#مخصوص_بانوان
💟 این که مهارت #عشقبازی و #دلبری و #عشوه_گری را بلد نباشید پاکدامنی نیست !
❎ بلکه نقیصه ایست تربیتی که باید با مطالعه و تمرین رفع شود، #همسر شما نیاز دارد گاهی داغ ترین زن دنیا را در آغوش بگیرد!
چشم و دل شوهرتون رو سیر کنید تا بیرون از خونه خودشو سیر نکنه.
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
#مخصوص_خانمها
آموزش #عشوه_گری: 👸
عشوه گری برای هر خانم متاهلی از واجباته!😉
اگر خانم ها بدانند چقدر عشوه و ناز برای مردان دوست داشتنی و لذت بخش است به جای وقت صرف کردن برای آشپزی و بشور و بساب، عشوه ریختن را یاد می گیرند و انجام میدهند 😜و اگر به خوبی و به جا و به اندازه باشد جای همه چیز را می گیرد. و محبت و وابستگی عجیبی برای شوهر به وجود می آورد.☺️
به شما بگویم عشوه گری حتی از زیبایی صورت و اندام و خوش تیپی هم مهمتر است چون محرکتر است. فرق زن با مرد در چیست؟!؟!؟!؟!؟!؟😳 زنی که حرکات و عشوه های خاص زنانه نداشته باشد و رفتار و حرف زدنش مردانه باشد به چه درد شوهر می خورد.😒 خب آن مرد اگر می خواست با
وقتی نیاز مرد کامل در خانه رفع شود. خانواده ای با محبت و روابط عاطفی عمیق و خانواده سالمی به وجود خوهد آمد.👪
چگونه؟؟؟😳
سینه ها: سینه ها را به بالا بدهید و هیچ وقت افتاده و خموده نایستید. سوتین محکم که سینه را مستقیم و کمی به بالا نگه دارد ببندید. فکر نکنید خب لباس زیر است و دیده نمی شودنه. لباس زیر برای مردان جذاب است هم رنگ آن و هم مدل آن. خیلی تنگ نباشد که جای آن روی بدنتان بیفتد و نیز باید دست راحت داخل آن برود. برای خوشنودی خدا که در خوشنودی همسر است برای آن پول خرج کنید.👙
پشت چشم نازک کردن: زمانی که تنها هستیداین کار را جلوی آینه تمرین کنید. یک ته لبخند هم چاشنی آن کنید. اگر اصلا این کار را بلد نیستید می توانید از بقیه یاد بگیرید.تو خیابان، مترو، اتوبوس، و فیلم به چشمان خانم هایی با عشوه حرف می زنند خوب نگاه کنید.👀
کتف: یکی از کتفها را کمی به جلو بدهید مثل حالتی که در رقص انجام می دهند. البته نه همیشه مثلا موقع حرف زدن کمی دوش خود را تکان دهید.💃
گردن: در بعضی مواقع کمی آنرا کج کنید تا به ناز شدن ترکیب شما بیفزاید. این کار را با متمایل کردن یک طرف دوش خود به جلو انجام دهید
.☺️
کلام: صوت دلنشین هم محرک هست. هنگامی که با همسر خود صحبت می کنید. صدای خود را نازک کنید.آخر کلمه ها را کمی بکشید. مثلا رضاااااااا.😵 از واژه های خاصی استفاده کنید مثل ،اِواااااا، ای جاااان، آخی ی ی، نازی، فدات، عزیزم و...😋
راه رفتن: پاها نزدیک به هم گذاشته شود حتی جلوی هم گذاشته شود نه کنار هم👯
نشستن: حتما یک پا روی پای دیگر باشد. و ترجیحا از صندل یا کفش استفاده شود. می توانید کمی هم به کمر قوس دهید و خود را کج کنید. کلا قوس و انعطاف و صاف نبودن زیباست.👡
خوابیدن: در خوابیدن نیز صاف نخوابید. به پهلو، پای بالا جلوی پای پایین روی زمین باشد و اگر باسن کوچکی دارید کمی باسن خود را به بالا بدهید. سر خود را با کمی قوس روی بالش بگذاریدو یک لبخند هم داشته باشید.😊😋
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
👩ترفندهای جذاب زنانه:
💁 سعی کنین صبحها زودتر از شوهرتون بیدار بشین و با بوسه های متوالی بیدارش کنین بدون هیچ حرفی.😘
چشماشو که باز کرد تو گوشش یه جمله قشنگ بگین و صبح بخیر بگین بهش.بگین خوشحالین ک یه روز تازه رو کنارش شروع کردین و....
