#داستان_دنباله_دار #جانم_می_رود_2 چون نزدیک اذان بود خیابان شلوغ شده بود نازی هِی غُر میزد ـــ نگا نگا خودشو مذهبی نشون میده بعد تسبیح هدیه میده آقا ، آخ چقدر از اینا بدم میاد زهرا با ناراحتی گفت: ــــ چی شد مگه کار بدی نکرد مهیا حوصله ای برای شنیدن حرفهایشان نداشت می دانست نازی یکم زیاده روی می کند ولی ترجیح می داد با او بحثی نکند به پارک محله رفتن که خلوت بود و به یاد بچگی سرسره بازی کردن و زهرا آنها را به بستنی دعوت کرد هوا تاریک شده بود ترجیح دادن برگردن هر کدام به طرف خانه شان رفتند مهیا تنها در پیاده رو شروع به قدم زدن کرد که با شنیدن صدای بوقی برگشت با دیدن چند پسر مزاحم آهی کشید و با خود زمزمه ڪرد: ـــ اخه اینا دیگه چقدر خزن ؛ دیگه کی میاد اینجوری مخ زنی کنه بی توجه به حرف های چندش آورشان به راهش ادامه داد ولی اونا بیخیال نمی شدند مهیا که کلافه شده بود تا برگشت که چیزی تحویلشان بدهد با صدای داد یک مردی به سمت صدا چرخید با دیدن صاحب صدا شوکه شد با تعجب به پسرهمسایہ شان نگاهے ڪرد ! باورش نمے شد او براے ڪمڪ بیاد . مگر همچین آدم هایی فقط به فڪر خودشون نیستند؟ پسرای مزاحم با دیدن این پسره که تو محله معروف بود و اهل بسیج ومسجد و ...پا بہ فرار گذاشتن مهیا با صدای پسره به خودش آمد ـــ مزاحم بودند؟ ـــ بله پسره نگاهی توأم با اخم به مهیا انداخت مهیا متوجه شد که می خواهد چیزی بگوید ولی انگار دودل بود ــــ چیه چته نگاه میکني؟ برو دیگه میخوای بهت مدال افتخار بدم پسره زیر لب استغفراللهی گفت و ادامه داد: ــــ شما اگر ی کم تیپتونو درست کنید دیگه نه کسی مزاحمتون میشه نه لازمه به فکر مدال برای من باشید مهیا که از حاضر جوابی اون عصبانی بود شروع کرد به داد و بیداد ــــ تو با خودت چه فڪری کردی ها ؟ من هر تیپی بخوام میزنم به تو چه ؟ تو وامثال تو اگر نمیتونن چشاشونو کنترل کنن به من چه ؟ تا پسره می خواست جوابشو بده یکی از دوستاش از ماشین پیاده شد و اون رو صدا زد ــــ بیا بریم سید دیر میشه پسره که حالا مهیا میدانست سیده به طرف دوستانش رفت و سوار ماشین شد و رفتن. مهیا که هنوز عصبانی بود بلند فریاد زد ــــ عقده ای بدبخت به طرف خانه رفت وبعد از ورود بی توجه به مادر و پدرش که در پذیرایی مشغول تماشای تلویزیون بودن به اتاقش رفت ادامه دارد ~~~🔹💞💚💞🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💞 💕 💞💕 💕💚💕 💞💕💞💕💞💕💞💕💞