🌺 داستان آموزنده 🌺
🍀 در زمان امام موسى کاظم(علیه السلام) یکى از شیعیان آن حضرت در «رى» اموال و بدهى هاى فراوانى به یکى از رؤساى حکومت رى داشت که توانایى پرداخت آن را نداشت. به فکرش رسید که به محضر امام برسد و از آن بزرگوار کمک بخواهد، به مدینه رفت و به حضور امام رسید و گرفتارى خود را براى امام بازگو نمود، امام در حلّ مشکل او توصیه اى به این عبارت به حاکم رى نوشت:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحِیم اِعْلَمْ اَنَّ للهِِ تَحْتَ عَرْشِهِ ظِلاًّ لا یَسْکُنُهُ الاّ مَنْ اَسْدى اِلى اَخیهِ مَعْروفاً اَوْ نَفَّسَ عَنْهُ کُرْبَةً، اَوْاَدْخَلَ عَلَى قَلْبِهِ سُروراً وَهذا اَخوکَ والسلام; آگاه باش، زیر عرش الهى سایه اى وجود دارد که فقط سه طایفه در آن سکونت دارند، کسى که در حق برادر ایمانى خود خیر و نیکى انجام دهد، یا گرهى از مشکلات او بگشاید، یا سرور و شادى به قلب او وارد سازد; حامل نامه هم برادر توست، سلام و رحمت الهى بر شما باد».
🍀 آن شخص نامه را گرفت و پس از انجام فریضه حج، به وطن برگشت، شبانه به سراغ فرماندار رفت و جریان را به اطّلاع او رساند. فرماندار با خوشحالى دست در گردن او انداخت و بوسه بر سر و چشم او زد، با اشتیاق نامه امام را گرفت و روى چشم خود گذاشت و به احترام آن بلند شد و تمام اموال خود را میان خود و او تقسیم نمود و قیمت اموال غیر منقول را نیز پرداخت و مرتب مى گفت: برادرم آیا تو را خوشحال ساختم؟ و مرد گرفتار مى گفت: بلى به خدا خیلى بیش از حد مسرورم ساختى، سپس پرونده حساب او را در آورد و روى حساب او قلم گرفت و او را با خوشحالى مرخص نمود.
🍀 مرد گرفتار عازم بیت الله الحرام گردید تا او را دعا کند و امام را در جریان کار خود قرار دهد. وقتى امام(علیه السلام) از اوضاع آگاه شد بسیار خوشحال گردید. آن مرد پرسید: آیا این واقعه شما را خوشحال نمود؟ فرمود: به خدا قسم من و امیرالمؤمنین و جدّم رسول الله را شاد ساخت و خدا را نیز خشنود نمود.
🔶🔸 پیام حدیث:
🔹 همانطور که می بینیم در حدیث شریف خوشحال کردن ائمّه و خداوند در سایه خدمت به بندگان خدا قرار گرفته است.
📚 حیاة الامام موسى بن جعفر(علیه السلام)، ص ۱۶۱.
#داستان_واره
#خدمت_به_مومنین
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
❇️با ما همراه باشید در کانال حیات طیبه (عاقلانه ترین عاشقانه انسان): 👇👇👇
🌍 @hayat_tayyebeh