💁 همیشه به شوهرتون با شرم و خجالت نگاه کنین.بهش خیره نشین.مردا این خجالتو خیلی خیلی دوس دارن ☺️☺️😊😊
💁 زیاد از شوهرتون نپرسین کجایی؟؟؟
گاهی بهش زنگ بزنین و بگین خیلی دوست دارم.دلم برات تنگ شده.امروز زودتر بیا خونه 🏡
💁 خانوما همیشه حد و مرزها رو با خانواده همسرتون حفظ کنین.زیاد شوخی و لودگی نکنین.هرچی سرسنگینتر باشین احترامتون بیشتر سر جاش میمونه.باهاشون مهربون باشین ولی صمیمی نشین.هیچوقت از گذشته تون برا خواهر شوهر و جاری نگین
هیچوقت از اتفاقات خانواده پدریتون برا اونا نگید 👩👨
💁 هیچوقت شب خونه مادرشوهرتون نخوابین.حتی اگه تا دیروقت اونجا بودین بعدش برین خونه خودتون.
💁 همیشه با شیکترین و مرتب ترین حالتتون برین اونجا.
💁 زیاد کار نکنید و خودتونو خسته نکنین.
با بچه و شوهرتون به بهترین وجه صحبت کنین.
حتی اگه میخواین بچه تون رو دعوا کنین ببرینش تو حیاط یا تو اتاق.جلو کسی دعواش نکنین چون بقیه هم این جراتو میکنن که دعواش کنن. 🎭
💁 گاهی برای مادرشوهرتون کادو بخرین
هفته ای دو سه بار بیشتر نرید خونه ش اونم فقط با دعوت.
💁 توی مهمونی ها وقتی نمیتونین نزدیک شوهرتون بشینین یا باهاش حرف بزنین بهش حتما اس بدین.مثلا بگیم قربون شوهرم برم خوشتیپ!
یا بگین واقعا باشخصیتی .عاشق این وقارتم
یا هرچی که میدونین خوشحالش میکنه
💁 همیشه رو غذاتون رو با سس و یا سبزیجات جملات عاشقانه برا شوهرتون بنویسین. 🍵🍲🍛
وقتی مشغول کاره براش چای ببرین و میوه پوست بکنین.🍹🍷☕️
ماساژ مردا رو سرحال میکنه.تو خستگیشون با ماساژ سرحالشون کنین
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
#شوخی
مکالمه یک زن و شوهر مشهدی :
زن: چقد خاطروم رِ میخی؟
مرد: مو خیلی خاطرت رِ مُخوام!
زن: نِه بُگو چقد؟!
مرد: مِفهمی زن ، مو عین گوشی موبایلوم و تو هم سیمکارت توشی !! .. یعنی مو بدون تو هیچوم یَره ..!!!
زن: ای قربون شویُم بُرُم ، چی رمانتیک رِفته ..!
مرد هم ته دلش میگه:
عِجب زن ساده ایه .. نِمِفهمه که ای گوشی چینیه چارتا سیمکارت موخوره😂
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
با سلام خدمت اعضای محترم کانال🌷
💯با توجه به اینکه بیشتر طلاق ها در کشور ما بخاطر نا آگاهی زوجین از احکام مقاربت و شیوه ی صحیح مقاربت هست💯
👈یکی از اهداف ما در این کانال کاهش طلاق در کشور است که با بالا رفتن فهم زوجین از اصول صحیح جنسی و زناشویی و شیوه های درک متقابل همسر صورت میگیرد
برای اینکه شما عزیزان آزرده خاطر نشوید،ما در این کانال تبادلی انجام نمی دهیم،ولی برای رسیدن به این هدف والا و مقدس نیاز به دیده شدن و گسترش کانال هست.
