#داستان_دنباله_دار
#جانم_می_رود_5
مریم هم همراهش بلند شد
ــــ بابات؟؟
نگران نباش خودم همرات میام خونتون بهشون میگم که پیش ما بودی
مهیا سرش را تکان داد
ـــ نه
نه بابام بیمارستانه حالش بد شده بردنش بیمارستان
من باید برم
به سمت در رفت که مریم جلویش را گرفت
ــــ کجا میری با این حالت
مهیا با نگرانی به مریم نگاه کرد
ـــ توروخدا بزار برم اصلا من براچی اومدم اینجا
بزار برم مریم خانم بابام حالش خوب نیست باید پیشش باشم
مریم دستی به سرو روش کشید و گفت:
ـــ اروم باش عزیزم میری ، ولی نمیتونم بزارم با این حالت بری یه لحظه صبر کن یکی از بچه هارو صدا کنم برسونتمون
مریم به سمت در رفت
مهیا دستانش را درهم پیچاند ساعت ۱شب بود و از حال پدرش بی خبر بود
با امدن مریم سریع از جایش بلند شد
ـــ بیا بریم عزیزم داداشم میرسونتمون
مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی رفتند
سوار شدند
مهیا حتی سلام نکرد
داداش مریم هم بدون هیچ حرفی حرکت کرد
مهیا می خواست مثبت فکر کند اما همه اش فکرهای ناجور به ذهنش می رسید و او را آزار می داد
نمی دانست وقتی برسد چگونه باید رفتار کند یا به پدرش چه بگویید.
اصلا حال پدرش خوب است .
ــــ خانومی با توأم
مهیا با صدای مریم به خودش اومد
ـــ با منے ؟
ـــ آره عزیزم میگم نشونی رو میدی
ـــ آها، نمیدونم الان کجا بردنش ولی همیشه میرفتیم بیمارستان .....
دیگر تا رسیدن به بیمارستان حرفی زده نشد
به محض رسیدن به بیمارستان پیاده شدن
با پیاده شدن داداش مریم
مهیا ایستاد .
باورش نمی شد داداش مریم همان جوان سیدی که آن روز در خیابان با آن بحث کرده باشد
ولی الان باید خودش را به پدرش می رساند بدون توجه به مریم و برادرش به سمت ورودی بیمارستان دوید وخودش را به پذیرش رساند
ــــ سلام خانم پدرمو آوردن اینجا؟
پرستار در حال صحبت با تلفن بود با دست به مهیا اشاره کرد که یه لحظه صبر کند
مهیا که از این کار پرستار عصبی شده بود
خیزی برداشت و گوشی را از دست پرستار کشید
ـــ من بهت میگم بابامو اوردن بیمارستان تو با تلفن صحبت میکنی
پرستار از جاش بلند شد و تا خواست جواب مهیا را بدهد مریم و برادرش خودشان را به مهیا رساندند
مریم ، مهیا را دور کرد و شروع کرد به اروم کردنش
ــــ اروم باش عزیزم
ـــ چطو اروم باشم بهش میگم بابامو اوردن اینجا اون با اون تلفنش صحبت میکنه
مهیا نگاهی به پذیرش انداخت
دید سید با اخم دارد با پرستار حرف می زد به سمتشان آمد
شهاب پرسید اسم پدرتون چیه؟
ــــ احمد معتمد
مهیا تعجب را در چشمان سید دید ولی حوصله کنجکاوی را نداشت
سید به طرف پذیرش رفت اسم را گفت پرستار شروع به تایپ ڪردن کرد
و چیزی را به سید گفت
سید به طرفـ آن ها امد
مریم پرسید
ـــ چی شد شهاب
مهیا باخود گفت پس اسم این پسره مرموز شهاب هستش
ـــ اتاق ۱۱۴
ادامه دارد
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
❓ سوال:
اگر شخص روزه دار در حال مضمضه کردن، بی اختیار آب را فرو دهد، روزه اش چه حکمی دارد؟
✅ پاسخ:
اینکه به چه جهتی مضمضه کرده و این اتفاق افتاده است چند صورت دارد:
1⃣ برای خنک شدن مضمضه کرده:
✍ آیت الله بهجت:
بنابر احتیاط واجب، روزه باطل است.
✍ بقیه مراجع:
روزه باطل است و باید قضای آن را بگیرد.
2⃣ بی جهت مضمضه کرده:
✍ آیت الله سیستانی:
اگر به جهت تشنگی باشد، روزه باطل است.
✍ بقیه مراجع:
روزه باطل است و باید قضا کند.
