eitaa logo
حیات طیبه
162 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
10.7هزار ویدیو
151 فایل
🔆خانواده، کلمه‌ای طیبه است. ↫ کلمه‌ی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می‌تراود . (مقام معظم رهبری) کانال حیات طیبه، کانالی است برای ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Smh14
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️این دو تصویر را نگاه کنید! 🔻در تصویری که خائنین به ملت یمن به پیش حاکم امارات رفته‌اند خنجرهایشان که بخشی از لباس سنتی آن‌هاست به علت بی‌اعتمادی به آن‌ها گرفته شده است. 🔻ولی در تصویر دوم آقای محمد عبدالسلام خنجر دارند که نشان از اعتماد متقابل بین ما است. ✍️علي عبدالسلام العجري
⭕️ علیه‌السلام پیغام دادند... در قنوت برای من دعا کنید 🍃 سال‌های متمادی در قنوت آیت‌الله بهاءالدینی آیات نورانی قرآن و دعاهای مرسوم را می‌شنیدیم تا اینکه ناگهان دعای قنوت ایشان تغییر کرد 🌻 در قنوت نمازشان برای امام زمان علیه‌السلام این دعا را می‌خواندند: 🍃 اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فی‌ها طَوِیلا ☘ روزی در محضر آیت‌الله بهاءالدینی از تغییر رویه ایشان در دعای قنوت پرسیدیم. 🔸 ایشان یک جمله فرمودند: 🌾حضرت پیغام دادند: در قنوت برای من دعا کنید 📚 انس با مهدی علیه‌السلام ص ۸۴
❤️ صل الله عليه واله می‌فرمایند: 🍀 من لصّلاة علي يوم الجمعة، فانه يوم تضاعف فيه الاعمال 🍃 روز بر من بسيار بفرستيد، زيرا روز جمعه روزی است که اعمال آدمی در آن چند برابر می‌شود. 📖 دعائم الاسلام، ج1، ص17
🥣سفره غذا=سجاده عبادت و دعا🤲 هنگام غذا وسرسفره زمان ومکان شهوت رانی وغفلت آدمی است اما برای اهل بیت آسمانی پیامبر صلی الله علیه وآله سفره همان سجاده عبادت است ولحظه ومکان تقرب الی الله. ⭐️نیت‌=قوت گرفتن برای عبادت الاهی ⭐️حلال وطیب خوردن=عمل صالح نتیجه غذای حلال وطیب ⭐️تفکر=شناختن وتوجه به منعم و نعمت ⭐️جمعی غذاخوردن=همدلی و اتحاد وبرکت ⭐️شروع بانام خدا=برای خدا به یادخدا ⭐️برای هر نوع غذاوبرای هرلقمه بسم‌الله گفتن=دائم الذکر بودن ⭐️نشستن بر روی زمین=مانند بندگان ⭐️دراز کش وتکیه نداده خوردن=دوری از روش متکبران ⭐️دوزانو نشستن=رعایت تواضع در مقابل منعم ⭐️لقمه های نور=صحبت نکردن برای شکر وتسبیح گفتن ⭐️بدنگفتن از غذا=ناشکری نکردن ⭐️ازپیش خود خوردن=رعایت انصاف وادب ⭐️در روی دیگران نگاه نکردن=رعایت آرامش و حقوق دیگران ⭐️سیرنخوردن=هیچ ظرفی نزد خدابدترازشکم پرنیست ⭐️نان رانبریدن وروی نان چیزی نگذاشتن=احترام گذاشتن به نعمات ⭐️ظرف غذا و انگشتان رالیسیدن=اظهار نیازوفقر به درگاه بی نیاز ⭐️دست رابادستمال پاک نکردن=رعایت حرمت طعام ⭐️بادست راست خوردن=قداست راست ⭐️جداکردن بهترین قسمت غذابرای فقرا=ایثار وتوجه به فقرا ⭐️برنداشتن تکه های غذا در طبیعت=توجه به حقوق حیوانات ⭐️درظرف طلا و نقره غذا نخوردن=دوری ازروش مستکبران ومتکبران ⭐️ طول دادن جلوس برسفره=ادامه مجلس ذکر وحضور ⭐️ درکنار بیمار غذا نخوردن=رعایت انصاف بابیمار ⭐️ آروغ نزدن=پرهیزاز سیری وغفلت ⭐️پانگذاشتن برسفره=ا حترام به نعمات ⭐️حمد الهی=شاکر بودن الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین والائمه المعصومین علیهم السلام ✍ح ر.ابوحیدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥احتمالا شما هم این روزها می‌شنوید که یه سری افراد هی میگن: «عربستان فقیر نداره» 🔸واقعیت ماجرا رو از زبون خود عربستانی‌ها بشنوید؛ عوامل این مستند، بعد از انتشار آن، بازداشت شدند! 🇮🇷@Iranghavi