💞با فوروارد کردن پست ها به دوستان خود و گروه ها و دعوت از دوستان عزیزتون ما را در کمک رساندن به زوجین یاری کنید
#همسرداری
از خوابتون بزنید و نگذارید مرد بدون صبحانه و بدرقه و لبخند و بوسه برود... کاری کنید مرد روحش بطرف شما و خانه پر بکشد این برای مردان خیلی مهم است که همسرشان آنها را ببیند🌹
•┈•🔸🍃🌼🍃🔸•┈•
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌹
🌼🍃
🍃🌼🍃
🌹🍃🌼🍃🌼🍃🌼🌹
💐کار مهدوی💐
◀️قسمت ششم
✨به نام خداوند بخشنده و مهربان
✋ سلام بر امام منتظر و سلام بر شما منتظران حقیقی حضرت
📖دعا یکی از مفاهیمی است که در دین ما خیلی بر آن تاکید شده است و حتی سِلاح مومن است که بوسیله ی دعا خیلی از بلاها از مومن رفع می شود.
👌حتی اگر حاجت آن فرد هم مستجاب نشود ولی خدا بوسیله ی آن دعا بلاهایی از آن مومن را برطرف میکند.
👈انسان همیشه برای بهترین کسی که در عمر خودش دارد و برای بهترین کسی که در زندگی خودش دارد دعا میکند ؛ شکی هم نیست. در این دنیا کسی بالاتر از امام زمان نیست که به فکر ما باشد، چرا ما برایش دعا نکنیم؟
👈ما به شما گفتیم که در قنوت نماز ها برای حضرت دعا کنید اما حرف من این است ؛چرا فقط قنوت؟
❌ما نباید به " کم " قانع باشیم، بگوئیم خب پس در پنج تا نماز برای حضرت دعا میکنم، پس روزی پنج بار کافی است حضرت همیشه و هر لحظه دارد برای ما دعا میکند.
📘در کتاب احتجاج شیخ طبرسی آمده که " من روزی صد بار برای شما دعا میکنم "
❓چرا ما به کم قانع هستیم؟
❓چرا بعداز نمازها برای حضرت دعانمیکنیم؟
📜مگر حدیث نداریم بعد از هر نماز واجبی، دعای مستجاب داریم، چرا برای حضرت دعا نمی کنیم ما؟
❓مضطر شدیم تا حالا برای حضرت؟
❓یکی آمد گفت اینهمه دعا می کنیم چرا حضرت نمی آید؟
◀️به او گفتند : آنجوری که بچه ات گم می شود دعا میکنی پیدا شود برای حضرت تا حالا دعا کردی؟
❗️گفت نه! گفتم خب پس خودت جواب خودت را دادی!
❓چرا " مُضطر گونه " دعا نمی کنیم برای حضرت؟
♨️خدایا برسان. خدایا غلط کردیم. آقای ما را برسان. خدایا یک غلط هایی کردیم یک گناهانی کردیم یک کوتاهی هایی کردیم یک قُصوراتی کردیم خدایا غلط کردیم اماممان برسان.
آقای ما را بحق حضرت زینب برسان
✅خدایا اگر بیاید قول میدهیم که به پایش بایستیم پای ولیِّ فقیهش ایستادیم پای امام خمینی که معصوم نبود ایستادیم پای امام معصوم صد در صد می ایستیم✅
💠خدایا آقای ما را برسان. ای خدا دیگر بس است.خدایا ببین شیعیان را چطورمی کُشند!ببین مردم مسلمان را چطور می کُشند! 😔
😔خدایا ببین ما را مورد تمسخر قرار میدهند که آقایی که قرار بود بیاید کو؟تا حالا باید می آمد کو پس؟چرانیامد؟
😔ما را مسخره میکنند! طعنه از بس که شنیدیم مُردیم!
😔مهدیا آمدنت دیر شده
😔به خدا عاشق تو پیر شده
☀️یا صاحب الزمان بیا آقا ، برگرد آقا غلط کردیم اگر گناهی کردیم به بزرگی خودت ببخش
💠خدا آقای ما را برسان خدایا بحق حضرت زینب آقای ما را برسان خودش گفت برای من دعا کنید
✅خدا را بحق حضرت زینب قسم بدهید خدایا بحق حضرت زینب آقای ما را برسان هر غلطی کردیم خدایا ما را ببخش ،به بزرگی خودت آقای ما را برسان
😔شیعه غریب است شیعه مظلوم است، جهان را کفر گرفته، خداجهان را ظلم گرفته، خدادیگر بس است 😔
⚜خدایا تو را به آبروی امام امیر المؤمنین فرج مَهدی ما را برسان قول میدهیم برایش کار کنیم، خدایا قول میدهیم وقت های مان را الکی هدر ندهیم، قول میدهیم تا پای جان به پایش بایستیم
🔱بیار مَهدی ما را ای خدا ،تو فقط مَهدی ما را برسان قول میدهیم کمکش کنیم ،قول می دهیم برای تشکیل حکومت جهانی کمکش کنیم
👌آدم باید همیشه دعا بکند.بعد از نماز در سجاده بنشیند دعا کند برای حضرت. خدایا مضطر شدیم دیگرچاره ای نداریم دیگر آقامون را برسان اینجوری باید دعا کرد برای حضرت تا خدا هم ان شاءالله به این دعاهای ما و این حال زار ما رحمی کند و آقای ما را برساند.
