eitaa logo
حیات طیبه
162 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
151 فایل
🔆خانواده، کلمه‌ای طیبه است. ↫ کلمه‌ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می‌تراود . (مقام معظم رهبری) کانال حیات طیبه، کانالی است برای ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Smh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑 با افشای این سند و اعتراف، و اطلاع رسانی به اکثریت مردم و مسولان، واکسیناسیون کرونا متوقف خواهد شد!😳 👌کنترل جمعیت، هدف اصلی کرونا هراسی!
✍🏼 امام محمد باقر (علیه السلام) : ☘ هر ڪس تسبیح فاطمه ( سلام الله علیها ) را بگوید و بعد از آن استغفار ڪند خداوند گناهان او را ببخشاید. 📚 کلیات ختوم و اذکار ۲۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ مدیر مرکز مطالعات ایران دانشگاه تل‌آویو: 📍ایران قدرت اصلی خاورمیانه است/باید آنها را جدی گرفت/تحریم ها مانع خرید ایران از دنیا شد اما خودشان آموختند و تولید کردند/آنها مرزهای ما را محاصره کرده‌اند...!
⭕️ در هر چهل کشوری که عضو معاهده سازمان who(بهداشت جهانی) هستند،و دستورات این سازمان را تماما و موبه مو اجرا میکنند و پروتکل ها و داروهای آن را اجرا میکنند،بیشترین آمار ابتلا و فوت از کرونا رو دارند. ❌ جالب است ۱۳۰کشوری که عضو who نیست و پروتکل ها رو اجرا نمی‌کنند(مانند تانزانیا،عراق) از داروها،واکسن ها،و پروتکل ها،اسنفاده نمی‌کنند آمارها بسیار پایین می‌باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تا حالا شده کسی جلوتون بگه: آقا مردم خسته شدن، کی پای صندوق‌رای میره... و شما در جواب سکوت کنید؟ 🔸 راهکار مقابله با این عملیات‌روانی رو...
🔰 (ره) اگر بخواهیم ده هزار رکعت نماز مستحبّی بخوانیم چقدر زمان می‌برد!؟ با یک ترک غیبت به ثوابی معادل این کار بزرگ دست پیدا می‌کنیم!
46.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. صحبت های خانم دکتر مجرد این شیرزن، بچه شیعه را بشنوید تا برایتان پرده های سیاه را از چهره دروغین واکسیناسیون کنار بزند. همه دانش تو ی ماسک است. تو حتی قادر به درمان آبریزش بینی هم نیستی!
💞بسم رب الشهداء والصدیقین 🌷ماجرای حقیقی معجزه ی دعای شهدا با سلام خدمت شما عزیزان که عاشقان و رهروان راه شهدا هستید قسمت اول 🌺 من دبیر زبان در یکی از مدارس تهران و فردی بسیااار شاداب و پرانرژی و سرشار از شور و شادی بودم. حدودا شانزده یا هفده سال پیش بود که بطور ناگهانی احساس کردم موقع پیاده روی استخوانهام از داخل شروع به لرزیدن میکنن تا حدی که مجبور میشدم بنشینم و محکم خودم رو به آغوش بگیرم تا شاید کمی از شدت لرزش استخوانهام کمتر بشه‌. کسی از بیرون چیزی متوجه نمیشد ولی در درونم این رو حس میکردم. این مسئله ادامه پیدا کرد تا متوجه شدم میلم به غذا کاهش یافته و شروع کردم به کاهش وزن، به پزشک داخلی مراجعه کردم و سوال و جوابهایی کرد و منو ارجاع داد به پزشک متخصص اعصاب، با کمال تعجب متخصص اعصاب گفت که افسردگی شدید به میزان ۶۰ تا ۷۰ درصد دارید😳 با همسرم در مطب کلی خندیدیم و همسرم به پزشک گفت که ایشون بقدری شاداب و پرانرژی هست که اصلا صحبت شما قابل قبول نیست ولی پزشک گفت اگر داروها رو استفاده نکنه دچار مشکل جدی میشه.