eitaa logo
حیات طیبه
395 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مکالمه یک زن و شوهر مشهدی : زن: چقد خاطروم رِ میخی؟ مرد: مو خیلی خاطرت رِ مُخوام! زن: نِه بُگو چقد؟! مرد: مِفهمی زن ، مو عین گوشی موبایلوم و تو هم سیمکارت توشی !! .. یعنی مو بدون تو هیچوم یَره ..!!! زن: ای قربون شویُم بُرُم ، چی رمانتیک رِفته ..! مرد هم ته دلش میگه: عِجب زن ساده ایه .. نِمِفهمه که ای گوشی چینیه چارتا سیمکارت موخوره😂 ~~~🔹💞💚💞🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 💞 💕 💞💕 💕💚💕 💞💕💞💕💞💕💞💕💞
🔴 یکی از باورهای غلط این است که بزرگی عذاب اصلا تناسبی با گناه خطاکار ندارد! مثلا در روایت داریم عذاب هر کلمه با نامحرم حبس در آتش جهنم است. (وسائل‌الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۹۸) 💠 فرض بفرمایید یک ساختمان مخابرات و یک ساختمان معمولی مسکونی را با یک بمب تخریب کنیم. سوال ما این است کدام یک برای بازسازی نیاز به وقت و هزینه بیشتری دارد. یقینا مخابرات وقت بیشتری برای تعمیر و اصلاح می‌خواهد زیرا سیستم مخابرات بسیار و دقیق‌تر و ظریف‌تر از منزل مسکونی است. 💠 انسان نیز سیستم بسیار پیچیده و ظریفی دارد که با یک ضربه به ظاهر کوچک گناه بزرگ‌ترین آسیب به آن وارد می‌شود. درست مثل یک کامپیوتر که ممکن است با ضربه و فشار یک سوزن به صفحه آن آسیب جدی ببیند و برای تعمیر‌ش زمان زیادی را تعمیرکار باید صرف کند تا اصلاح شود. 💠 از طرفی ظاهر گناه را ما انسانها کوچک می‌پنداریم درحالیکه گناه یعنی تمرد و سرپیچی از خالق هستی که خطای بزرگی محسوب می‌شود پس تخریب روح با سرپیچی از خداوند زیاد است. 💠 نیز پالایشگاه و تعمیرگاه روح انسان است. لذا هرچه تخریب روح بیشتر باشد به طور طبیعی باید روح زمان بیشتری در پالایشگاه جهنم بماند تا تعمیر و اصلاح شود. پس خلقت جهنم از روی انتقام نیست بلکه از روی محبت و لطف خداوند است تا روح انسان در آن اصلاح شده ومجوز ورود به بهشت را بگیرد. ~~~🔹🍁🌾🍁🔹~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🍁 🌾 🍁🌾 🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
﷽ ✅عاقبت با یکی از علمای مشهد می فرمود : روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید . گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم؟ و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک در آنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت . بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد .! بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم . از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟ گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد، با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود.!! . 🌸حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند .! 📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 ) ─═इई🔸🌿🔥🌿🔸ईइ═─ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🔥 🌿 🔥🌿 🌿🔥🌿 🔥🌿🔥🌿🔥🌿🔥🌿🔥
✨﷽✨ 😁 😛داستانِ مرخصیِ تازه عروس😝 همسر يکي از فرمانده‌هانِ پاسگاه،که به تازگي ازدواج کرده و چندين ماه از زندگي‌شان،دور از شهر و بستگان،در منطقه‌ی خدمتِ همسرش مي‌گذشت، بدجوري دلتنگِ خانواده‌ی پدري‌اش شده بود.. او چندين بار از شوهرش درخواست مي‌کند که براي ديدنِ پدر و مادرش، به شهرشان، به اتفاقِ هم،يا به تنهايي مسافرت کند ولي شوهرش هربار، به بهانه‌ای از زير بارِ موضوع شانه خالی مي‌کرد.. زن که در اين مدت،با چگونگی برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش و مکاتبه‌ی آن‌ها برایِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری،کم و بيش آشنا شده بود،به فکر مي‌افتد که حالا که همسرش به خواسته‌ی وي اهميت نمي‌دهد،او هم به‌صورتِ مکتوبو همانندِ سایرِماموران برای رفتن و ديدار با خانواده‌اش،درخواست مرخصي بکند. پس دست به کار شده و در کاغذي، درخواستِ کتبي‌ای، به اين شرح، خطاب به همسرش مي‌نويسد: از :سمیرا به :جناب آقای حسن . . . فرمانده‌ی محترم پاسگاه . . . موضوع : درخواستِ مرخصی احتراما به استحضار می رساند که اين‌جانب سمیرا همسرِ حضرت‌عالي، که مدت چندين ماه است، پس از ازدواج با شما، دور از خانواده و بستگانِ خود هستم، حال که شما به‌دليلِ مشغله‌ی بيش از حد، فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد، بدين‌وسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اين‌جانب، به مدتِ 15 روز، براي مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد.... با احترام همسر دلبند شما سمیرا و نامه را در پوشه‌ی مکاتباتِ همسرش مي‌گذارد... چند وقت بعد، جوابِ نامه، به اين مضمون، به دست‌اش رسید: سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالي، جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام، بدین‌وسیله اعلام می‌دارد، با درخواستِ شما، به‌ شرطِ تعیينِ جانشين، موافقت مي‌شود.... فرمانده‌ی پاسگاه . . .😜 😂😂 ┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe