربي را از زبان ترکی بیرون کرد. - سوگند به الله را لغو کرد و اعلام نمود هنگام انتصاب مسئولیت، آنها را بجای قسم به الله، به شرف سوگند بدهند . - صدها عالم و فقیه که مخالف تفکّر سکولاری و منهج لائیکی وی بودند همگی را اعدام کرد . - قبل از مرگ خویش توصیه کرد که تشییع جنازه ام مثل مسلمین نباشد و بر من نماز جنازه خوانده نشود . - کمال أتاتورك در سال 1923میلادی در صحن علنی مجلس ترکیه اعلام کرد اکنون ما در قرن بیستم زندگی می کنیم عصر تکنولوژی و پیشرفت صنعت، نمی توانیم به دنبال کتابی حرکت کنیم که از انجیر و زيتون بحث می کند ( منظورش سوره والتین است که قرآن كريم آمده است) نهایتا مرگ کمال آتاتورک بر اثر گاز گرفتگی مورچه قرمز بوده است. که پس از دو سال علم طب کشف نمود دارو و علاج بیماری که آتاتورک به سبب آن مرده است پوست درخت انجیر است است که در قرآن آمده است. الله تعالی می فرماید : " فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَىٰ مَثَلُ الأولين". ♦️الزخرف آیه8 ; و ما کسانی را هلاک کرده‌ایم که نیرومندتر از اینها هم بوده‌اند و قدرت بیشتری هم داشته‌اند. نمونه‌هائی از داستان پیشینیان (بارها در قرآن به میان آمده و) گذشته است. •┈•☘️ ❤️ ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حتما گوش کنید . هم نکته های خنده دار تو این فیلم بسیار زیباست و هم نکته هایی که اهلش میتونن با اون نکته ها به خدا برسند. •┈•☘️ ❤️ ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راستی چرا با این همه کم اطلاعی از اوضاع و احوال روز جهانی اینقدر راحت قضاوت میکنیم و آب به آسیاب دشمن میریزیم؟ ✍خوب است دقت بیشتری به منابع خبری و خود خبر داشته باشیم. •┈•☘️ ❤️ ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه ✍در زمان قاجار ، در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت.امام جماعت آن مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم که هر روز صبح به مسجد می آمد و روضه حضرت زهرا را میخواند و به خلیفه دوم و به اهل سنت ناسزا میگفت... و این درحالی بود که افراد سفارت و تبعه آن که اهل سنّت بودند ، برای نماز به آن مسجد می آمدند.روزی به او گفتم: تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می خوانی و همان ناسزا را تکرار میکنی؟ مگر روضه دیگری بلد نیستی؟! او در پاسخ گفت: بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان. از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد... فهمیدم که بانی یک کاسب مغازه دار است. به سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم شخصی روزی دو تومان به من می دهد تا در آن مسجد چنین روضه ای خوانده شود. پنج ریال به آن روضه خوان می دهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم.باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص (برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی) داده میشود که پس از طی مراحل و دست به دست گشتن، پنج ریال برای آن روضه خوان بیچاره می ماند. 📚هزار و یک حکایت اخلاقی محمدحسین محمدی -خبیث •┈•☘️ ❤️ ☘️•┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ 🎬 ♨️ تهدیدی بزرگ برای آینده‌ی ایران •┈• ☘️ 🌸 ☘️ •┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مناظره‌ای که منجر به شهادت امام جواد علیه السلام شد 🔸در این کلیپ، حجت‌الاسلام عالی با اشاره به مستندات تاریخی، پشت پرده شهادت امام جواد را تشریح میکند. •┈• ☘️ 🌸 ☘️ •┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
◾️لقب ایشان جواد و ابن الرضا است.  ◾️کنیه ایشان ابوجعفر ثانی است. ◾️زادروز:۱۰ رجب سال ۱۹۵ ه.قمری ◾️زادگاه:مدینه ◾️مدت امامت:۱۷سال(۲۰۳ تا ۲۲۰) قمری ♦️شهادت:۵ ذی الحجه سال ۲۲۰ قمری ◼️مدفن:کاظمین(بغداد) ◾️طول عمر : ۲۵ سال ◾️پدر ایشان امام رضا(علیه السلام) و مادر ایشان سبیکه می باشد. ♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ◾️امام محمد بن على بن موسى الرضا(ع) نهمين پيشواى شيعيان می باشد. ◾️در منابع روایی، از ایشان با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود تا با ابوجعفر اول یعنی امام باقر(ع) اشتباه نشود. ◾️مادر ایشان سبیکه از خاندانماریه قبطیه همسر رسول اکرم(ص) می باشد. ◾️قبل از تولد امام