eitaa logo
حیات طیبه
162 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
151 فایل
🔆خانواده، کلمه‌ای طیبه است. ↫ کلمه‌ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می‌تراود . (مقام معظم رهبری) کانال حیات طیبه، کانالی است برای ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Smh14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ❉ قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید. ❉ گفت:«حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین عليه السلام بهم گفت: ↫ آقا سلام رساندند و فرمودند: «به زودی به دیدارت خواهم آمد» ↫ یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود: « چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی» ❉ همینجور که داشت حرف می زد گریه می کرد. ↫ صورتش شده بود خیس اشک. ❉ چند شب بعد شهید شد. ↫ امام حسین عليه السلام به عهدش وفا کرد... 📚خط عاشقی(شهید محمدباقر مؤمنی راد) ‎‌‌‌‎ حیات طیبه👇 https://eitaa.com/hayate313 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌¯\_(ツ)_/¯
🏴 آیت الله اراکی: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی رفیع داشت. پرسیدم چون مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را زدند؛ خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد،خواستم بگویم قدری آبم دهید؛ به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم. 📚 کتاب آخرین گفتارها 🆔 @Zendegi_Zyba
🌷 ✶ در شلوغی عملیات یکدفعه تیربار از کار افتاد! ↫ گفتم: چی شد؟ ↫ پسر گفت: شلیک نمی کنه. نمیدونم چرا؟ ✶ وارسی کردیم، تیربار سالم بود. ↫ اما دیدیم انگشت سبابه پسر، قطع شده! ↫ تیرخورده بود و نفهمیده بود! ↫ با انگشت دیگرش شروع کرد تیراندازی کردن! ✶ بعد از عملیات دیدیم ناراحته. ↫ انگشتش را باندپیچی کرده بود. ✶ رفتیم بهش دلداری بدیم. ↫ گفتیم شاید غصّه انگشتشو میخوره ↫ بهش گفتیم: بابا، بچه ها شهید می شن! یک بند انگشت که این حرف ها رو نداره ✶ گفت:ناراحت انگشتم نیستم ، ↫ از این ناراحتم که دیگه نمی تونم درست تیراندازی کنم 📚آسمان مال آنهاست