3⃣ برای وضو مضمضه کرده:
✍ آیات امام، سیستانی، صافی، نوری، مکارم، فاضل و گلپایگانی:
روزه اش صحیح است.
✍ بقیه مراجع:
اگر برای وضوی نماز واجب مضمضه کرده، روزه اش صحیح است.
📚 منبع:
توضیح المسائل 16 مرجع، ج 1، م 1688؛ رهبری: استفتاء کتبی از دفتر معظم له؛ عروه الوثقی، کتاب الصوم، فی موارد وجوب القضا، م 3؛ منهاج الصالحین، م 1024؛ صافی: هدایه العباد، م 1343؛ بهجت: وسیله النجاه، م 1138.
~~~🔹🍀🌹🍀🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌹
🍀
✨🍀
🍀🌸🍀
🌹🍀✨🍀✨🍀✨🍀🌹
#رفاقت
💠 در راه مشهد شاه عباس
تصمیم گرفت دو بزرگ مرد را
امتحان کند!!
🌹به شیخ بهایی که اسبش
جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه
است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن
اسب سوار است، حیوان کشش
اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
🌷به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند،
دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی
چون شیخ بهائی بر پشتش
سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
این است "#رسم_رفاقت..."
در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم..
~~~🔸🍃☀️🍃🔸~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💎
🍃
☀️🍃
🍃☀️ 🍃
💎🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃💎
💠 #عفاف ، بالاترین #عبادت
بالاترين عبادت عفاف است.
کسي پيش امام باقر (علیه السلام) آمد و گفت که من مرد کم عملي هستم. خيلي اهل نماز و روزه نیستم.
البته وظايف شرعي را انجام مي دهم.
نماز واجب را مي خوانم ولي نماز شب و روزه ي مستحبي نمي گيرم نمي خوانم.
من يک انسان معمولي هستم ولي دوويژگي در زندگي ام دارم
يکي اينکه #حرام_نمي خورم و ديگر اينکه #شهوتم را از راه حرام ارضاء نمي کنم .
نظر شما در مورد من چيست؟
🍃💐 امام فرمود: بيشترين عبادت را تو داري.
خدا به چيزي بالاتر از کنترل شکم و قواي جنسي عبادت نشده است.
يعني #کنترل_شکم که حرام نخوريم و #کنترل_قواي_جنسي که به حرام نيفتيم، اينها بالاترين عبادت است.
عفيف باشيم بالاترين عبادت است.
✍ حجت الاسلام #رفیعی
~~~🔹🍂🔵🍂🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🔵
🍂
🔵🍂
🍂🔵🍂
☀️🍂🔵🍂🔵🍂🔵🍂🔵
🌷 امام صادق عليه السّلام فرمودند:
ما اغْتَنَمَ أحَدٌ بِمِثْلِ ما اغْتَنَمَ بِغَضِّ الْبَصَرِ لِأنَّ الْبَصَرَ لا يُغَضُّ عَن مَحارِمِ اللهِ تَعالي إلّا وَ قَدْ سَبَقَ إلي قَلْبِهِ مُشاهَدَة الْعَظَمَةِ وَ الْجَلالِ.
هيچ غنيمتي مانند غنيمتي كه آدمي از راه #كنترل_چشم به دست مي آورد نيست، زيرا ديدگان از #نگاه_به_نا_محرم فرو بسته نميشود جز آنكه در قلب او عظمت و جلال الهي مشاهده مي شود.
📗مصباح الشريعة، ص 9
~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌸
🍃
🌟🍃
🍃🌺🍃
🌸🍃🌟🍃🌟🍃🌟🍃🌸
✨﷽✨
#اهمیت_رابطه_زناشویی
🌺 زن و شوهرهایی که روابط زناشویی فعال و سالمی دارند، کمتر از دیگران بیمار میشوند.
در بدن این افراد پادتنی که بدن را در برابر #میکروبها حفظ میکند، در سطح بسیار بالایی وجود دارد.
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
#ترفندهای_زنانه_برای_جذب_شوهر
💅💄#آرایش کنید
مردها ، موجوداتی بصری هستند و از تماشای زیبایی زن ها لذت می برند . بنابراین بهتر است زن ، خود را برای شوهرش آرایش کند . برای راضی کردن مرد ، کافیست آنچه را که دوست دارد در مقابل چشمانش قرار دهید .
👗💍👠خوب #لباس بپوشید
🌸🌹#خوشبو باشید
💃#شوخ_طبعی را تمرین کنید(شاد باشید)
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