⭕️ تعداد فرشته ها بیشتر است یا انسان ها؟ ✍حماد گويد: از امام صادق - عليه‏ السلام سؤال شد: ⁉️آيا فرشته‏ ها بيشتر هستند يا بني‏ آدم؟  💚 حضرت فرمود: قسم به آنکه جان من در دست قدرت او است؛ 🔆ملائکه و فرشته‏ هاي آسمانها از عدد ذرات خاک هاي زمين بيشترند 🌸 و در آسمانها جاي پائي نيست مگر اينکه در آنجا فرشته‏ اي هست که خدا تسبيح مي‏گويد و تقديس مي‏نمايد 🌼 و در زمين هيچ درخت و سنگ و کلوخي نيست مگر اينکه فرشته‏ اي به او موکل است و هر روز عمل او را به خدا گزارش مي‏دهد، گر چه خدا عالمتر است به آنها.  🌺 و هيچ کدام از آنها نيست مگر اينکه هر روز تقرب مي‏جويد نزد خدا به ولايت ما اهل بيت و براي دوستداران ما طلب آمرزش مي‏نمايد 🌷 و دشمنان ما را لعنت مي‏کند، و از خدا مسألت مي‏نمايد که بر آنها عذابي فراوان نازل کند. 📚منابع: 1] بصائر الدرجات: 21، تفسير القمي: 583، بحارالأنوار: ج 26 ص 339 ح 5.
🟣هم وغم با انسان چه می کند ؟! 🍃🌸 زندگی ماشینی امروزه و خانه های آهنی امروزه برای انسان استرس و هم و غم می آورد. بیشتر بیماری های امروز استرس وغصه هستند. 🍃🌸 حضرت علی می فرماید: قوی ترین و سخت ترین مخلوقات خدا ده چیز میباشند: 🍃_کوه ها 🍃_اهن،که کوه را میتراشد و از کوه قوی تر است 🍃_اتش از اهن قوی تر است زیرا اتش اهن را اب میکند. 🍃_آب از اتش قوی تر است آب اتش را خاموش میکند. 🍃_ابر از اب قوی تر است زیرا ابر اب ها را حمل میکند و منتقل میکند. 🍃_باد از ابر قوی تر است باد ابرها را جابجا میکند. 🍃_انسان از باد قوی تر است هرچقدر باد شدید باشد دستش را جلوی صورتش قرار میدهد و رد میشود. 🍃_مستی از انسان قوی تراست و بر انسان غلبه میکند. 🍃_خواب از مستی قوی تر است چون انسان میخوابد و مستی اش از بین میرود. 🍃_هم و غم از خواب قوی تر است چرا که انسانی که ناراحتی و غم دارد نمی تواند بخوابد پس هم و غم بر خواب غلبه میکند. 🍃🌸 پس سخت ترین و شدیدترین مخلوق خدا هم و غم است . هم و غم از کوه ها و اتش و اهن و..قوی تر است و بدن ضعیف انسان را نابود میکند. انسانی که زیاد غصه میخوردباعث پیری زودرسش میشود. برای هر موضوع بیخودی روح و روانت را از بین نبر ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌
💢جمله بی نظیر کردِ اهل سنت ... 🔸باید با طلا نوشت 🔸این جمله عبدالرحیم فتاحی رزمنده اهل سنت کرد(که درعملیات پالایشگاه کرکوک حضور داشت)را باید با آب طلا نوشت: بعد از انقلاب منتظر بودند ببینند شرقی میشویم یا غربی؟ ما از استقلال گفتیم پس به ما حمله کردند تا برای بقا ،دستمان به سمت شرق یا غرب دراز شود، اما ما ایرانی ماندن را برگزیدیم
35.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ وقایع آخرالزمان 💚 منتظر حضرت مهدی(عج) مانند هفتاد شهید بدر است. ✡☠ دجال و سحرکردن مردم توسط رسانه ❌دینداری سخته 💢میخوای کسی باشی که سیل میبرت یا میخوای محکم وایسی؟