#استاد_عبادی
#کار_مهدوی
~~~🔸🍃☀️🍃🔸~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💎
🍃
☀️🍃
🍃☀️ 🍃
💎🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃💎
💠شرح دعای شریف افتتاح💠
◀️فراز سوم
🍃فکمْ یَا إِلَهِی مِنْ کرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ هُمُومٍ قَدْ کشَفْتَهَا وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا وَ حَلْقَةِ بَلَاءٍ قَدْ فَککتَهَا 🍃
🌼خدای من! چه بسیار غمهای شدیدی که آنها را برطرف کردی، و چه بسیار اندوههایی که از میان بردی، و چه بسیار لغزشهایی که نادیده گرفتی، و چه بسیار رحمتی که گسترش دادی، و چه بسیار حلقههای بلایی که از هم گسستی.🌼
✅نکته ها
⏹الطاف الهی در چهرههای مختلفی شامل حال انسان میشود. خدای مهربان، هم غم و اندوه هایمان را برطرف میکند، هم لغزش هایمان را نادیده میگیرد، هم رحمت خویش را بر سراسرِ زندگی مان گسترش میدهد، و هم بلاها را از ما دور میکند.
⏹در پیشگاه خدا سزاوار است عنایتها و لطفهایی که در گذشته شامل حالمان کرده را یادآور شویم؛ چراکه لطفهای پیشین، در واقع، پشتوانه محکمی است برای درخواستهای کنونی ما. (فَکمْ یَا إِلَهِی مِنْ کرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا... )
🔵پیام ها
♦️۱. مُسبِّب الاسباب، خدای متعال است. شاید در ظاهر، گرفتاری و غم و اندوهها به وسیله سببهای مادی برطرف شوند، ولی در واقع، گره تمام سختیها با عنایت الهی باز میشود. (فَکمْ یَا إِلَهِی مِنْ کرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا... )
♦️۲. هیچ گاه نباید از خدای رئوف ناامید شد. او همان طور که اندوههای گذشته را برطرف کرده، غمهای کنونی را نیز میتواند از بین ببرد و همان طور که لغزشهای گذشته را نادیده گرفته، لغزشهای فعلی را نیز میتواند نادیده بگیرد. او همان طور که در گذشته، رحمت خویش را شامل حال ما کرده، اکنون نیز میتواند این کار را انجام دهد و همان طور که بلاهای گذشته را از بین برده، بلاهای حاضر را نیز میتواند برطرف کند.
♦️۳. زیادی الطاف الهی نباید سبب شود که آنها را فراموش کنیم؛ بلکه باید همه آنها را یادآور شویم. (مِنْ کرْبَةٍ... وَ هُمُومٍ... وَ عَثْرَةٍ... وَ رَحْمَةٍ... وَ حَلْقَةِ بَلَاءٍ)
#دعای_افتتاح
~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌸
🍃
🌸🍃
🍃🌺🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#داستان_آموزنده
👈 شکر معرفت
عیسی (ع) بر مردی گذشت که به چندین بیماری مبتلا بود.
نه چشمی داشت که ببیند و نه پایی که راه رود؛ جذام بر سر و روی او زده بود و پوستش، پیسی داشت.
به گوشه ای افتاده بود و می گفت: شکر آن خدای را که مرا عافیت داد و در سلامت نهاد!
عیسی (ع) بدو گفت: ای مرد! چه مانده است از بلا که تو را از آن عافیت باشد؟
گفت: عافیت و سلامت من بیش تر است از کسی که در قلب وی، معرفت به حق نیست.
عیسی (ع) گفت: راست گفتی.
پس دست به وی مالید، تندرست و بینا و راست اندام شد.