😔 یک نایلون بزرگ داروهای اعصاب که روز به روز حالمو بدتر میکرد. کم کم خواب شدید و خواب رفتن ذهنم به علائم افسردگی اضافه شد. شرایط بسیاااار سخت شده بود بخصوص اینکه دو فرزند کوچک هم داشتم که نیاز به رسیدگی داشتن و من هیچ توانی برای رسیدگی به فرزندانم نداشتم. حتی ساعتها بدون غذا و گرسنه می موندن ولی من نه تنها توان بلکه اصلا به فکرمم نمی رسید که باید بهشون غذا داده بشه.😔 چندین دکتر و آزمایشات مختلف و پزشکهای حاذق ولی.......... اصلا تاثیری در اوضاعم نداشت. این شرایط بیش از شش ماه طول کشید و حدود سی و پنج کیلو وزن کم کردم و واقعا شرایط خسته ام کرده بود. از آنجا که با آقا علی ابن موسی الرضاع💖 ارتباط قلبی خاصی داشتم از همسرم درخواست کردم که بریم پابوس امام رضاع برای متوسل شدن و انشاالله شفا گرفتن. بارها شده بود که در سختیها با سفر به مشهد و توسل به آقا، مشکل برطرف شده بود ولی این بار با وجود اینکه هشت روز در مشهد بودیم و من تماما در حرم آقا بودم ولی با کمال تعجب هیج اتفاق خاصی نیفتاد و بسیاااار ناراحت و ناامید از همه جا برگشتیم تهران و بقدری بهم ریخته بودم و احوالم نامناسب بود که برای گلایه از اینکه چرا آقا امام رضاع این بار دست خالی منو از حرمش راهی منزل کرده، یک سفر کوتاه به قم و حرم خانم‌حضرت معصومه س رفتم. بسیااار گریه کردم و از برادرشون پیش خواهر عزیزشون گلایه کردم ولی باز هم هیچ فرجی اتفاق نیفتاد. تا اینکه یک روز ظهر که خوابیده بودم،( تلویزیون همیشه خاموش بود چون بچه هام علاقه ای به دیدن برنامه های اون ساعت نداشتن و واقعا نمیدونم چه کسی تلویزیون رو روشن کرده بود و روی برنامه ی آفتاب شرقی بود که خانم دباغ داشتن صحبت میکردن و در مورد برآورده شدن حاجات میگفتن.) ایشون گفتن که خیلی زمانها پیش میاد که بیماری یا مشکل خاصی براتون پیش میاد ولی هر چه توسل به ائمه اطهار دارید باز هم مشکل برطرف نمیشه. اینجاست که ائمه دارن شما رو ارجاع میدن به دعای شهدا. باید چله ی شهدا بگیرید به این شکل که اسم چهل شهید رو روی کاغذی بنویسید و نیت کنید برای سلامتی و فرج امام زمان عج صلوات بفرستید و صوابش رو هدیه کنید به روح پاک و مطهر شهید همانروز . روز اول شهید اول روز دوم شهید دوم و الی آخر تا روز چهلم برای شهید چهلم صد صلوات بفرستید. توان بلند شدن نداشتم ولی واقعا گویا کسی کمکم کرد که بلند شوم و کاغذ و خودکاری دستم گرفتم و گوشی تلفن رو برداشتم و از پدر و خواهرم کمک گرفتم و اسم چهل شهید رو نوشتم. و شروع کردم به صلوات فرستادن. چهار روز صلوات فرستادم و بقدری حالم بد بود که وسط صلوات فرستادن خوابم می برد و ساعتها میخوابیدم . وقتی بیدار میشدم میدیدم تسبیح از دستم افتاده. روز چهارم ساعت دو بعد از ظهر وقتی روی تخت دراز کشیده بودم تسبیح رو برداشتم و نوبت شهید علی اصغر قلعه ای بود و نیت کردم و گفتم شهدا قربونتون برم این صلواتهای من چه به درد شما میخوره. من که چندتا بیشتر نمیتونم صلوات بفرستم و بعدش خوابم می بره. قربونتون برم که اینجوری دارم....... خوابم برد و طولانی ترین خواب رو اون روز داشتم. در خواب یا شاید بیداری بوده واقعا نمیتونم بگم خواب بود. دیدم که با همسرم همراه با کاروان داریم از مرز مهران میریم کربلا. در مرز مهران جلوی اتوبوس مون رو چندتا بسیجی گرفتن که سربند (سبز رنگ ) یا فاطمه زهراس ، به سرشون بسته بودن، و اومدن بالا . به من اشاره کردن و اسمم رو گفتن و گفتن همراه همسرتون برای استراحت پیاده بشید. بقیه ی همسفرها گفتن ما هم خسته هستیم پیاده بشیم . گفتن نه فقط ایشون و همسرشون ‌به همراه همسرم از اتوبوس پیاده شدیم و همراه بسیجیان به سمت سنگر حرکت کردیم در مقابل درب ورودی سنگر با کمال احترام ایستادند و به من و همسرم تعارف کردند