1⃣بازنشسته ها هشت سال مشکل افزایش حقوق داشتند اما ناگهان در این سه ماه معترض شده اند و تجمع برگزار میکنند ! 2⃣ تعاونی فلان مسکن بیش از ده ساله حقشون پایمال شده اما حالا یادشان می افتد که در فرودگاه و در مقابل آقای رئیسی تجمع کنند و حقشان را مطالبه کنند ! 3⃣ اصفهانیها چندین ساله که مشکل آب دارند و زاینده رود خشکه اما یکدفعه دیروز و در اقدامی خودجوش!!!!! به فکر تجمع و تحصن افتادند! ✍ آقای رئیسی مصمم است که مشکلات مردم را حل کند و البته شبانه روز هم تلاش میکند اما اینکه جریان هایی که هشت سال مشکلشان ربنای شجریان و کنسرت و رفتن خانم ها به استادیوم بود، یکدفعه یاد مشکلات معیشتی و افزایش حقوق و حق آبه بیفتند، کمی عجیب اما خیلی "آشنا" است.
🍣 🍣 متن سوال: الف)پختن یا سرخ نمودن کشمش که سبب باد کردن آن می شود، چه حکمی دارد؟ ب) آیا این عمل موجب غلیان داخل کشمش می شود؟🧐 ✅✅نظرات مراجع عظام تقلید🔻🔻 ✍ امام (رحمة الله علیه)) الف و ب) پاك و خوردن آن حلال است. تحريرالوسيله، ج1، ص118، م11 توضيح المسائل، 1379، ص15، م114 _________ ✍ آیت الله (رحمة الله علیه) الف و ب) اگر به واسطه‌ي پختن، جوش بيايد، خوردنش حرام است امّا نجس نيست. المسائل الواضحه، ج1، ص23، م112 و 113 _________ ✍ آیت الله (رحمة الله علیه) بسمه تعالی. اگر سبب جوش آمدن آن شود احتياطاً، نجس می شود و آن هم بستگی به درجة حرارت آن دارد. __________ ✍ آیت الله (رحمة الله علیه)) الف) مانعي ندارد. ب) عمل مزبور مانعي ندارد هر چند موجب غليان شود. ✍ آیت الله (دام ظله العالی)) بسمه تعالی. (الف و ب) در فرض مرقوم کشمش پاک و حلال است. _______ ✍(آیت الله (رحمة الله علیه)) مويز و كشمش و آب آنها اگرچه جوش بيايد پاك و خوردن آن حلال است. توضيح المسائل،‌1422 ه.ق ص20، م 115 المسائل-المنتخبه،1396هـ.ق، ص60، م151 _______ ✍ آیت الله (دام ظله العالی)) الف) اشكال ندارد. ب) خوردن آن جايز است. ______ آیت الله (دام ظله العالی)) مويز و كشمش و آب آنها اگر جوش بيايند، پاك و خوردن آنها حلال است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه از آنها اجتناب كنند. توضيح المسائل، ص29، م 115 ✍ آیت الله (دام ظله العالی)) الف) بسم الله الرحمن الرحيم- اشکال ندارد. ب) برفرض غليان هم پاک و حلال است گرچه احتياط ترک خوردنش است _________آیت الله لنکرانی (رحمة الله علیه)) الف) باسمه تعالی. اشکالی ندارد و خوردن آن حلال است. __________ ✍ آیت الله (رحمة الله علیه)) الف و ب) مويز وكشمش و آب آنها اگر جوش بيايند پاك و خوردن آنها حلال است اگرچه احتياط غيرلازم آن است كه از آنها اجتناب شود. هداية العباد، ج1، ص110، م548 توضيح المسائل، 1372، ص21، م115 _________ ✍ آیت الله شیرازی (دام ظله العالی)) باسمه تعالی.الف و ب) مادام که آنرا در آب (مانند آبگوشت) نپزند داخل آن غليان پيدا نمی کند و اشکالی ندارد. ________ آیت الله همدانی (دام ظله العالی)) الف و ب) اشكال ندارد و خوردن آن مانعي ندارد. _______ (آیت الله خراسانی (دام ظله العالی)) مويز وكشمش و آب آنها اگر جوش بيايند پاك و خوردن آنها حلال است. توضيح المسائل،1383، ص210، م 115 منهاج الصالحين، ج2، ص120، م407 🔻منبع : سایت جامعه الزهراء س 〰〰〰〰〰〰〰〰〰   🔺فقط به بگذارید👇 ╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╯