مدت ها زیست و همه عمر را به عبادت خدای تعالی گذراند.
📗 #کیمیای_سعادت، ج 2، ص 910
✍ ابوحامد محمد غزالی
─═इई🔹☘🌟☘🔹ईइ═─
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
🌟
☘🌟
🌟🌺🌟
☘🌟☘🌟☘🌟☘🌟
#داستان_دنباله_دار
#جانم_می_رود_5
مریم هم همراهش بلند شد
ــــ بابات؟؟
نگران نباش خودم همرات میام خونتون بهشون میگم که پیش ما بودی
مهیا سرش را تکان داد
ـــ نه
نه بابام بیمارستانه حالش بد شده بردنش بیمارستان
من باید برم
به سمت در رفت که مریم جلویش را گرفت
ــــ کجا میری با این حالت
مهیا با نگرانی به مریم نگاه کرد
ـــ توروخدا بزار برم اصلا من براچی اومدم اینجا
بزار برم مریم خانم بابام حالش خوب نیست باید پیشش باشم
مریم دستی به سرو روش کشید و گفت:
ـــ اروم باش عزیزم میری ، ولی نمیتونم بزارم با این حالت بری یه لحظه صبر کن یکی از بچه هارو صدا کنم برسونتمون
مریم به سمت در رفت
مهیا دستانش را درهم پیچاند ساعت ۱شب بود و از حال پدرش بی خبر بود
با امدن مریم سریع از جایش بلند شد
ـــ بیا بریم عزیزم داداشم میرسونتمون
مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی رفتند
سوار شدند
مهیا حتی سلام نکرد
داداش مریم هم بدون هیچ حرفی حرکت کرد
مهیا می خواست مثبت فکر کند اما همه اش فکرهای ناجور به ذهنش می رسید و او را آزار می داد
نمی دانست وقتی برسد چگونه باید رفتار کند یا به پدرش چه بگویید.
اصلا حال پدرش خوب است .
ــــ خانومی با توأم
مهیا با صدای مریم به خودش اومد
ـــ با منے ؟
ـــ آره عزیزم میگم نشونی رو میدی
ـــ آها، نمیدونم الان کجا بردنش ولی همیشه میرفتیم بیمارستان .....
دیگر تا رسیدن به بیمارستان حرفی زده نشد
به محض رسیدن به بیمارستان پیاده شدن
با پیاده شدن داداش مریم
مهیا ایستاد .
باورش نمی شد داداش مریم همان جوان سیدی که آن روز در خیابان با آن بحث کرده باشد
ولی الان باید خودش را به پدرش می رساند بدون توجه به مریم و برادرش به سمت ورودی بیمارستان دوید وخودش را به پذیرش رساند
ــــ سلام خانم پدرمو آوردن اینجا؟
پرستار در حال صحبت با تلفن بود با دست به مهیا اشاره کرد که یه لحظه صبر کند
مهیا که از این کار پرستار عصبی شده بود
خیزی برداشت و گوشی را از دست پرستار کشید
ـــ من بهت میگم بابامو اوردن بیمارستان تو با تلفن صحبت میکنی
پرستار از جاش بلند شد و تا خواست جواب مهیا را بدهد مریم و برادرش خودشان را به مهیا رساندند
مریم ، مهیا را دور کرد و شروع کرد به اروم کردنش
ــــ اروم باش عزیزم
ـــ چطو اروم باشم بهش میگم بابامو اوردن اینجا اون با اون تلفنش صحبت میکنه
مهیا نگاهی به پذیرش انداخت
دید سید با اخم دارد با پرستار حرف می زد به سمتشان آمد
شهاب پرسید اسم پدرتون چیه؟
ــــ احمد معتمد
مهیا تعجب را در چشمان سید دید ولی حوصله کنجکاوی را نداشت
سید به طرف پذیرش رفت اسم را گفت پرستار شروع به تایپ ڪردن کرد
و چیزی را به سید گفت
سید به طرفـ آن ها امد
مریم پرسید
ـــ چی شد شهاب
مهیا باخود گفت پس اسم این پسره مرموز شهاب هستش
ـــ اتاق ۱۱۴
ادامه دارد
~~~🔹💞💚💞🔹~~~
🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇:
https://eitaa.com/malakut
💞
💕
💞💕
💕💚💕
💞💕💞💕💞💕💞💕💞