قسمت دوم 🌺 که وارد سنگر شویم. درب ورودی سنگر کمی شیب دار بود وقتی وارد سنگر شدیم چیزی که خیلی برایم جالب بود بزرگی بیش از حد آن سنگر بود که دست راست آن به صورت مسجد بسیار بزرگی بود البته بدون فرش که تعداد زیادی رزمنده با سربند یا فاطمه زهراس بر روی زمین نشسته بودند و به شدت مشغول کار بودند. پرونده های زیادی در دست داشتند و در حال رسیدگی به پرونده‌ها بودند چند نفر از آنان نیز بی سیم به دست داشتند و مرتباً با بی سیم صحبت می‌کردند حال و هوای بسیجیان خیلی مانند شب‌های عملیاتی بود که در تلویزیون دیده بودم. در سمت چپ سنگر یک دروازه ای وجود داشت که سراسر نور بود و شدت نور آن به گونه ای بود که قادر به دیدن آن طرف نور نبودم. نور بسیار عجیبی بود و این بسیجیان همگی در داخل این نور وارد می شدند و بعد از مدتی با تعداد زیادی پرونده خارج می شدند تمام آنان سربند یا فاطمه زهراس بسته بودند. به قدری کار و تلاش و زحمت آنان زیاد بود که پیش خودم فکر میکردم چقدر انرژی بالایی دارن در این هنگام از داخل دروازه سراسر نور آقایی بسیار رشید و خوشرو و پر انرژی به سمت ما آمدند و احوالپرسی گرمی کردند و نام مرا به زبان جاری کرده و خوش آمد گفتند و بعد من و همسرم را به سمت صندلی که از گونی‌های شنی ساخته شده بود راهنمایی کردند(. بسیجیان ایشان را حاج آقا یاسینی صدا میکردند.) این گونی های شنی نزدیک آن دروازه نورانی روی هم چیده شده بودند و به عنوان صندلی از آن استفاده می شد در این هنگام نوجوان بسیار خوش چهره و چابک از داخل نور بیرون آمد . نامش علی اصغر قلعه ای بود که آقای یاسینی به علی اصغر گفت آقای قلعه ای برای میهمانان ما وسایل پذیرایی بیاورید علی اصغر که نوجوان ۱۶ ساله خوش چهره و نورانی بود به سمت من و همسرم آمد و بعد از احوالپرسی بسیار گرمی از من پرسید آیا شربت میل دارید من که در حالت بهت و تعجب به سر می بردم با کمال خجالت گفتم اگر امکان داشته باشد میخورم . آقای یاسینی به علی اصغر گفتند برای خانم............ و همسرشان شربت بیاورید من به همسرم نگاه کردم و به او گفتم این ها اسمم را از کجا می دانند همسرم اشاره کرد که هیچ صحبتی نکن و فقط سکوت کن و گوش کن. علی اصغر به داخل نور رفت تا شربت بیاورد. مدتی طول کشید تا علی اصغر برگردد و در این مدت من به رفتارها و فعالیت رزمندگان به دقت نگاه میکردم . بسیار برایم عجیب بود آنها مرتباً پرونده ها را بررسی می‌کردند و بی‌سیم می‌زدند و از احوال مردم می پرسیدند مثلاً آقای یاسینی در همان زمان که کنار ما ایستاده بود به بی سیم چی گفت بیسیم بزن بپرس که مشکل پیرمرد در روستای فلان جا بر طرف شده یا خیر یا در یک پیام دیگری گفت بپرسید فلان بچه در بیمارستان مشکلش برطرف شده یا خیر و وقتی متوجه شدند که مشکل آن بچه برطرف شده، همه با هم صلوات قرائت کردند. حتی در جایی هم آقای یاسینی به رزمندگانی که مشغول بررسی پرونده‌ها بودند گفتند ببینید چرا مشکل فلان فرد در فلان جا برطرف نشده بررسی کنید ببینید ایراد کار کجاست؟؟؟؟ جملات برایم بسیار عجیب بود و من متحیر و شگفت‌زده فقط به مکالمات، نوع رفتار و گفتار آنان نگاه می کردم و حتی توان صحبت کردن هم نداشتم تا علی اصغر قلعه ای از داخل نور با یک سینی بسیار زیبا که دو لیوان شربت در داخل آن بود به سمت ما آمد آقای یاسینی گفتن اول به خانم.......... شربت را بدهید شربت را که به سمت من گرفت دیدم شربت آلبالویی رنگ است یک لحظه به همسرم گفتم نکند این شربت شهادت باشد؟ ولی همسرم اشاره کرد که سکوت کنم من هم شربت رو برداشتم و وقتی آن را میل کردم بسیار خوش عطر و خوش طعم بود و با شربت هایی که تا به حال خورده بودم بسیار متفاوت بود آقای یاسینی از من پرسیدند خانم ............ شربت به جانتان نشست؟؟؟؟؟ گفتم بله بسیار خوشمزه بود ایشان گفتند این شربت شفاست، نوش جانتان. تمایل دارید لیوان دیگری شربت برایتان بیاوریم با اشتیاق زیاد گفتم بله محبت می کنید آقای یاسینی به علی اصغر گفتند آقای قلعه ای سریع برای خانم ......... شربت دیگری بیاورید علی‌اصغر قلعه ای مانند فرفره رفت داخل نور و بعد از مدتی با سینی دیگری از شربت که دو لیوان در داخل آن بود به سمت ما آمد این بار شربت پرتقالی رنگ بود که آن را نیز تا ته میل کردم و بسیار گوارا بود در این موقع آقای یاسینی از ما عذرخواهی کرد و گفت کاری برایم پیش آمده الان خدمت میرسم و ما را ترک کرد و داخل دروازه پر از نور شد و به علی اصغر گفت در خدمت خانم ...........و همسرشان باشید تا من برگردم علی اصغر نوجوان بسیار شیرین زبانی بود. در این موقع به من گفت می‌خواهید برای اینکه سرتان گرم شود فیلم شهادت آقای یاسینی را برایتان بگذارم من اول متوجه صحبتش نشدم به او گفتم فیلم شهادت چه کسی؟؟؟؟ تکرار کرد شهید یاسینی. اشاره کردم به داخل نور به سمتی که شهید یاسینی رفته بود گفتم شهید یاسینی😳
🔹پیامبر اکرم فرمودند: فرزندانتان را در رحم مادر تربیت کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺علت چسبیدن آهن ربا به بازوی برخی از مردمی که واکسن کرونا زده اند، علاوه بر فلزات سمی و سنگین موجود در واکسنها ، وجود پروتئینی های مغناطیسی است که از طریق واکسن تزریق شده است. این پروتئین های مغناطیسی، به تدریج وارد مغز شده و به سلولهای مغزی می‌چسبد و هوش مصنوعی از طریق اینترنت G5 با اتصال به آن نانوچیپ ها(پروتئین های مغناطیسی)، کنترل انسانها را در اختیار خود میگیرد. البته در برخی افراد، بجهت اینکه این پروتئین های مغناطیسی وارد خونشان میشود، موجب لختگی خون و سکته مغزی و قلبی نیز می‌شود. در برخی افراد نیز به تدریج اثر گذاشته و تولید سرطان، عقیم کنندگی و بیماریهای خودایمنی میشود. 📌پروتئین‌‌های مغناطیسی، به امواج الکترومغناطیس و میدان‌های مغناطیسی حساس بوده؛ و از خارج از بدن میتوان آن‌ها را فعال و غیر فعال کرد. 📣 اینکه عوامل گلوبالیستی و صهیونیستی نفوذ کرده در ایران و جهان، روی واکسیناسیون و اجباری شدن آن اصرار دارند، نشان دهنده اینست که چنین توطئه ای(تبدیل انسان به ربات از طریق تزریق نانوچیپ هایی از جنس پروتئینی های مغناطیسی)، قطعیست. منابع : Https://B2n.ir/h67561
🛑 درمان ورم پا 🌾 امام محمد باقر علیه السلام خطاب به جابر فرمودند: 💎 وقتے جایے از پایت ورم كرد براے آن آیه آخر سوره ✨حشر✨ را سه مرتبه بخوان كه به اذن الله آن درد و ورم خوب خواهد شد. 🌿💗 هوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ💗🌿 📚 وسائل الشیعه، ج2، ص 424
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بهت مجری از اظهارات "ابراهیم الامین"، مدیر مسئول روزنامه الاخبار؛ در جنگ اخیر غزه اتاق عملیات مشترک محور مقاومت با حضور فرمانده سپاه قدس ایران، سردار قاآنی در لبنان تشکیل شده بود! 🔹اسرائیلی ها همیشه نگران سایه ایرانی‌ها بودند اما این بار شبح ایران در مرکز سرزمین های فلسطین اشغالی ظاهر شد و به غزه راه پیدا کرد
📢 آخرین باری که در کشورهای عربی رای گیری انجام شد، برای فرستادن نماینده قبایل بود تا پیامبر صلی الله علیه و آله را به قتل برسانند(لیله المبیت) 🔹حالا اینها آمدند در مورد دموکراسی و انتخابات ایران نظر میدهند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم اسامی فرزندانتان را چه گذاشته اید؟ در نامگذاری اولادتان از چه شخصیت هایی الگو گرفته اید؟ هنرپیشه های سینما؟ ورزشکاران مشهور؟ ‌ اساطیر باستانی؟..... 👌عمق انقلاب را در اسامی فرزندان این مرد سیاه پوست ببینیم...
@khosravi1253 🌸☘🌸🍀 ☘🌸☘ 🌸☘ ☘ رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: «لِکُلِّ عُضوٍ حظٌ مِنَ الزِّنا فالعَینُ زناهُ النّظرُ و اللسانُ زناهُ الکلامُ، و الاُذُنانُ زناهُما السَّمعُ، وَالیدانُ زناهُما البَطشُ و الرّجلان زناهما المشی...».(2) برای هر عضوی بهره ای از زناست، زنای ، نگاه آلوده (چشم چرانی) است. و زنای سخن نابجا و شهوانی با نامحرم است. زنای شنیدن چیزهای حرام (مانند موسیقی و سخنان شهوانی و...) است. و زنای دراز کردن آن به سوی نامحرم و زنای ، رفتن به مجلس گناه و... می باشد. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ⚠️ ده نکته در مورد ⚠️ 📛1.هر کسی که نگاه کردن به او جایز نیست، مس او نیز جایز نیست. 📛2.لمس بدن نامحرم حتی لمس دست و صورت او حرام است که با قصد لذت و چه بدون قصد لذت 📛3.دست دادن مرد و زن نامحرم حرام است چه با قصد لذت و چه بدون قصد لذت چه فامیل باشد یا نباشد چه رسم باشد و یا رسم نباشد (مگر با مانعی مثل دستکش). 📛4.تماس هایی که در محله های شلوغ مانند بازار و وسایل نقلیه عمومی به طور ناخودآگاه بین زن و مرد ایجاد می شود اشکال ندارد. 📛5.به هنگام ضرورت و ناچاری مثل معالجه نجات غریق و ... تماس اشکالی ندارد ولی باید به حد ضرورت اکتفا کرد. 📛6.دست دادن به زنان کهنسال نامحرم حرام است. 📛7.دست دادن به دختران نابالغ ممیز جایز نیست. 📛8.مردان بنابر احتیاط واجب نباید دختران نامحرم ۶ سال به بالا را بغل کنند و روی پا بگذارند یا ببوسند 📛 9.نشستن در کنار نامحرم در تاکسی و وسایل نقلیه دیگر اگر به قصد لذت وربیه نباشد و بر آن مفسده ای مترتب نشود، اشکال ندارد 📛 10.برخورد دست زن به دست مرد نامحرم هنگام پول دادن در خرید و فروش و لو در حد برخورد انگشتان دست حرام است. 🕳🕳🕳🕳🕳🕳🕳🕳🕳🕳 🆗 به بگذارید👇 ╭─═ঊঈ🔻🔻ঊঈ═─╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰─═ঊঈ🔺🔺ঊঈ═─╯