💢 بعضی از مکروهات نماز 1️⃣. برهم گذاشتن چشم ها (البته در رکوع کراهت ندارد.) 2️⃣. گرداندن چشم ها به طرف راست یا چپ. 3️⃣. برگرداندن اندک صورت به طرف راست یا چپ. 💠نکته: اگر صورت کاملاً به طرف راست و یا چپ برگردانده شود، نماز باطل است. 4️⃣. بازی کردن با ریش، دست و مانند آن. 5️⃣. در هم فرو بردن انگشت ها. 6️⃣. انداختن آب دهان. 7️⃣. نگاه کردن به خط قرآن، کتاب، یا نوشته انگشتر. 8️⃣. ساکت شدن هنگام قرائت یا ذکر، برای شنیدن سخن دیگران. 9️⃣. هر کاری که خضوع و خشوع را از بین ببرد. 🔟. به پا داشتن جوراب تنگ (که پا را فشار دهد.) 1️⃣1️⃣. در حال خواب آلودگی و خودداری کردن از بول یا غائط. 💢 سایت آیت الله خامنه ای 〰〰〰〰〰〰〰〰〰   🔺فقط به بگذارید👇 ╭═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╮ http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53 ╰═⊰🍂🌺🌸🍂⊱━╯
✨﷽✨ 💟⇦•مردی نزد امیرالمومنین (ع) آمده و گفت: از هفتاد فرسنگ دور به اینجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم: ➊چه چیز «از آسمان عظیم تر» است؟ ➋چه چیز «از زمین پهناورتر» است؟ ➌چه چیز «از کودک یتیم ناتوان تر» است؟ ➍چه چیز «از آتش داغ تر» است؟ ➎چه چیز «از زمهریر سردتر» است؟ ➏ چه چیز «از دریا بی نیازتر» است؟ ➐چه چیز «از سنگ سخت تر» است؟ ⇦•امام علے علیه السلام فرمودند : ➊ «تهمت به ناحق» از آسمان عظیم ترست. ➋ «حق» از زمین وسیع تر است. ➌ «سخن چینی» شخص تمام ازکودک یتیم ضعیف تر است. ➍ «آز و طمع» از آتش داغ تر است. ➎ «حاجت بردن به نزد بخیل» از زمهریر سردتر است. ➏ بدن شخص با «قناعت» از دریا بی نیازتر است. ➐ «قلب کافر» از سنگ سخت تر است. 📚جامع الاخبار، فصل 5، ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🍀 ... و من شر حاسد إذا حسد (سوره فلق) 🌼و بگو از شرّ حسود آن گاه که حسد کند، به خدا پناه می برم امام جعفر صادق (ع) می‌فرماید: حسد ایمان را می‌خورد همان گونه که آتش هیزم را... 📚کافی ♨️حسادت از جمله گناهان کبیره ای است که باعث از بین رفتن ایمان میشود چرا که شخص حسود در مقابل اراده ی خدا قد علم میکند... 💢حسادت یعنی آرزوی زوال نعمت از کسی که استحقاق آن را دارد. علاوه بر این حسادت زمینه ساز گناهان دیگر هم هست. 📛اولین گناهی که در آسمان و زمین انجام شد، حسد بود که شیطان به آدم (ع) حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌
✍رمیله گفت: در زمان علیه السلام روزي تب شدیدي داشـتم. روز جمعه آرامشـی درّخود دیـدم و بـا خود گفتم بهترین کار این است که روي خودم مقـداري آب بریزم و پشت سـر امیرالمؤمنین علیه السلام نماز بخوانم. این کار را کردم و به جانب مسجد رفتم. همین که مولی امیرالمؤمنین روي منبر رفت، تبم دوباره برگشت. وقتی آن جناب نماز را تمام کرد و به جانب خانه رفت، من نیز با ایشان رفتم. فرمود: رمیله! دیـدم در خود پیچیده بودي. عرض کردم: آري، و جریـان را به عرض ایشـان رسانـدم که علاقه داشـتم نمازي پشت سـر شـما بخوانم. فرمود: رمیله! هر مؤمنی که مریض می شود، مـا نیز به واسـطه بیماري او مریض می شویم، محزون نمی شود مگر اینکه ما نیز از انـدوه او محزون می شویم، و دعایی نمی کنـد مگر اینکه دعای او را آمین می گوییم، و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! خداونـد مرا فـدایتان کنـد! این براي کسـی است که با شـما در خانه باشد، اما آنها که در اطراف زمین هستند چطور؟ فرمود: رمیله! در شرق و غیر آن، مؤمنی از نظر ما پنهان نیست. 📚بحارالانوار:١٤٠/٢٦، بصائرالدرجات:۷۲ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚛علل  آب _دهان در شب  ۱- سردی مغز و درد در ناحیه پشت سر ۲- سردشدن گوارش و ترشیدگی و سکسکه و ترش ،در( معده و روده بزرگ و کوچک ) ۳- بیماری و نزله سرد ۴- صورت و کم کاری غده های بزاقی دهان ۵- مسمومیت و بالارفتن بدن ۶- بزرگی  _سوم ۷- غلبه خلط بلغم در بالا تنه بالاخص در سنین بالا
پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند:  «به بخورید و به یکدیگر بدهید، میوه ی بینایی را تقویت می‌کند، و سبب بین افراد می‌شود.»❤️ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص 171
مراقب رفتارمون در فضای مجازی باشیم مواظب چشم زخم باشیم! خونه ها پر شده از بیماریها و مشکلات، طلاق مرگ و میر و... دلیلش هم خود ماییم تعجب نکنید! دوستان عزیز نیازی نیست دیگران بدونند که آیا من در زندگی مشترکم با همسرم خوشبختم یا نه! نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خود عکس بگیریم و اون رو برای تمام گروه‌ها بفرستم! حتی اگر همسرمون یه دونه شکلات واسمون میاره،از اون عکس میگیریم و می‌فرستیم گروه و زیرش مینویسیم؛ ای تاج سرم ازت ممنونم آیا انقدری که تو فضای مجازی این چیزا رو نشون میدیم، تو واقعیتم همین هستیم؟ قدردان همسرمون، پدر و مادرمون هستیم؟ حواسمون به بچه هامون هست؟ شاید دختر مجردی دم بخت باشد و به خاطر شرایط زندگی خواستگار نداره شاید پسری فعلا، وضعیت مالی مناسب برای ازدواج نداره حواسمونو جمع کنیم کسی آه نکشه... آه انسان دلشکسته عرش رو به صدا درمیاره نیازی نیست مردم بدونن کجا رفتی و از کجا داری میای جزییات و نکات خصوصی زندگی ما واسه دیگران نیست دنیای مجازی واسه این ساخته نشده که ما بیاییم شرایط زندگیمون رو به رخ دیگران بکشیم... مراقب باشین هرکسی توانایی اینو نداره که مسافرت بره... هرکسی نمیتونه به رستوران بره و هر ماه یه ست لباس بخره... هر مردی وضعش نمیرسه به زنش هدیه بده... یه خانوم میاد جهیزیه 100 میلیونی دخترش رو فیلم میگیره، میزاره توی دنیای مجازی که چی؟ چشم همه درآد؟! هیچ فکر کردید شاید دختری پدر نداره، یا پدر داره ولی مادر نداره که واسه جهیزیه اش سنگ تموم بزاره یا شاید پدری دستش به دهنش نمیرسه میخوایم به کی فخر بفروشیم با این کارامون؟! به کجا برسیم؟ خدا عالمه فقر فرهنگی داریم رازهای زندگی و خونتون رو پیش خودتون نگه دارید مردم قدیما اگر حتی نیم کیلو میوه می خریدند وبه خانه می بردند اون رو چنان پنهان می کردند که کسی تو کوچه خیابان نبیند می گفتند ازخدا می ترسیم کسی که نداره ببیند و آه بکشد حالا چی شده که بچه‌هامون قبل از خوردن، اول عکسشو میذارن تو فضای مجازی؟ میایم توی گروهها جوک میزاریم دوست دخترم زنگ زده بیا خونمون من تنهام... و هزاران پست مشابه دیگر که داریم با زبون بی زبونی به نوجوونا و جوونا میگیم که این مسائل عادیه... حواسمون باشه که توی گروه ها، دخترای کم سن و سال هم هستن که شاید فکر کنن دنیای بیرون از فضای مجازی هم باید اونطوری باشن کسی داشت راه میرفت پایش به سکه ای خورد، فکر کرد طلا است ...نور کافی هم نبود؛ کاغذی را آتش زد که ببیند چه بوده دید یک سکه 50تومانیه ...بعد متوجه شد کاغذی که آتش زده دو هزار تومانی بوده گفت:چی را برای چی آتش زدم! واقعا این زندگی غالب ما انسانهاست... ما چیزهای بزرگ را برای چیزهای بسیار کوچک آتش میزنیم... تاثیرات فضای مجازی رو دست کم نگیریم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
*بهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه ، من امشب مهمان دارم و نمي توانم بيايم.* *قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت و گفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد و مهمانش را هم بياورد.* *بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند، او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين، هر چه مي خورم تو هم بخور، تا از تو چيزي نپرسيدند حرفي نزن، و اگر از تو كاري نخواستند كاري انجام نده.* *مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.* *وقتي به مهماني قاضي رسيدند خانه پر از مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست، ولي مهمان رفت و در بالاي خاته نشست. مهمانان كم كم زياد شدند و هر كس مي آمد در كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند، بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد و مهمان به دم در.* *غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند، بعد از غذا ميوه آوردند، ولي همراه ميوه چاقويي نبود. همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان مهمان بهلول چاقوي دسته طلايي از جيب خود در آورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد.* *مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود و دسته اي از طلا داشت.* *مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند. در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا را ديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند.* *برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد و گفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.* *قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟* *برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد.* *پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پيش گم شده است.* *قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد، يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است. قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند.* *بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم، اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد.* *برادر بزرگ گفت: نه اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما از بين برود.* *قاضي رو به بهلول كرد و گفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزاد كنم ؟* *بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول مي دهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم و اصلا كلمه اي هم به او ياد ندهم.* *قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بود برود و شب را با بهلول بماند و فردا صبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.* *برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت و به خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد، به محض اينكه به خانه شان رسيدند، بهلول زمزمه كنان گفت: بهتر است بروم سري به خر مهمان بزنم حتما گرسنه است و احتياج به غذا دارد.* *مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است، گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم.* *بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود و در حال نشخوار علفها بود.* *بهلول چوب كلفتي برداشت و به كفل خر كوبيد. خر بيچاره كه علفها را نشخوار مي كرد از شدت درد در طويله شروع به راه رفتن كرد. بهلول گفت: اي خر خدا مگر من به تو نگفتم وقتي وارد مجلس شدي حرف نزن، هر جا كه من نشستم تو هم بنشين، اگر از تو چيزي نخواستند، دست به جييبت نبر، چرا گوش نكردي هم خودت را به درد سر انداختي هم مرا. فردا تو به زندان خواهي رفت آن وقت همه خواهند گفت بهلول مهمان خودش را نتوانست نگه دارد و مهمان به زندان رفت.* *بهلول ضربه شديدتري به خر بيچاره زد و گفت: اي خر، گوش كن، فردا اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو مال توست؟ بگو نه، من اين چاقو را پيدا كرده ام و خيلي وقت بود كه دنبال صاحبش مي گشتم تا آن را به صاحبش بر گردانم، ولي متاسفانه صاحبش را پيدا نمي كردم.* *اگر اين چاقو مال
اين شش برادر است، آن را به آنها مي دهم. اگر قاضي از تو پرسيد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي مگر در بيابان چاقو دسته طلا ريخته اند كه تو آن را پيدا كرده اي؟* *بگو پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه مي برد، و با آنها تجارت مي كرد، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند.* *من بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند و اين چاقو تا دسته در قلب پدرم فرو رفته بود. من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود، و من قاتل پدرم را پيدا كنم.* *اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كرده ام، اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را پس بدهند* *بهلول كه اين حرفها را در ظاهر به خر مي گفت ولي در واقع مي خواست صاحب خر گفته هاي او را بياموزد. او چوب ديگري به خر زد و گفت: اي خر خدا فهميدي يا تا صبح كتكت بزنم.* *صاحب خر گفت: بهلول عزيز نه تنها اين خر بلكه منهم حرفهاي تو را فهميدم و به تو قول مي دهم در هيچ مجلسي بالاتر از جايگاهم ننشينم، و اگر از من چيزي نپرسيدند حرف نزنم، و اگر چيزي از من نخواستند، دست به جيب نبرم.* *بهلول كه مطمئن شده بود مرد حرفهاي او را به خوبي ياد گرفته است رفت و به راحتي خوابيد. فردا صبح بهلول مرد را بيدار كرد و او را منزل قاضي رساند و تحويل داد و خودش برگشت.* *قاضي رو به مرد كرد و گفت: اي مرد آيا اين چاقو مال توست؟* *مرد گفت: نه اي قاضي، اين چاقو مال من نيست. من خيلي وقت است كه دنبال صاحب اين چاقو مي گردم تا آن را به صاحبش برگردانم، اگر اين چاقو مال اين برادران است، من با رغبت اين چاقو را به آنها مي دهم.* *قاضي رو به شش برادر كرد و گفت: شما به چاقو نگاه كنيد اگر مال شماست، آن را برداريد. برادر بزرگ چاقو را برداشت و با خوشحالي لبخندي زد و گفت: اي قاضي من مطمئن هستم اين چاقو همان چاقوي گمشده پدر من است.* *پنج برادر ديگر چاقو را دست به دست كردند و گفتند بلي اي جناب قاضي اين چاقو مطمئنا همان چاقوي گم شده پدر ماست.* *قاضي از مرد پرسيد: اي مرد اين چاقو را از كجا پيدا كرده اي؟* *مرد گفت: اي قاضي اين چاقو سرگذشت بسيار مفصلي دارد. پدرم سالها پيش كاروان سالار بزرگي بود و هميشه بين شهرها در رفت و آمد بود و مال التجاره زيادي به همراه داشت و شغلش تجارت بود، تا اينكه ما يك شب خبردار شديم كه پدرم را دزدان كشته اند و مال و اموالش را برده اند، من سراسيمه بالاي سر پدر بيچاره ام حاضر شدم. پدر بيچاره ام را دزدان كشته بودند و تمام اموالش را برده بودند، و اين چاقو تا دسته در قلب پدر من بود.* *من چاقو را برداشتم و پدرم را دفن كردم و از آن موقع دنبال قاتل پدرم مي گردم، در هر مهماني اين چاقو را نشان مي دهم و منتظر مي مانم كه صاحب چاقو پيدا شود و من قاتل پدرم را پيدا كنم. اكنون اي قاضي من قاتل پدرم را پيدا كردم. اين شش برادر پدر مرا كشته اند و اموالش را برده اند. دستور بده تا اينها اموال پدرم را برگردانند و تقاص خون پدرم را بدهند* *شش برادر نگاهي به هم انداختند آنها بدجوري در مخمصه گرفتار شده بودند، آنها باادعاي دروغيني كه كرده بودند، مجبور بودند اكنون به عنوان قاتل و دزد، سالها در زندان بمانند. برادر بزرگ گفت: اي قاضي من زياد هم مطمئن نيستم اين چاقو مال پدر من باشد، چون سالهاي زيادي از آن تاريخ گذشته است و احتمالا من اشتباه كرده ام.* *برادران ديگر هم به ناچار گفته هاي او را تاييد كردند و گفتند: كه چاقو فقط شبيه چاقوي ماست، ولي چاقوی ما نيست.* *قاضي مدت زيادي خنديد و به مرد مهمان گفت: اي مرد چاقويت را بردار و برو پيش بهلول. من مطمئنم كه اين حرفها را بهلول به تو ياد داده است والا تو هرگز نمي توانستي اين حرفها را بزني.* *مرد سجده ی شکر به جای آورد و چاقو را برداشت و خارج شد.* *کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی* *چون چیز نپرسند تو از پیش مگوی* *دادند دو گوش و یک زبان از آغاز* *یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی*👌👏👏🌹🌹❤️
🕌 گناه و مهلت توبه ✍امام صادق علیه السّلام : بنده چون گناهى کند از بامداد تا شب مهلت دارد، پس اگر آمرزش خواست (آن گناه) بر او نوشته نشود. 📝شـــرح:در روایتی دیگر آمده است که چون کسى گناهى کند هفت ساعت مهلت دارد و در این حدیث از صبح تا شب مهلتش ذکر شده است و براى جمع میان دو حدیث علامه مجلسى (ره) فرماید: یعنى به اندازه این مدت، و ممکن است مدت این مهلت نسبت به اشخاص و حالات و گناهان متفاوت باشد یا مقصود از (((غدوة))) و بامداد پیش از ظهر باشد و مقصود از شب نزدیکهاى شب. 📚اصول کافى جلد 4
مردانی، BBC ، نوع خبر و پوشش و .... را نگاه کنید نگرانی آن هم برای مناطق عشایری !!! دقت کردید؟ 🔴 حمله و جو سازی برای موالید و جوانی جمعیت توسط عضو سابق ستاد کرونا
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : ✍ چهار چيز است چنانچه يكى از آنها وارد خانه ای شود ‌آن خانه را طورى خراب كند حتّى با بركت نيز آباد نگردد : ① خيانت ② دزدى ③ شرابخوارى ④ و زنا 📚‍ امالی صدوق ص۳۸۹
امام رضا علیه السلام فرمودند: به کودک دستور بـده کـه بـا دست خودش صدقه بدهد گر چه به اندازه تکّه نانی یا یک مشت از چیزی باشد؛ زیرا هر چیزی که در راه خدا داده شود اگر با نیّت پاک صورت گیرد، هر چند کم باشد، بسیار زیاد است. متن حدیث:  الإمامُ الرِّضا علیه‏ السلام: مُرِ الصَّبیَّ فلْیَتَصدَّقْ بیدِهِ بالکِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّیءِ وإنْ قَلَّ، فإنَّ کلَّ شیءٍ یُرادُ بهِ اللّه‏ُ وإنْ قَلَّ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّیّةُ فیهِ عظیم. «اصول کافی، جلد ۴، صفحه۴»