جواد(ع)، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی(ع) نسلی از خود باقی نمی‌گذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع می‌شود. از این‌رو وقتی که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف کرد. ◾️امام جواد(ع) در سن هشت سالگی به امامت رسید. ◾️کودکی امام جواد(ع) در هنگام شهادت پدرش، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی، عبدالله بن موسی، را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت امام جواد(ع) را پذیرفتند. ◾️یکی از همسران ایشان سمانه نام دارد، که مادر امام هادی(ع) است. ◾️همسر دیگر ایشان، ام الفضل دختر مأمون عباسی است. ◾️در دوره امامت جوادالائمه، فرقه‌ های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع) شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌نمود. ◾️مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی همچون جایگاه شیخین (خلیفه اول و دوم) و برخی مسائل فقهی از مناظرات معروف امام جواد(ع) است. ◾️ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکلاء و نامه‌نگاری انجام می‌گرفت. ◾️ایشان همچنین با امام رضا(ع) نسبت باجناقی دارد. چون دختر دیگر مامون، به نام ام حبیبه در تزویج امام رضا(ع) بود که هرچند به منزل امام رضا(ع) راه نیافت. ◾️بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) دارای چهار فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه بود. ◾️ایشان جوانترین امام(ع) در بین دوازده امام شیعه هستند، که در سن ۲۵ سالگی شهید شدند. ◾️آن حضرت(ع) با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» وبرادرش «معتصم» معاصر بوده است. ◾️از مهمترین اصحاب و شاگردان ایشان می توان از عبدالعظیم حسنی، زکریا بن آدم، فضل بن شاذان، علی بن مهزیار ودعبل خزایی نام برد. ◾️برخی دلیل ملقب شدن امام نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند. امام جواد(ع) از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. ♦️سرانجام امام جواد(ع) در زمان حکومت معتصم از مدینه به بغداد آورده شد، و همان سال به دستور وی به شهادت رسید. شیخ مفید می نویسد : 《وَ تُوَفَّي فِي ذِي القَعدَةِ مِن هَذِهِ السَّنَةِ》 در ماه ذی القعده همان سال(۲۲۰ هجری) وفات نمود.(۱) ابن شهر آشوب می نویسد : 《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》 امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۲) برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخن‌چینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانسته‌اند. روزي معتصم در مجلسي كه براي تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بود، امام(ع) را شركت داد و قاضي بغداد، ابن ابي داود و ديگران در اين مجلس شكست خورده و شرمنده گرديدند.  چند روز بعد، ابن ابي داود نزد معتصم رفت و از روی حسد و كينه توزی به وی گفت : از باب خيرخواهی به شما تذكر مي دهم كه جريان چند روز قبل به صلاح حكومت شما نبود؛ زيرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالي مملكتي فتواي ابوجعفر(ع)، يعني فتواي كسي كه نيمي از مسلمانان او را خليفه و شما را غاصب حق او مي دانند،را بر فتواي ديگران ترجيح دادي! اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد.  معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود.(۳) ◾️آرامگاه مطهر ایشان در شهر کاظمین در شمال بغداد و در کنار جدش امام موسی کاظم(ع) قرار دارد.(۴) 📚منابع: ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۹۵ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹ ۳)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰ ۴)سیره پیشوایان پیشوایی، از ص۵۲۹ تا ۵۶۳ •┈• ☘️ 🌸 ☘️ •┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قبل از آنکه بمیرید آرزوی مرده را برآورده کنید. یکی از آرزوهای مردگان که در حقیقت زندگان واقعی هستند این است حتی برای یک لحظه به این دنیا برگردند و عملی را که مورد رضایت خداوند است انجام دهد. خدمتی به خلق الله شاد کردن دلی از بندگان خدا و... •┈• ☘️ 🌸 ☘️ •┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کرامات شهدا🌷 -زنده-اند شفای بیماری صعب العلاج •┈• ☘️ 🌸 ☘️ •┈• 💖كانال حیات طیبه؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe